در این دوره او شغلهای گوناگون و بدون هیچ گونه قراردادی داشت: معلم موسیقی، موسیقیدان خیابانی و سرانجام در سال ۱۷۵۲ به دستیاری آهنگساز ایتالیایی نیکولا پورپورا (Nicola Porpora) درآمد که خود هایدن بعدها گفت: “از نیکولا بود که پایه صحیح آهنگسازی را آموختم.” دوره ای که هایدن در گروه کر بود، تئوری زیاد و اساسی درباره آهنگسازی نیاموخت و خود از آن دوره به عنوان یک فاصله جدی یاد می کرد.
برای پر کردن آن خلا، روی نوشته ای از جوهان یوزف فوکس (Johann Joseph Fux) به نام قدمهای پاراناسوس (Gradus ad Parnassum) کار می کرد و آنرا مشوق مهمی در ادامه آهنگسازیش می دانست. با پیشرفت و بهبود مهارتهایش، شهرتش نیز بیش از پیش می شد. اپرای “شیطان لنگان” (The Limping Devil) که هنرپیشه کمدی فلیکس کروز (Felix Kurz) نقش برناردون را در آن ایفا کرد، در سال ۱۷۵۳ برای اولین بار اجرا شد و موفقیت فراوانی کسب کرد اما خیلی زود توسط بازرس فرهنگی تمام اجراهای آن لغو شد!
بین سالهای ۱۷۵۴ و ۱۷۵۶ هایدن همچنین به عنوان موسیقیدان، ساعتی در میان دیگر موسیقیدانان به بچه های اشراف در وین درس موسیقی می آموخت. با بهبود یافتن شهرت او، هایدن سرانجام قادر شد، از سرپرستی بچه های خانواده سلطنتی سرباز زند و این برای حرفه یک آهنگساز در آن دوره بسیار هائز اهمیت بود!
کنتس تان آثار هایدن را دیده بود و از وی دعوت کرد و او را به عنوان معلم آواز و کیبورد خود استخدام نمود. در سال ۱۷۵۶ بارون جوزف فورنبرگ، هایدن را به عنوان موسیقیدان شخصی خود استخدم کرد جایی که هایدن اولین کوارتت زهی خود را نوشت. فورنبرگ هایدن را به کنت مورزین معرفی کرد (کسی که در سال ۱۷۵۷ اولین کارفرمای تمام وقت هایدن شد)
عنوان شغل هایدن زیر نظر مورزین، رهبر ارکستر جوانان و کارگردان موسیقی بود. او ارکستر کوچک مورزین را رهبری می کرد و اولین سمفونیهای خود را برای گروه او نوشت. در سال ۱۷۶۰ با اطمینان به شغلش ازدواج کرد. همسرش ماریا آنا کلر ۱۷۲۹-۱۸۰۰ خواهر ترز بود (کسی که هایدن پیش از این عاشق او بود)
زندگی موفقی نداشتند و متاسفانه قانون آن زمان هیچ راه چاره و اجازه طلاقی را پیش پای آنان نمی گذارد. آنان خود بچه به دنیا نیاوردند و هر کدام عشاق خود را داشتند. کنت مورزین دچار بحران اقتصادی و مجبور به اخراج هایدن شد اما بسیار زود در خانواده استرانزی یکی از ثروتمندترین و مهمترین خانواده های امپراطوری اتریش شغل دیگری به او پیشنهاد شد.
به عنوان موسیقیدان شخصی، خانواده آنان را در سفرهایشان همراهی می کرد. در دهه ۱۷۶۰ آنان در مجارستان مستقر شدند. هایدن در آنجا مسئولیتهای بی شماری داشت؛ آهنگسازی، رهبری ارکستر، نواختن موسیقی سالنی و بیشتر شدن نوشته هایش برای اپرا. نزدیک به سی سال هایدن در خانواده کنت استرنزی کار کرد و در عین حال با حمایت و تشویق فراوان اعضای خانواده به ساخت موسیقی خود نیز می پرداخت.
او آثار بیشماری در این مدت خلق کرد و سبکش نیز غنی تر و شهرتش در داخل و خارج از کشور نیز بسیار بیشتر شد. سمفونی پاریس ۱۷۸۵ تا ۸۶ و هفت کلام آخر مسیح ۱۷۸۶ از آثار مشهور این دوره او می باشند. هایدن به تدریج احساس تنهایی و عزلت کرد به خصوص آنکه به همراه خانواده استرنزی سالهای زیادی را به دور از وین سپری کردند.
دلتنگی او بیشتر به دلیل دوستانی که در وین داشت بود، به ویژه ماریا آنا گنزینگر (۱۷۵۰-۹۳) همسر پرنس نیکولاس که دوست نزدیک و عشق افلاطونی آهنگساز از سال ۱۷۸۹ بود. هایدن اغلب برای او نامه می فرستاد و از تنهاییهایش، رویاها و شادیهایش برای دیدار او در وین می نوشت.
مرگ ناگهانی ماریا آنا در سال ۱۷۹۳ شوکی بزرگ برای هایدن بود و احتمال می رود، F مینور او برای پیانو در واکنش به مرگ او ساخته شده باشد. دوست دیگر و با اهمیت هایدن در وین موزار بود. دو آهنگساز کوارتتهای زهی را گاه با هم می نواختند. هایدن بسیار تحت تاثیر آثار موزار بود و او را می ستود. موزار نیز از هایدن تقدیر کرده است و سری شش کوارتت خود را به او تقدیم نموده و نام آن را “کوارتتهای هایدن” گذاشته است.
۱ نظر