از نکاتی که در اجرای صحیح تر قطعات یاریگر نوازندگان است، نت
خوانی آنهاست. در اغلب اوقات نوازندگان تمایلی به نت خوانی موسیقی مورد اجرا در دوره
ای که سرگرم تمرین آن هستند، ندارند.
از ریتم افتادن های غیر ارادی
جملات، اکسان دادن های بی مورد به بعضی ازنتها، عدم شناسایی موتیف های مختلف و جمع
بندی نکردن آنها، کشیدن بیش از اندازه یک نت، به سرعت نرسیدن موسیقی و بسیاری از
موارد اینچنینی که در زیر شرح آن می آید، با نت خوانی قابل برطرف شدن است.
برای نوازنده ای که قطعه ای در سطح تکنیک خود تمرین می کند، بهره گیری از نت
خوانی راهی است که او را قادرخواهد ساخت تا بسیاری از نواقص کار خود را برطرف کند.
یکی از مواردی که باعث رویگردانی از این مورد است، عدم توانایی نوازندگان
در سلفژ نتهاست. ولی این مسئله نباید باعث شود تا نتوانیم از نت خوانی وفوایدش بهره
گیری کنیم. حتی اگر توانایی در سلفژ موسیقی نداریم، با یک صدا خواندن تمامی نتها
باز هم می توان بدون بهره گیری از ساز نت خوانی کرد.
کنترل تمامی رفتار
اجرایی ما و نواختنمان از ذهن سرچشمه می گیرد و تمرین های یک نوازنده صرفآ فیزیکی و
با ساز نیست. تمرین فیزیکی و با ساز که همراه با تمرین ذهنی گردد نوازنده را
تواناتر و اجرا را بی نقص تر می سازد.
در هنگام نواختن بسیار پیش می آید
جملاتی را بطور نا خودآگاهانه از ریتم خارج ساخته، تند تر یا کند تر می نوازیم و خود
متوجه آن نیستیم (البته این مورد با از ریتم انداختن های ارادی متفاوت بوده و نباید
اشتباه گرفته شود). گاهی بی مورد ذهنمان بر روی بعضی نتها اکسان می گذارد که در
واقع ذهن در آن نتها، به دلایل نا مشخصی درگیری و ضعف دارد.
حذف این دسته
از درگیری های ذهنی اجرا را یکدست تر ساخته و زمینه را برای رسیدن به تمپوهای بالاتر
فراهم می سازد.
جالب اینجاست در نقاطی که در هنگام نت خوانی دچار ضعف می
شویم، هنگام اجرا نیز در آن نقاط وجود ضعف در اجرا احساس می شود، که نشانگر وجود
ضعف در ذهنمان است. با نت خوانی این دسته از مشکلات سریعتر، آسانتر و به روش صحیح
تری بر طرف می شوند.
می دانیم یک موسیقی از موتیفهای مختلف و ترکیب آنها با
استفاده از قواعد مختلف آهنگسازی ساخته می شود. در هنگام اجرا هر موتیف مستقلآ باید
توسط نوازنده شناسایی شده و به گونه ای نواخته شود که شنونده بتواند به یک جمع بندی
از هر موتیف برسد و در دیدگاه وسیع تر، نوازنده باید بتواند با احاطه ذهن خود بر آنچه
مورد اجرا گذاشته، ذهن شنونده را به یک جمع بندی از کل موسیقی برساند. حس سر درگمی ای،
که از جمع بندی نشدن آنچه اجرا شده بوجود می آید، باعث می شود شنونده نتواند در انتها
به یک تفکر و احساس مطبوع روحی برسد. این مورد از موتیف بندی نشدن جمله ها و نبود درک
کلی از قطعه، توسط نوازندگان بوجود می آید.
نت خوانی و گوش کردن به آنچه درک
ذهن ما از موسیقی است، باعث بوجود آمدن یک رویارویی آگاهانه و صحیح بین موسیقی،
دیدگاه شخصی و روحیاتمان از آهنگ و همینطور از ساز می گردد. همواره باید شناخت ذهنمان
را از قطعه رشد دهیم. وجود یک درک کلی از آهنگ، زمینه را برای ارائه اجرایی یکدست
که در آن روحیات و نظرات نوازنده متجلی است، فراهم می سازد.
۱ نظر