گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

موسیقی مردمی، موسیقی هنری، موسیقی مردم پسند: امروزه این دسته بندی ها چه معنایی دارند؟ (۱۰)

کُنگادُس ها بارها مورد سرکوب واقع شده اند. در واقع، آنها مرتباً توسط کلیسا مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند و تنها قدیمی ترین اعضای گروه ها در کامپانا اجازه ورود به ساختمان کلیسا را با سازهایشان برای ادای احترام دارند. بر خلاف آنچه انتظار می رود، به نظر می رسد کلیسای “مردم پسند” برای نادیده انگاشتن کُنگادُس ها انتخاب شده است چرا که طرح های آنها را نمی توان به آسانی با “غیراُرتدکس” های مذهب کاتولیک “مردمی” تطبیق داد. بنابراین، تا زمانی که در خیابان ها باقی بمانند، رهاگذاشتن آنها با دستگاه های خودشان مقامات کلیسا را به اندازه کافی مسرور می کند.

با این حال، اجرای عمومی کُنگادُس صفات اخلاقی کارناوالی را، به عنوان وسیله ای برای برقراری ارتباط با بخش های مرفّهی که آنجا هستند تا سرگرم باشند، حفظ می کند؛ نیازی نیست بترسند. برخوردهای تحقیرآمیز با کُنگادُس توسط مجموعه ای دیگر از گفتمان های محلی خنثی می شوند. در اینجا گروه ها در طبقه مردمی- محلی قرار گرفته اند که آنها را به عنوان کارگان های با ارزشی از میراث محلی و جاذبه های بالقوه گردشگری جلوه گر می-کند.

آواهای بزرگداشت در کامپانا بیان گر آن هستند که کُنگادُس هایِ “آنها” باید حمایت محلی دریافت کند، اما به علت اینکه به عنوان میراث محلی جلوه گر شده اند – که اموال شهری֯ عمومی هستند – مسئولیت حمایت از آنها برای ایالت، با معاف در نظر گرفتن شهروند انفرادی، تبدیل به یک موضوع مهم شده است. اگرچه توزیع بودجه-های شهری توسط اشخاص به واسطه شبکه های حمایت کننده به صورت غیر مستقیم است، نمایندگان ایالت می-توانند – و باید – با استناد به پیچیدگی های دولتی، خود را از هرگونه ارتباط مستقیمی با بودجه های دولتی دور نگاه دارند، و بدین وسیله می توانند کمک های مالی را به حداقل برسانند. با این حال، در سال های اخیر شهرداری به حامی عمده ی کُنگادُس، با بر عهده گرفتن برخی مسئولیت های مالی مرتبط با جشنواره های معاصر تبدیل شده است: در حال حاضر در طول عید به کُنگادُس ها غذا می دهند؛ امکان حمل و نقل گروه ها را از محله-های خود به حیاط کلیسا فراهم می آورند؛ و هر ساله گروه ها را با چند ساز مجهز می کنند.

وقتی از یکی از رهبران محلی کُنگادُس پرسیدم که آیا فعالیت هایشان در گروه می تواند مردمی تلقی شود، پاسخ داد: “آنها به آن مردمی می گویند، اما برای ما آئین است” (۱). این تبادل نظر در یک “گردهم آیی مردمی” سازمان-یافته توسط دبیر فرهنگ محلی در یکی از مدارس متوسطه شهر اتفاق افتاد. بنابراین موضوع را جلوتر برده، و پرسیدم، اگر چنین است، چرا با شرکت در رویداد موافق است، در حالی که کُنگادُس به وضوح در دسته ی مردمی قرار می گیرد. پاسخ این بود: “آنها ما را دعوت کرده اند پس می توانیم مفهوم واقعی کُنگادُس را نشان دهیم، بنابراین نمی توانیم نپذیریم. قدیس متعلق به همه است” (۲). این روایت، معضلی را پیش روی کُنگادُس قرار می دهد: جست و جوی راه های تأمین امنیت برای انجمن هایشان، تا حدودی از طریق مردمی سازی (۳) قابل وصول است، و با این کار از حفظ استقلال و کنترل بر فعالیت هایشان اطمینان حاصل می کنند.

پی نوشت

۱- Eles fala que é froclore (sic), mas pra nós é religião

۲-
Veio convidar nós pra gente poder mostrar o congado, então a gente não pode negar. O
santo é de todos

۳- folklorization

هادی سپهری

هادی سپهری

متولد ۱۳۵۶ تهران
فوق لیسانس اتنوموزیکولوژی از دانشگاه هنرهای زیبا اتنوموزیکولوگ و نوازنده تار، سه تار، دیوان، دف و تنبک

۱ نظر

بیشتر بحث شده است