تکنوازیها نیز در اجرای اوکراین همان حالت را داشت، جدای از نوازندهی نی که نی نوا را به خوبی میشناسد تکنوازی ویلن و ویولا و ویلنسل راضی کننده نبود (ناکوکیهای واضح، بیدقتی در جملهبندی- ریتم و عدم توجه به مسالهی تداوم الگوها در طول قطعه) دلیل، اکثر اوقات همان بود که در مورد قبل هم دیده شد. از میان اجراهایی که مورد بررسی است، تکنوازی ویلن کوارتت، ویولای پارسیان و ویلنسل اجرای ضبط شده از بقیه بهتر بود.
اما تکنوازی نی که شاید مهمترین بخش این قطعهی موسیقی باشد، در اجرای ضبط شده بسیار دقیق و پرحجم و در کوارتت (مانند قسمتهای دیگر) متفاوت و شخصی (و شاید شوریده) و در اجرای پارسیان ظریف است.
در اجرای اوکراین همانطور که قبلا بررسی شد تاثیر ارکستر بر نوازندهی نی به گونهای بود که قضاوت را دشوار میسازد، نوازندهای که اجرای ظریف او قبلا شنیده شده بود، کمی گنگ مینوازد و تمام تلاشش برای اثر کردن بر ارکستر نیز بینتیجه میماند.
الگوهای ریتمیک در هیچ اجرایی به قدر اجرای ضبط شده خوب پرداخته نشدهاند. هر چند الگوهای پرتحرک ریتمیک مانند نمونهی ۷ یا پیتزیکاتوهایی که در متن قطعه به گوش میرسد (بهویژه فراز پایانی که اغلب اوقات با ناهمزمانی کنترباسها اجرا میشود) در اجرای کوارتت با برشهای دقیقتر و حالتی منسجمتر به گوش میرسد اما گمان میرود این تاثیر حضور ساز سنتور در این بخشها باشد، چرا که این نوع الگوها با نوازندگی سنتور نزدیکی بیشتری دارد و نوازندگان سنتور عادت میکنند با راحتی بیشتری آنها را اجرا کنند.
البته حضور سنتور که در اجرای فیگورهای ریتمیک نقشی مثبت داشته باعث شنیده شدن (بر اثر تقویت) صداهایی میشود که در متن اثر موجود نیست و رنگآمیزی را در جهتی که به نفع قطعه نیست به کلی متحول میکند، شاید این موضوع به عنوان یک تجربه ایرادی نداشته باشد اما به عنوان اجرایی کامل از نی نوا چندان قابل قبول نیست.
با در نظر گرفتن این موضوع اجرای پارسیان و سال ۱۳۶۲ را باید بهتر از بقیه ارزیابی کرد. اجرای اوکراین به غیر از مواردی که بر عهدهی نی بود با تغییرات زیاد الگوها را به گونههای مختلفی اجرا کردند به طوری که شنونده احساس میکرد علاوه شنیده نشدن برخی از نتهای یک فیگور، تاکیدگذاری ان هم دائماً در حال تغییر است.
به طور کلی از نقطه نظر مورد بررسی در این نوشتار (انسجام و خطوط امتداد در فرم قطعه) اجرای ضبط شده و پارسیان اجرایی بهسامان دارند. تنها اجرایی که در آن تعامل نوازندگان به طور کامل به گوش میرسد (به گونهای که انگار آنها در لحظه بر اساس نواختههای یکدیگر خود را تنظیم میکنند) اجرای کوارتت است، که متاسفانه نمیتوان آن را یک اجرای کامل نی نوا دانست (۱۴). اجرای ارکستر اوکراینی از این لحاظ فاقد تفکر ویژه بود بیشتر به نظر میرسید رهبر ارکستر به این موضوع فرمال قطعه نیندیشیده یا اگر هم جز این است موفق نشده آن را با ارکستر خود به مرحلهی اجرا در آورد.
بنا بر آنچه گذشت اجرای ضبط شدهی نی نوا پس از ربع قرن هنوز هم تنها اجرای قابل اطمینان در دسترس همگان است و همچنان تا باز شدن راهی که شوندگان بتوانند قطعهی مورد علاقهشان را به گونهای دیگر بشنوند باید صبر کرد.
پینوشت
۱۴. به سه دلیل افزودن سنتور، استفاده از «شاکوهاچی» به جای نی دوم و حذف کردن بخشهایی از متن اثر (کوتاه کردن اجرا).
فرهنگ و آهنگ شمارهی ۲۳ و ۲۴
بنظر من ۰بدون شک اجرای ارکستر ملی به رهبری بردیا کیارس بهتربن اجرا بوده.من کنسرت نیاوران پارسیان هم بودم اما واقعا ملی عالی بود.حتی من این مطلبو از خود آقای علیزاده در شهرستان هم پرسیدم و ایشان همین نظر رو داشتن
حسین عزیز،
ممکن است همین طور باشد که شما گفته اید، اما توجه داشته باشید که این مقاله در شماره ی ۲۳-۲۴ فرهنگ و آهنگ (۱۳۸۷)، یعنی چند سال پیش از اجرای نی نوا با ارکستر ملی به رهبری بردیا کیارس (۱۳۹۰)، چاپ شده و حتا انتشار مجدد آن در گفتگوی هارمونیک (۱۳۸۹) نیز قبل از آن اجرا صورت گرفته است. به همین دلیل متاسفانه در مقاله ی حاضر اجرای مورد نظر شما بررسی نشده است.
بله همینطوره.ممنون از توجه شما و نقدتون.اتفاق بد نشد که اینجا از اجرای خوب ارکستر ملی هم یادی شد