اصالت لحن او درآمیخته بود با حلاوتی که خاص مردم گیلان و موسیقی آنان است و «امیری فلاح» را دارای مقام و مرتبهای خاص کرده بود و او را هنرمندی معرفی میکرد که حاملِ ارزشهای هنریِ یک دورهی سپریشده است؛ ارزشهایی گاه به غایت والا و دریغ که راه و رسم این جامعه، در طی همیشه تاریخ، کماعتنایی به گوهرهای نفیس و ارزشمندی از این دست بوده است.
با این حال، نباید فراموش کرد نام رادمردانی که هرکدام به سهم خود، این هنرمندِ متواضع و درویشمسلک را به جامعهی فراموشکارِ ما شناساندند یا از محضرش بهره گرفتهاند یا در حدِ وُسع خود، خدمت به این وجودِ شریف را گرامی داشتند. از آن هنرمندِ فرخسِیر که برای اولینبار «امیری» را به توصیه استاد «حسین ملک» همراه با استاد «فریدون حافظی» به صحنه تلویزیون آورد، تا بزرگمردانی چون استاد «محمدمهدی کمالیان»، استاد «محمدرضا لطفی» و استاد «سعید هرمزی» تا هنرمندان و هنرپرورانی چون جناب دکتر «جلالی» و جناب «محمد رئوف قنبری» -شاگرد خلف و هنرمند معتمد استاد امیری- و جناب «رضا مهدوی» که در رسانههای گوناگون -از جمله رادیو و تلویزیون و مطبوعاتِ بعد از انقلاب- در معرفی او به جامعه در سالهای آخر عمر کوتاهی نکرد.
همه اینها موجب شد که پیرمرد عزیز و خوشخوانِ ما در آن سالهای سردِ کهولت، کمتر احساس تنهایی کند و به چشم ببیند که گروهی نخبه و هنرشناس هم هستند که دوستاش میدارند و درکاش میکنند و هنرش را ارج میگذارند. هنر و فرهنگ، مقولهای است که در سایهی توجه و مراقبتهای بیشائبه زنده میماند و هنرمند، طالبِ چیزی در این دنیا نیست، مگر این که هنرش را قدر بشناسند و احترام هنرمند را نگه دارند و برای آسایشاش همت کنند. میشود گفت که استاد در بین هنرمندان -مثل استاد «غلامحسین بیگجهخانی»- از همه کمتوقعتر بود.
میراث استاد «رجبعلی امیری فلاح» برای ما -که بیست سال است در غیبتِ صدا و صفای او نفس میکشیم- دو بخش است: ضبطهای بر جای مانده از او و شاگردانِ برجای مانده از او. متأسفانه از سالهای جوانیِ استاد امیری، نسخه ضبط شدهای با صدای روشن در دست نداریم و هرچه هست، مربوط به سالهای آخرِ عمرِ اوست که باید شنید که با چه قدرت و صفای دلی آواز میخواند.
همنوازانِ او در ضبطها، نامهای ماندگاری هستند از محمد مهدی کمالیان و سعید هرمزی و محمدرضا لطفی تا داریوش طلایی و داوود آزاد و رضا مهدوی که امید داریم به همت خانواده محترم «امیری» منتشر شوند. شاگردان ایشان نیز تعداد زیادی نیستند؛ چرا که استاد امیری، موسیقی را حرفه خود نکرده بود و تنها عده اندکی او را میشناختند. همین باعث شد که تعداد کمی توفیق استفاده از محضر ایشان را داشته باشند. آیین چراغ، خاموشی نیست و هنرهای اصیل ایرانی، به مدد عشق و فداکاری معدودی افراد همیشه زنده و گرم خواهند ماند.
موسیقی ما
۱ نظر