گسترش دین مبین اسلام و تسخیر کشورهای وسیع متمدنی، مانند ایران و روم و مصر و تشکیل یک حکومت بزرگ به نام دولت اسلامی، سبب شده که گنجینههای هنری و علمی کشورهای گشوده شده از آن جمله ایران، دستخوش بهم خوردگی و دگرگونی و احیاناً نابودیها گردد. اما گاهی بر قسمتهایی که آثار پیشینش از بین رفته، اغلب از تمدن اسلامی یعنی تمدنی که از کشورهای متمدن پیش از خود بوجود آمده میتوان پی برد. زیرا تازیان که دارای فرهنگ و تمدن چشمگیر و پر اهمیتی نبودند، در اثر تسلط بر اقوام متمدن، تحت تأثیر آن فرهنگها قرار گرفتند و پایه تمدن عظیم اسلامی گذارده شد.
یکی از مواردی که کاملاً تحت تأثیر و نفوذ ایران قرار گرفت، موسیقی عرب میباشد که تا پس از برچیده شدن دستگاه خلافت عباسی (۶۵۶ ه.ق برابر ۱۲۵۸ میلادی) این نفوذ و تأثیر برقرار ماند.
بطوری که پس از این تاریخ سه چیز در اثر تحول عظیم شش صد ساله اسلام بجا ماند: دین مبین اسلام، تأثیر زبان عرب در زبان فارسی و برعکس و اختلاط و تأثیر موسیقی ایران در موسیقی عرب.
لیکن در همان اوقات در روستاها و بیرون از شهرها، بویژه مردمانی که در پناه کوهستانها و کرانههای دریای مازندران بسر میبرند، موسیقی اصیل و خاص خود را تا حدی دست نخورده و دور از این درهم آمیختن نگاه داشتند که بعضی از آنها به همان وضع به ما رسیده است و ما امروز با داشتن آنها مانند گنجینه ادبیات و هنری که از گذشته بیادبود داریم، در خود احساس خوشوقتی و سربلندی مینماییم و برماست که اساس این موسیقی اصیل ایرانی را نگاهداشته و با کمال حزم و استادی آنها را هم آهنگ با تکنیکهای موسیقی امروزی نماییم. زیرا با وجود ارتباطی که بین موسیقی ایران و موسیقی مغرب زمین قائلند، باز موسیقی ایران نمیتواند از تئوریها و تکنیکهای موسیقی غرب پیروی کند.
تازیان بادیه نشین که به پهنه شاهنشاهی ساسانی آمد و شد داشتند، هنر نوازندگی را از این کانون ذوق و نشاط با خود همراه میبردند و مینویسند که «اعثی قیس» شاعر معروف عرب در دوره جاهلیت و سراینده یکی از قصائد معروف و غرای سبعه معلقه، درک دربار خسرو انوشیروان را نموده و نام سازهای ایرانی مانند: نای، سرنای، بربط، عود، چنگ، چغانه، ربات، تنبور، کمانچه و غژک را به سرزمین عربستان برد.
آلت موسیقی عرب در آن زمان دف (دایره) بیش نبوده، ترانه و سرود و آواز و سرودشان هم آوازی بود که شتربانان برای اشتران میخواندند که همان آواز “حدی” باشد.
در حوالی رود فرات و نزدیکی مدائن دو شهر کوچک عرب نشین بنام «حیره» {hayrah} و «انبار» وجود داشت که امراء آن را از طایفه «لخمی» و تحت نفوذ دولت ساسانی بودند و بهرام پنجم (بهرام گور) شاهنشاه ساسانی از کودکی نزد نغمان بن مندز، امیر حیره سپرده شد و پس از مرگ پدرش به کمک او و مندزین نعمان، تاج و تخت شاهی را بدست آورد.
حیره در طول سیصد سالی که مرکز این دولت و تحت نفوذ شاهنشاهی ساسانی بود، ترقی و پیشرفت زیادی پیدا کرد و مرکز شاعران بزرگ عرب و موسیقیدانان شد و همانطور که نفوذ این شهر در فرهنگ و ادب عربستان مؤثر بوده است، موسیقی و ادب و فرهنگ ایران نیز در این شهر کاملاً نفوذ کرد و از همین جا به سایر شهرهای عرب منتقل گردید.
۱ نظر