آیا دست چپ در تولید صدا نقش کلیدی ایفا می کند؟
نقش بسیار مهمی ایفا می کند. بستگی به تکنیک دست چپ یک شخص نیز دارد، نوازنده ای می تواند حتی ویبریشن سیم را از بین ببرد اما به همان شکل کیفیت صدا را حفظ کند و یا به ساز اجازه آن را بدهد که آزادانه بلرزد و ویبریشن داشته باشد و صدا را قوی برساند. همانطور با آرشه، بیشتر مردم یک کار را انجام می دهند و آن هل دادن سیم به سمت پائین است بر روی fingerboard. متاسفانه این کار صدایی کسالت بار تولید می کند و اتصال انگشتان را قفل می کند.
وقتی سیم را به سمت پائین هل می دهید شما نه انعطاف پذیری خواهید داشت و نه سرعت، چرا که اتصالات شما بی حس می شوند. دست چپ من قسمت راست را بر روی سیم دارد. من سیم را به سمت fingerboard می کشم و به مرکز بدن خودم بر می گردانم. اتصال انگشتانم انعطاف پذیر باقی می مانند اگرچه سیم به سمت پائین قرار دارد. اگر کسی این را به درستی انجام دهد سیم می تواند به آزادی ویبراتو کند و صدا را ارتقا دهد.
ویبراتو را چگونه آموزش می دهید؟ بسیاری از اساتید با موضوع ویبریشن دچار مشکل هستند.
ویبراتو ثابت می کند که دست چپ به درستی کار می کند. اگر انگشتان به سیم ضربه بزنند و دست سبک باشد و به راحتی حرکت کند، ویبراتو بسیار هنری از کار در خواهد آمد. تازه کاران من در ابتدا به طور خیالی انگشتانشان را بر روی ingerboard به حرکت در می آورند. این تمرین ویبراتو است.
اگر دست چپ انعطاف پذیر هنرجویان را بتوانم پرورش دهم دیگر نیازی به یاد دادن ویبراتو وجود نخواهد داشت زیرا ویبراتو حاصل تعادل بین دست و انگشتان است. دست چپ برای تغییر و ایجاد ویبراتو است (حرکت انگشتان زمانی که قادر به اجرا هستند). انگشتان یک دست هنرمند و حرفه ای حرکت اضافه و اشتباه نمی کنند و دست سیم را به سمت پائین هل نمی دهد.
ویکتور سزار (Victor Sazer) بوجود آورنده سبک جدید ویلنسل نوازی، شیوه ای را گسترش داد که با سبک معروف “بغل کردن ساز” (bear hug) بوجود آمده توسط مارگارت روول و خود شما، متفاوت است، آیا نوازنده باید قادر باشد ساز را بغل کند زمانی که نشسته است؟ “بغل کردن ساز” ویلنسل را بیشتر با مرکز بدن در یک راستا قرار می دهد در حالی که ویکتور سزار به قرار دادن ویلنسل در قسمت چپ بدن تاکید دارد. درباره روش ایشان چه نظری دارید؟
“بغل کردن ساز” بطور اتوماتیک ویلنسل را در جایی قرار می دهد که برای اغلب افراد با هر فرم و قدی راحت خواهد بود. همچنین به شما انرژی خواهد داد که از ناحیه پشت و کمر می رسد و برای نواختن از آن انرژی استفاده می شود.
هنرجویان با شخصیتهای متفاوتی هستند. بعضی از آنان برونگرا و اجتماعی تر و بعضی درون گرا و منزوی هستند، بعضی ها عقلانی و بعضی از طریق حس پیش می روند. شما چگونه با این نوع شخصیتهای متفاوت کنار می آیید؟
برای به طنین درآوردن آنچه آهنگساز در فکر داشته، سعی می کنم به هر هنرجوی کمک کنم بدون توجه به نوع شخصیت آنها و از طریق صحبت کردن درباره اهمیت کوردها و مودها و چگونگی خلق شدن آنها توسط ارزشهای مختلف نتها، هنرجویان را راهنمایی میکنم. من درباره تاریخچه آثار با هنرجویانم گفتگو می کنم همانند کنسرتوی الگار، توضیح دادن آنکه وی تلاش دارد چه چیز را بیان کند و در چه دوره ای از تاریخ، وی این قطعه را ساخته و آنان خود می توانند به آن در عمل پاسخ دهند.
نکات خوبی در ارتباط با ویبراتو ارائه شده است؛ فکر می کنم که این توصیه ها برای نوازندگان گیتار نیز _مخصوصا گیتار کلاسیک_ مفید است. عدم ایجاد تنش در دست و فشار ندادن بیش از حد فینگر برد می تواند به ویبر بهتر کمک کند.
واژه “هل” را به شکل “هول” (ترس) ننویسیم چون تغییر معنا می دهد.
ممنونم بابت این مطلب.
بسیار خوب بود