همین مورخ مینویسد: «از خلفای عباسی هارون بود که درجات موسیکاران را همچنان برقرار کرد که اردشیر پاپکان ساز کرده بود و همو بود که طریقت پادشاهان ساسانی را برگزید. در این نظم و ترتیب، ابراهیم موصلی و ابن جامع و زلزل (منصور الضارب) درجه یکم را میداشتند. زلزل نوازندگی میکرد و ابن جامع خوانندگی و سلیم بن سلام (ابو عبیدالله کوفی) و عمروالغزل و امثال ایشان درجه دوم را حائز بودند و درجه سوم به کسانی داده شده بود که تنبور میزدند و سنتور مینواختند و ضرب گیر بودند.
جوائز و صلهها هر یک در خور مرتبت و طبقهبندی ایشان بود و چون یک نفر از افراد درجه یکم را جایزه هنگفت میرسید، هریک از رفقای خود را با وی هم ردیف بودند سهمی میداد و با آنها نیز که زیر دست بودند بهرهمیبخشود. اما اگر به یکی درجه برتر میبودند، هرگز بدان طمعی نداشت و از او چیزی قبول نمیکردند.
اسحق ابن ابراهیم موصلی گوید:«روزی هارون از برصومای رامشگر پرسید که تو را درباره ابن جامع چه عقیدت است؟ برصوما سر خود را حرکت داد و گفت: آهنگ ابن جامع در روان آدمی اثری میکند که شراب قطر بل (۶) با جسم و جان و معلوم است که شراب قطرپل پای آدمی را میبندد و عقل او را با خود میبرد. هارون گفت درباره ابراهیم چه گویی؟ برصوما گفت: ابراهیم به بوستانی ماند که سیب و گلابی و هلو و خار و خاشاک و خرنوب (۷) و همه چیز در او یافت شود.»
«هارون گفت سلیم بن سلام را چگونه یافتی؟ برصوما پاسخ داد: او با بهترین و زیباییها آراسته است. هارون گفت: در عمر و غزال چه میبینی؟ برصوما گفت او پنجه دارد مطلوب و خواسته ولی منصور زلزل را سرپنجه است که خدا مانند او نیافریده است و چون دست به عود بزند اگر احنف یا دیگری که با سنگینی وقار مقید باشد، با بانگ عود وی بشنود بیخود گردد و از فرط خوشی خودداری نتوان کردن».
زلزل از نوازندگان عود و از متبحرترین این ساز و همواره مورد مثل بوده است، مخصوصاً در عصر مهدی و هادی نامی بسزا داشته است و همت وی نیز به اندازهای بلند بود که در بغداد “برکهای” ساخت و آن را وقف مسلمانان کرد و به خیر خواهی نامی شد. نفطویه از علمای نحو، همچون دیگر شاعران او را بدین مضمون ستوده: «اگر زهیر و امرؤ القیس منظره زیبای یک برکه زلزل را میدیدند نه سلمی وام جندب را توصیف و نه تل حومل را یاد میکردند.»
روزی هارون بر وی خشمگین شد و از آن پس او را دو سال زندانی کرد و ابراهیم که شوهر خواهر زلزل بود، در این باره ابیاتی گفت که مصرع اول آن چنین بود: «هل دهرنا یک عائد یا زلزل» و هارون او را بخشید و از زندان آزاد کرد (۸).
در اغانی آمده است که ابراهیم موصلی و زلزل و برصوما روزی به بزم هارون بودند و برصوما مزمار همی نواخت و زلزل عود میزد و ابراهیم خواننده بود و این دو بیت همی خواند:
صحا قلبی و راغ انًی قلبی واقصر باطلی و تسیت جهانی
رایت الغانیات و کن خزرا الی صرمنتی و قطعن حبلی
هارون به دین خنیاگری چندان خوش خندان شد که از جای برخاسته فریاد کرد: ای آدم ابولبشر! اگر زنده میبودی و اعقاب هنرمند خود را مینگریدی، همواره خرسند میشدی! و پس از این گفته به خود آمد و نشست و گفت استغفرالله. در عقد الفرید ج ۲ ص ۲۴۷ درباره رامشگری زلزل یاد کرده است که زلزل فقط با آواز ابراهیم عود میزد.
ابراهیم در نتیجه لطف و انعام خلیفه، ثروت زیادی اندوخت و نوشتهاند که درآمد او در سال اعم از درآمد ملکی و آموزشی روی هم رفته در حدود بیست و چهار میلیون سکه نقره بوده است. خانهاش در بغداد بقدری مجلل بوده که در کتاب عقد الفرید از قول شخصی نقل کرده که خانهای به زیبایی خانه ابراهیم ندیده است. هنگامی که ابراهیم در بستر بیماری بود خلیفه از او عیادت کرد و چون بمرد بر وی نماز خواند (۹).
پی نوشت
۵-صفحه ۵۰ کتاب التاج.
۶-هم چنانکه در عصر ما شراب خلار و معروف است در آن زمان شراب قطربل مشهور بوده است. (بضم ق و ب و تشدید ل) قطربل نام میخانهای بوده است در جوار بغداد.
۷-بضم خ گیاهی است خودرو و هرزه.
۸-معجم البلدان یاقوت ج ۱ ص ۵۹۲ و ج ۴ ص ۱۲۳ و اغانی ج ۵ ص ۲۲.
۹-مرگ ابراهیم در سال ۱۸۸ ه ق بوده است.
۱ نظر