گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

گمانه‌ای در باب پرده‌گردانی در مستزاد (۲)

در این نوشته سعی بر آن است که با مدد گرفتن از یکی از آثار عبدالقادر که کم و بیش با قطعیت می‌تواند باز‌خوانی شود حدس‌های معتبری در خصوص نحوه‌ی اجرای این مستزاد زده شده بتوان عملا یکی از نمونه‌های پرده‌گردانی قدیم را باز‌ نمود. پیش از پرداختن به خود اثر مروری گذرا بر برخی تعاریف بی‌فایده نیست

جمع؛ مقام یا شد یا پرده؛ آواز؛ شعبه:

به گفته‌ی قطب الدین شیرازی در بخش موسیقی کتاب دره التاج: «جمع عبارت است از نغماتی کی بعدی شریف از ابعاد عظام یا اوساط به دو محیط باشد غالبا. پس اگر کمتر از ذو الکل بود آن را جمع ناقص خوانند مانند جنس اصغر و جنس مفرد ثانی و اجناس ذو الاربع و ذو الخمس و غیر آن. و اگر ذو الکل بود آن را دور خوانند. و جموع مستعمل به حسب حلوق از این تجاوز نمی‌کنند مگر به نادر. مثل ذو الکل والاربع که آن را جمع کامل خوانند و اما ذو الکل مرتین کی اتم جموع است جز در آلت مستعمل نباشد.»

(شیرازی قطب الدین تهران ۱۳۸۷ ص ۵۶)

اما عبدالقادر مراغی در باره‌ی جموع گفته: «دوازده دایره‌ی مشهوره را ارباب عمل پرده خوانند و بواقی را پرده نخوانند بلکه بعضی از جموع را آواز، و بعضی را شعبه و بعضی را ترکیب خوانده‌اند و بواقی را دوایر.» نیز عبدالقادر شرط دیگری بر جموع افزوده که عبارت است از ملایمت نغماتی که ترتیب آن‌ها جمع را پدید می‌آورد.

(مراغی همان ۱۰۸ ۱۴۶)

بعد شریف یا ملایم به زبان امروز یعنی فاصله‌ی متبوع یا کنسونانت ( Don Michael Randel. Harvard University Press, 2003 p. 210) (ستایشگر مهدی ۱۳۸۱ سرواژه‌ی فاصله ص ۱۵۲) و نزد قدما شش بوده به قرار ذو الاربع/چهارم درست، ذو الخمس/پنجم درست، (چهارم و پنجم درست را ابعاد اوساط می‌گفتند) ذو الکل/اکتاو، ذو الکل والاربع/یازدهم درست، ذو الکل والخمس/دوازدهم درست، و ذو الکل مرتین/پانزدهم درست. (فواصل هشتم، یازدهم، دوازدهم و پانزدهم درست را ابعاد عظام می‌گفتند)

(مراغی، همان ۴۸)

پس این نکات از اجتماع دو تعریف بالا بر‌می‌آید:

۱- جمع مجموعه‌ای است از نغمات یا نت‌ها که توالی آن‌ها موجب تنافر نگردد یا به عبارت دیگر ملایم باشد.

۲- جمع ضرورتا نباید دور باشد، یعنی ممکن است از یک اکتاو کم‌تر شود که به آن جمع ناقص گفته‌اند، یا ممکن است یک اکتاو و یک چهارم درست باشد که جمع کامل خوانده‌اند، و البته که می‌تواند محدوده‌ای برابر یک اکتاو را نیز در بر گیرد.

۳- بعضی از جموع در اصطلاح اهل موسیقی آواز نام داشته است. درست مانند برخی ادوار که نامی خاص می‌گرفتند و برای مثال مقام یا پرده‌ی حسینی یا نوروز نام می‌گرفتند. (Touma Habib Hassan, 1996 p. 38) پس مرز نظری مشخصی میان آواز‌ها و دیگر جموع که تنها به نام جمع یا ترکیب خوانده می‌شدند وجود ندارد جز آن‌که بگوییم اهل موسیقی به مناسبت یا علتی، بر برخی جموع نام خاص نهاده و آن‌ها را آواز خواندند. البته فن تقدیم و تاخیر نیز آوازه‌ها را از دیگر جموع قدری مشخص می‌نماید.

۴- وجود چهارم درست در جموع ذو الاربع، پنجم درست در جموع ذو الخمس، و هشتم درست در جموع برابر دور، ضروری است.

۵- اگر جمعی یک یا دو نغمه بیش از ذو الخمس داشته باشد در مورد بحث ضرورت وجود پنجم درست، مانند جمع ذو الخمس فرض می‌شود. همچنین است راجع به جموع ذو الاربع و ذو الکل.

۶- فن ترکیب که در تعریف عبدالقادر از جمع بدان بر‌می‌خوریم عبارت از این است که دو دانگ (ذو الاربع و یک طنینی، یا یک ذو الاربع و یک ذو الخمس) از دو مقام مختلف یا دو جنس متفاوت را بر روی هم سوار می‌کرده‌اند و دور حاصل را اگر نام خاص نداشته جمع مرکب می‌خواندند.

مستزاد عبدالقادر مراغی: (مراغی، همان ۲۷۵)

فراز خنافری

فراز خنافری

۱ نظر

بیشتر بحث شده است