گنجگاه (۱)
انتشار «کتاب گوشه» رخداد مسرتبخشی برای موسیقی ایران است. در این فرهنگ، تلاشهای گذشته با آنچه ارشد تهماسبی گردآورده به تلاقی رسیدهاند. این فرهنگ میتواند به بسیاری از داستانسراییها و افسانهبافیها و اطلاعات اشتباهی که در کلاسهای موسیقی رد و بدل میشود پایان دهد. دقت، همت و پشتکار مؤلف در بیش از بیست سال کار بر روی این کتاب در جایجایِ آن هویداست. منظم کردن پانصد مدخلِ ابوتراب رازانی و حذف چهار عنوان تکراری در آن، تنها یک از صدها نمونه از این دقتِ کمیاب است. این فرهنگ، در مقام یک کار فردی شگفتانگیز است وآن را تنها میتوان نتیجهی یک عشق بزرگ دانست.
«کتاب گوشه» را در دو قطبِ فرهنگ لغت (Dictionary) و دانشنامه (Encyclopedia) بیشتر باید دانشنامهای دانست. اگر بخواهیم بدانیم مبرقع و سلمک در مقامِ واژه چه معنایی دارند این کتاب (در اغلب موارد) پاسخی ندارد و به این میپردازد که هر واژه، در موسیقی چیست. از این نظر هر مدخل همچون مقالهای مستقل است. با این تفاوت که در اینجا ضمن اینکه به منابعِ مهم در داخل متنها و در پرانتز اشاره شده، منابع و مآخذ به جای آنکه به عرف دانشنامهها در انتهای هر مطلب ذکر شود، در پایان کتاب آمدهاند. بااینحال هنوز مواردی در متن وجود دارند که اعلام نشده از کدامیک از منابعِ پایان کتاب هستند یا منبعشان مشخص نیست. در مورد نشریات نیز به جای ارجاع به یک مقالهی مشخص، در پایان کتاب صرفاً به شمارهی نشریه بسنده شدهاست.
ویژگی مهم این فرهنگ ردپای مؤلف در شرح مدخلهاست. علاوه بر موضوع تجزیه و تحلیل نظری و ارائهی دیدگاه و آرای نویسنده، برخی نقل قولها و شنیدهها و تجربههای شخصیِ گردآورنده نیز در هر جا که نکتهای بوده آمدهاست. یکی از دلایل قحطیِ دادههای ما از گذشتهی موسیقیمان، ثبت نشدنِ همینگونه اطلاعات است. لذا ذکر چنین مواردی آن هم از زبان شخصی که در مقطع مهمی از موسیقی معاصر، همه جانبه و فعالانه در عرصهی موسیقی حاضر بوده موجه و ارزشمند است.
از قیمت بالای کتاب چه میتوان گفت جز این آرزو که به پیدیاف شدن هرچه زودتر آن منجر نشود و به جای خوش نشستن در کتابخانهی دانشجویان و هنرجویان، در رایانهشان ذخیره نشود.
نویز
۱ نظر