یادداشتی برای صدیق تعریف
عمر خوانندگی محمدصدیق تعریف از مرز سی سال گذشت. برای خیلی از خوانندگان، همینقدر عمر حرفهای هم میسر نیست. شاید به این خاطر که او خود را بیمحابا مصرف نکرد و ایدهآلش این بود که کمخوان و گزیدهخوان باقی بماند. او آخرین خواننده از نسل جوانهای اول انقلاب است که ابتدای کارش با دستگیری محمدرضا لطفی- استاد جوان آن سالها- شروع شد، شروعی درخشان که متاسفانه فرصت تکرارش هرگز فراهم نشد. صدیق تعریف، با صداقتی قابل تعریف، راه دشوارش را به تنهایی پیمود و هنوز هم خوانندهای است که خواهنده و شنونده خاص خودش را دارد. دلیلش هم همین آلبوم آخر است همراه پویان بیگلر، که نوازندهای است توانا.
ترسیم منحنی سیرکار حرفهای جناب تعریف در این سی سال، کمی دشوار است. آلبومهای او اندک است و اجراهای صحنهای او خیلی اندکتر. در زمینه آموزش آواز که مسلما صاحب کسوت است و حق بسیاری بر گردن خیلی از خوشآوازهای جوان امروز دارد و باید درباره صدیق تعریف مدرس، جداگانه و با گواهیهای شاگردانش سخن گفت. به عنوان کسی که از سال ۱۳۶۶ تا حالا، فرصت معاشرت با جناب صدیق تعریف را داشته، ناگزیرم از گفتن صدها حرف و سخن که درباره هنر و شخصیت اوست و ناگزیرم از ذکر دو سه نکته که دوستداران او را به کار میآید. در واقع، من صدیق تعریف را با این شاخصهها میشناسم و در ذهنم به جا میآورم. اول از همه مدیریت عالی اوست در شناختن شرایط، امکانات، تواناییها و ضعفهای محیط زندگی، محیط موسیقی و کلاس درس اش و کنسرتها و آلبومهایش.
او این مدیریت قابل تعریف را در شرایطی انجام داده که دشوار بوده و خودش هم مردی است سراپا حساسیت و دقت و پرعاطفه و پروسواس در همه چیز. دوم، فرهنگخواهی ویژه اوست که در جماعت موسیقیدانها کمتر از هنرمندان دیگر رشتهها دیده میشود و بین موسیقیدانها هم ظاهرا خوانندهها کمتر از همه اهل فرهنگ مکتوب و مطالعه هستند (سالهاست که در منزل اکثر اهالی این هنر، اثری از کتاب و کتابخانه ندیدهام، در عوض تا دلتان بخواهد، وسایل مدرن خانه و آشپزخانه است که تلنبار شده). صدیق تعریف دانشآموخته تئاتر است و معاشرت او با چهرههای برجسته شعر و داستان و نمایش و ترجمه بوده است، بدون اینکه گرفتار ادعای روشنفکرنمایی شود.
زمانی بهخاطر ارادتش به بزرگ بانوی غزل معاصر و تفقد مادرانه ایشان به تعریف، وی را به شوخی «بلبل سیمین» لقب داده بودم که در «شبهای بخارا» با صدایی دلنشین و حال و احوالی زرین و گوهرین، خوانده و حاضران را منقلب کرده است.
سومین نکته، زندگی سرشار از سلامت و تحرک اوست که از هر ابتلا و آلودگی دور است. اهل سفر و کوه است، سیگار نمیکشد، حساسیتش به طبیعت و موسیقی را حفظ کرده و حرکاتش، جوانتر از سنش میزند. درباره طنز ظریف او که همیشه با ادب آمیخته است، جای دیگر باید سخن گفت. خلاصه، جانی است شریف و «صدیق»ی است همیشه لایق «تعریف»! عمرش دراز باد.
روزنامه فرهیختگان
۱ نظر