من همچنین به توضیح او در مورد ریتم پایبندم که می گفت: “ریتم یعنی یک الگوی زمانی آراسته و مرتبط” و اضافه می کنم که چنین الگوهایی معمولا در ارتباط با متر درک می شوند همچنان که لاندن در مشاهده ی خود می گوید که ” متر از نظر بیشتر تئورسین های موسیقی و روان شناسان در حوزه ی الگوی طول مدت (به طور دقیق تر، فواصل بین وقایع موسیقیایی یا IOI) و تاکید دینامیک با ریتم تفاوت دارد.
باید به این مسئله توجه داشت که یک الگوی ملودیک مشخص در زمینه های متریک مختلف به طرق متفاوتی شنیده می شود. چنین تفکیک دقیقی بین ریتم و متر برای همه مشخص نیست. کلیتون این مسئله را عمیقا مورد بررسی قرار داده است و فایده ی کلی این مفاهیم را مد نظر قرار داده.
همچنین در تعریف متر باید گفت که، متر حداقل از دو یا چند سطح ساخته شده است. ما معمولا سطوح بیت ها، زیر شاخه ها و متر ها را در جایی فرض می کنیم که بیت موقعیت ممتازی داشته باشد و به آن سطح مرجع یا تاکتوس می گوییم.
تئوری های پالس سریع
ریشه ی مفاهیم ریتم افزایشی/تکثیر پذیر به کتاب ریتم و تمپو ی کرت ساچ بر می گردد. اما لاندن برای دیکشنری آنلاین Grove توضیح زیر را نوشته است:
کمتر مفاهیمی به اندازه ی کلمات افزایشی و کاهشی اشتباها به کار گرفته می شوند. ریتم های افزایشی از الحاق چندین واحد تشکیل می شود، برای مثال ریتم ۸/۵ از تغییر (۸/۲+۸/۳) ایجاد می شود. ریتم تکثیر پذیر از ضرب واحد های صحیح حاصل می شود برای مثال ریتم ۴/۲ برابر است با ۸/۲ x 2. بعلاوه ریتم افزایشی با ریتم نا متقارن مرتبط است در حالی که ریتم تکثیر پذیر معمولا متقارن در نظر گرفته می شود.
مورد دیگری که به گیجی و سرگشتگی منجر می شود استفاده از کلمه ی ریتم در این زمینه است. آن طور که من این موضوع را درک کرده ام و با توجه به تعاریف افزایشی و تکثیر پذیر، این طور به نظر می آید که این مفاهیم مربوط به Meter هستند و نه به ریتم.
مثال های متر های افزایشی معمولا ۸/۵ را به صورت ۳+۲ یا ۳+۲، ۸/۷ را به صورت ۳+۲+۲ یا ۲+۲+۳ و ۸/۹ را به صورت ۳+۲+۲+۲ در نظر می آورند. متر های تکثیر پذیر معمولا به این صورت ها نشان داده می شوند: ۴/۴، ۴/۲ و ۴/۳. با توجه به این مثال ها، تفاوت بین افزایشی و تکثیر پذیر به نظر واضح می رسد. اما ساختار ریاضی متر های افزایشی و تکثیر پذیر کل مساله نیست. همچنین به نظر می رسد که در ادبیات موضوع بحث بر سر این است که تفاوت این مفاهیم ادراکی است. درک این که یک ریتم افزایشی است کاملا با درک آن به عنوان تکثیر پذیر متفاوت است. Berger می گوید:
“بیان این مساله مهم است که متر های زوج یا فرد نباید با مفاهیم تکثیر پذیر یا افزایشی تلفیق گردد. نکته این جاست که بر اساس تجربه های موسیقیایی مختلف، می توان یک صدای موسیقیایی را از هر دو جنبه درک کرد. یکی از مثال هایی که خود Sachs نیز از آن بهره برد الگوی ۲+۳+۳ است. اگر آن را در زمینه ی افزایشی مورد نظر قرار دهیم می توان گفت که این الگو نسخه ی سنکوپ شده ی یک متر ۴ بیتی است. اما از منظر تکثیر پذیر، هر کدام از پالس ها را می توان یک بیت از متری ۳ بیتی در نظر گرفت، که در آن بیت ها مدت زمان های مختلفی دارند، این اختلافات در شکل ۱ نشان داده شده است. پایه ی این اختلافات از آن جایی است که در زمینه ی تکثیر پذیر، بیت ها، مبنا به نظر می آیند و بعد زیر شاخه ها بیت را قسمت قسمت می کنند. اما در زمینه ی افزایشی، زیرشاخه ها مبنا هستند و با پیوستن به هم، بیت ها را تشکیل می دهند.
۱ نظر