نویسنده این را برای امروز ما که ننوشته است؛ در زمان خودش نوشته است، کمااینکه در رسالات قدیم هم این مشکل را داریم. افرادی که در قرن پنجم چیزی نوشتهاند برای همعصران خودشان نوشتهاند؛ فکر نمیکردهاند که هزار سال بعد یکی میخواهد بیاید ببیند چه نوشتهاند. به همینخاطر، تفسیر نتنوشتههای هدایت قدری پیچیده است. ولی اینکه گفتم منحصربهفرد است وجه دیگری هم دارد: ما همیشه در سنّت موسیقاییمان موسیقی داشتهایم که بعداً آوانویسی شده است. این تنها منبع در تاریخ موسیقی جدید ایران است که صدایش را نداریم و نتش را داریم و وضعیتی بسیار مشابه موسیقی کلاسیک غربی دارد.
در موسیقی کلاسیک غربی هم از دورۀ رُنسانس یا قرون وسطی یا باروک نت وجود دارد و اجرا وجود ندارد. در غرب، در موزیکولوژی تاریخی و تصحیح نتنویسی روشهای خیلی مفصّلی دارند؛ یعنی اگر کسی نسخ نتاسیونهای قرون وسطی یا رنسانس یا حتی باخ و بتهوون را جلوی یک موسیقیدان درجهیک امروزی بگذارید، شاید نتواند آنرا اجرا کند؛ موزیکولوگهایی آمدهاند و با پارامترهای بسیاری آنها را به زبان امروزی تبدیل کردهاند که تازه جورهای مختلف قابل تفسیر است. نتنوشتۀ هدایت متنی است که شاید فنون موزیکولوژی غربی خیلی زیاد بهدردش میخورد تا با توجه به قرائن متفاوتی تصحیحش کرد. متون مکمل نتنوشتههای هدایت مجمعالادوار و دستور ابجدی است که آقای قادری تا حد زیادی از هر دو، مخصوصاً دستور ابجدی، استفاده کردهاند.
مسئلۀ دیگر هم تکنیکهای اجرایی است. این ردیف، به دلایل فنی که الآن جایش نیست توضیح دهم (ازنظر جملهبندی و اشارات و…)، شاید از نظر استیل محتوایی استیل بنیادیِ زیباییشناسیاش با استیل آقاحسینقلی قرابت دارد تا میرزاعبداللهی که از برومند روایت شده است و استیل تکنیک نوازندگی ساز سهتار دارد.
اهمیت این ردیف بیشتر از نظر استیل نوازندگی سهتار و تکنیکهای اجرایی است. هدایت سعی کرده است با وسواس و خیلی دقیق آنها را نشان دهد و من فکر نمیکنم فقط به دلیل دیدن نوازندگی مهدی صلحی پنجهکاریها را بهصورت نتهای مجزا نوشته باشد، چون خودش هم سهتار مینواخته است و میخواسته تا جایی که میتواند دقیق نشان دهد و چون ایشان دو سال در آلمان تحصیل کرده بوده است، برای آلمانیها و تحصیلکردگان آلمان، مانند دکتر مسعودیه، تمام جزئیات معنادار است و سعی میکنند ثبت شان کنند.
هدایت در بقیۀ آثارش هم همین نگاه جزءنگر را دارد. کتاب خاطرات و خطرات هدایت را که میخوانید چنان وقایع را بادقت توضیح میدهد که معلوم است انسان جزئینگری است و در نُتاسیون نمیدانسته با چه زبانی بگوید. چون در نگارش ردیف اولین نفر بوده، الگویی نداشته است و برای چگونهنوشتن متر آزاد و نوشتن تکنیکهایی که در سازهای غربیای که میشناخته نیست، بهعنوان اولین شخص، چالش بزرگی داشته است. ولی برای تکنیکهای اجراییاش شاید از برخی متون بشود کمک گرفت.
مثلاً آقای حسن مشحون در کتاب تاریخ موسیقی ایران دربارۀ نوازندگان تار و سهتار که صحبت میکنند و دربارۀ ویژگیهای نوازندگی مهدی صلحی در قیاس با میرزاعبدالله و درویشخان نوشتهاند و ظاهراً درویشخان و مهدی صلحی اگرچه شاگرد میرزاعبدالله و آقاحسینقلی بودهاند، دو استیل کمابیش متفاوت داشتهاند. ابوالحسن صبا بیشتر شاگرد درویشخان بوده است و شاید حاجآقامحمد و دکتر صفوت متمایل به سبک مهدی صلحیاند. استیلشان متفاوت است و البته در کتابی که رسماٌ از آقای مشحون چاپ شد بخشی که اکنون به آن ارجاع میدهم نیامده است.
۱ نظر