مقدمه
اگرچه پنج اثر سمفونیک حسین دهلوی، توجه اهالی موسیقی را چنان به خود مشغول کرد که او را در رده بزرگ ترین آهنگسازان ایران و مخصوصا دو اثر «بیژن و منیژه» و «مانا و مانی» را یکی از آثار با ارزش بین المللی موسیقی سمفونیک بدانند ولی عظمت و شکوه دو اثر نام برده نباید یک پژوهنده هنر را چنان شیفته خود گرداند که از دیگر گلهای باغستان حسین دهلوی روی گرداند.
شروع فعالیت حسین دهلوی در زمینه آهنگسازی از زمانی شکل جدی به خود گرفت که هنرآموز درس آهنگسازی مرحوم حسین ناصحی آهنگساز جوان آن روزگار و دانش آموخته در کنسرواتوار دولتی آنکارا بود و اولین قطعه رسمی خود را برای ترکیبی از ارکستر مجلسی و سازهای ایرانی تصنیف کرد.
سبکبال نام این اثر بود و استاد ناصحی جوان که به شدت تحت تاثیر هنر مغرب زمین قرار داشت و عدول از قوانین و فواصل آن موسیقی را نمی پذیرفت از نوع آهنگسازی شاگردش احساس نارضایتی کرد.
هرچند همان “سبکبال” بهترین نشانه برای کشف نبوغ این آهنگساز جوان بوده است؛ کسی که با گرفتن یک موتیف دو میزانی از استاد ویولونش ابوالحسن صبا، چنان موسیقی ای خلق می کند که هنوز مورد توجه اهل فن است و یکی از درخشان ترین نمونه های درک فرم در موسیقی کلاسیک.
دهلوی پس از ساخت «سبکبال» در ۲۶ سالگی به ساخت آثاری دیگر برای موسیقی مجلسی و ارکستر تلفیقی با ترکیب ذکر شده پرداخت که بعضی از این آثار بر اساس ساخته های استادان بزرگ موسیقی ایران وزیری و صبا بود. بعضی از این آثار تنها هارمونیزه شده و ارکستره شده توسط دهلوی هستند و بعضی دیگر به کلی ترکیب و آهنگسازی جدیدی دارند.
از برجسته ترین آثار ساخته شده توسط حسین دهلوی در این دسته میتوان به «شوشتری» برای ویولون و ارکستر ترکیبی اشاره کرد. شوشتری برای ویولون و ارکستر بر اساس قطعه ای از ابوالحسن صبا به نام «به زندان» ساخته شده است. قبل از پرداختن به ساخته دهلوی به بخش اصلی ویولون این قطعه که توسط صبا ساخته شده است می پردازیم.
«به زندان» و ماجرای تصنیف آن
ماجرای تصنیف شدن «به زندان» از زبان صبا اینگونه نقل شده که روزی وی از خیابانی (به روایتی در استان چهارمحال و بختیاری) می گذشته و صدایی می شنود که توجه او را به خود جلب می کند؛ چند زندانی که به مکان نامعلومی برده میشدند در حال زمزمه ملودی ای بوده اند که با کلامی شبیه به “ما را کجا میبرید…” همراه بوده است و صبا این تم را شنیده و به صورت قطعه ای در می آورد که «به زندان» نام گرفته است.
درباره این موضوع که چقدر تم خوانده شده توسط زندانیان شبیه به ساخته صبا باشد، تردید زیادی وجود دارد، چراکه حداقل قطعه ای که امروز از صبا به یادگار مانده، موسیقی شکوه و شکایت زندانی عامی، نمی تواند باشد…
البته روایت دیگری از این ماجرا وجود که واقعی تر می نماید؛ در پارتیتور «شوشتری برای ویولون و ارکستر» حسین دهلوی، خاطره ای از زبان ابوالحسن صبا نقل شده که می گوید: «… آوای سوخته دلی از دیار لرستان که صدای خسته اش آلوده به غم زمانه بود، از لابلای میله های آهنین وسیله ی نقلیه ای که جسم ناتوان و رنجور او و دیگرانی چون او را “به زندان” می برد، چنین به گوش می رسید:
مثل پیشتر نَمزَنُم تیروبر نشنونه
………………………………….
مثل گذشته نمی توانم تیر را بر نشانه بزنم…»
دهلوی در این پارتیتور می نویسد: «بر این احساس بود که آن آوای جانسوز، در ژرفای قلب پر شور هنرمندی چون او، اثر گذاشت و با افزودن بخشی در آغاز و تکرار آن در پایان، نام “به زندان” به خود گرفت. بر قطعه حاضر بدان سبب که در مقام “شوشتری” ست و از نخستین بخش اثر پیش گفته نیز بهره دارد؛ نام “شوشتری” نهاده شد.»
۱ نظر