من فقط اتکا به موسیقی دارم. می توانم بگویم که در دوره ای که کار کردم موسیقیدان بدی نبودم و در زندگی، ولی نویسنده خوبی نیستم.
یک خاطره تعریف کنید؟
وقتی کوچک بودم و مدرسه می رفتم، می آمدند می گفتند که داوود شیرازی ساز زده و بلبل آمده و نشسته روی دسته سازش. من با این که کوچک بودم هیچ نمی توانستم باور کنم که یک چنین چیزی می شود.
داوود شیرازی، ردیف آقا علی اکبر فراهانی و میرزا حسینقلی را خیلی خوب می نواخت. بنده ساز زدنش را دیده بودم و می گفتم که این را نمی توانم باور کنم که بلبل روی دسته تار بنشیند. بعد از داوود شیرازی پسرش هم اسماعیل شیرازی خوب تار می زد. بعدا برای آقا حسینقلی و میرزا عبدالله و درویش خان هم گفتند که بلبل روی دسته سازش می نشیند ولی برای من سخت بود باور کردنش.
تا اینکه یک شبی مهمانی بود در باغ صاحب جم بودیم، بنده سازی می زدم. باغ باصفایی بود. دیدم بلبل روی دسته ساز من نیامد ولی خیلی نزدیک روی یک شاخه نشسته بود و من هیچ باور نمی کردم تا این که این پیشامد برای خود من پیش آمد ولی بلبل روی دسته تار نیامد بنشیند. ولی خیلی نزدیک بود، روی یک شاخه نشسته بود و آنهایی که داشتند گوش می کردند اشاره کردند به خواننده که دیگر نخواند ببینیم چه می شود و من تنها ساز زدم بلبل هم جواب می داد مثل سوال و جواب آواز با ساز.
این کار را بنده کردم و آن شب تمام شد رفتیم منزل. فردایش من دیدم مردم حرف هایی که می زدند من باور نمی کردم، دیدم به خودم دارند می گویند: آن شب فلان جا در باغ صاحب جم شما ساز زدی بلبل روی دسته سازت نشسته بود، گفتم آقا (اینطور) نیست، گفتند که باید افتخار کنی.
حالا می خواهی نگویی ما خودمان می گوییم! بالاخره فهمیدیم که این همه می گویند بلبل روی دسته ساز نشسته بود، (در حقیقت) روی شاخه درخت نشسته بود نه روی دسته ساز بنده یا هر وسیله که بود. آقای مبشری به بنده تلفن می کردند و می گفتند که ما شنیده ایم که یک شبی در…، گفتم خدا شاهد است روی دسته ساز من نیامد، گفتند آمده، تو نمی خواهی بگویی! خلاصه هر چه از بچگی می گفتم که یک چنین چیزی نمی شود، باور نمی کردند.
فقط این را می گویم که اگر تار را نرم بزنید و اگر چکشی مضراب نزنید، بلبل نزدیک می آید. از ساز نرم، بلبل خیلی خوشش می آید.
۱ نظر