چند کنسرت پیانو هم رفتم در این جا که واقعا ناامید شده ام و تعجب می کنم که چگونه به خودشان اجازه می دهند که بروند و رسیتال بدهند. اینها اگر فکر می کنند موزیسین هستند باید چهار تا اجرا را بشنود و سعی کنند از آن ها تقلید کنند، کجا در بتهوون آن قدر پدال می گیرند؟ واقعا سطح نوازندگی و گوش ها خراب شده است و حالا هم همه قطعاتی می سازند و به بازار می دهند، ماهی ده سی دی بیرون می آید که به هیچ وجه کیفیت ندارد، من اصلا متوجه نمی شوم برای چه آن را بیرون می دهند.
به طور کلی می توانم بگویم در این ۲۷-۲۸ سالی که من اینجا نبوده ام و یک بار هم در این مدت ایران نیامده ام، بسیار وضع موسیقی تاسف بار شده است و واقعا افت کرده است.
فقط یک مدتی که آقای علی رهبری آمدند و ارکستر را رهبری می کردند توانستند از ارکستر نیمچه صدایی بیرون بکشند و ارکستر شهرداری که استاد اسماعیل تهرانی مسئول آن بوده اند و با ۳۵-۴۰ تا نوازنده که من آمدم آنجا و دیدم چقدر خوب صدا می داد و با آن که نوازنده ها حرفه ای نبودند، استاد تهرانی واقعا نشان می دهد که چقدر در کارش وارد است.
من هیچکس را ندیده ام مثل ایشان ارکستر ملی را رهبری بکند و حالت ها را به بهترین نحو بتواند انتقال بدهد، چه از نظر هماهنگی توانستند بهترین صدا را از آن ۳۵-۴۰ نفر بکشند بیرون. ای کاش آن ارکستر بشود ۱۵۰ نفری. حالا ببینید چه صدایی می آید.
شما که در رشته اتنوموزیکولوژی در دانشگاه ملبورن تحصیل کرده اید، بفرمایید که گرایش این دانشگاه بیشتر روی انسان شناسی بود یا موزیکولوژی؟
الان که ۶ سال از فارغ التحصیلی بنده می گذرد نمی دانم وضعیت جدیدش چگونه است ولی موقعی که بنده در آنجا درس می خواندم یعنی از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹، گرایش شان بیشتر روی موزیکولوژی بود و البته کتاب مریام را هم می خواندیم و از نظر انسان شناسی هم مباحثی مطرح می شد ولی بیشتر خود موزیکولوژی بود و آثار مختلف صوتی را و آنالیز می کردیم.
این موسیقی ها از سرزمین های مختلف بود و می توانم بگویم که سیستم استرالیا هم مانند انگلیس موزیکولوژی اش بیشتر از انسان شناسی است. چراکه استرالیا هنوز زیر پادشاهی ملکه الیزابت است و بیشتر با کمبریج و آکسفورد در ارتباط و رقابت است و کمتر با امریکا ارتباط دارد. بنابراین من چندین بار شاهد بودم که پروفسور های مختلفی را از انگلیس دعوت کردند که آنجا کنفرانس بگذارند.
۱ نظر