آهنگساز با این دو جمله تصویر فشردهای از فضای گشایش دستگاه همایون را به دست میدهد. این امر از طریق مشابهت با نقشمایههای آغازین دستگاه (شکل ۳) و هم از طریق مشابهسازی الگوی حرکت کلی و ارزشگذاری نغمات صورت میپذیرد (۵).
الف-۱
الف-۲
الف- مشابهت نقشمایهی آ با نقشمایهای از ابتدای دستگاه همایون ردیف میرزاعبدالله (منا ۱۳۸۴: ۲۵۲-۲۵۳)
ب-۱
ب-۲
ب-۳
ب-۴
شکل ۳. ب- جملهی نخست (ب ۴) به عنوان فشردهای از کل گوشه (مقایسه با ب ۱ تا ب ۳ (منا ۱۳۸۴: ۲۵۲-۲۵۳)).
همزمان میتوان رهیافت مشکاتیان را برای استفاده از بافت همصدا در گروهنوازی مشاهده کرد؛ بهرهگیری از دوگانها. او از نغمهی شاهد یا ایست یا در مواردی نغمهی موکد ملودی به علاوهی واخوان بهره میگیرد تا همصدایی ایجاد کند. هر دو نمونهی شکل ۴ نشان میدهد که چطور تلقی او از بافت همصدا در این قطعه تقویت ملودی اصلی بوده و چگونه نغمههای کوتاه مانند می و لا در شکل ۴ سازگار با نقش ساختاریشان در درآمد همایون (۶)، در بافت همصدا نیز نقش یک گذر پیدا کردهاند. به همین دلیل با هیچ همصدایی تضعیفکنندهی مرکز ملودیک مواجه نمیشویم.
شکل ۴- میزانهای ۵ تا ۸، پیوند نتهای مشخص شده با پیکان، با دوگانها.
اکنون زمان آن است که نگاهی در مقیاس کلانتر به ساختار محلی قطعه بیاندازیم تا بتوانیم نقش ساختاری این نقشمایهی نخست را به درستی بازشناسی کنیم. مقدمهی بیداد ساختاری دارد که تغییرات الگوی ریتمیک در آن بازشناسی چند بخش کاملا مجزا را امکانپذیر میکند. قطعه میان تضاد حاصل از انحنای کشدار و ریتم سنگین ملودی با ریتم سبکبال و الگوی مضرابی سریع تقسیم شده است. بدین ترتیب اگر در مقیاسی کلانتر از نقش مایههای یاد شده، به قطعه بنگریم چنین ساختاری را تشخیص خواهیم داد (شکل ۵).
شکل ۵ (۷)
درست از پایان جملهی اول اهمیت ساختاری نقشمایهی آ نمایان میشود و از یک جملهی گذرا فراتر میرود. دامنهی کنش ملودی به حدود گوشهی بیداد، بیداد کُت و نیداوود با شاهد ر منتقل میشود. از این نگرگاه، گسترش ملودی قطعه در دستگاه همایون بسیار خلاصه است و با یک پرش که به دلیل ثابت ماندن نقشمایهی ملودیک احساس ناپیوستگی ایجاد نمیکند، به سوی مصالح صوتی گوشهای که بیشتر زمان قطعه را به خود اختصاص میدهد راه میگرداند.
پی نوشت
۵- در اکثر قطعات آهنگسازی شدهی موسیقی کلاسیک ایرانی، به خصوص نمونههای قدیمیتر، چنین مشابهتهایی -دستکم در الگوی حرکت- به چشم میخورد. گذشته از الگوی حرکت و نظام فواصل که مشابهتشان یکی از دلایل انتساب قطعات به این یا آن دستگاه است، خود نقشمایههای ملودیک، یا انگارهای از آنها (که میتواند شامل بازیهای هنرمندانهای هم باشد)، یا روابط زیرساختشان، نیز در قطعهی ساخته شده متبلور میشود.
۶- به ناپایداری نت لا و می که به صورتهای گوناگون در قسمتهایی از شکل ۳ ظاهر میشوند توجه کنید.
۱ نظر