گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

ردیف، دستگاه، گوشه

ژان دورینگ، موسیقی شناس فرانسوی در تعریف ردیف چنین می نویسد: “ردیف، الگو یا ترتیب پیوستگی گوشه هاست” و پروفسور هرمز فرهت در کتاب ارزنده ی خود با نام “شناخت موسیقی دستگاهی ” آن را چنین توصیف می کند: “گوشه ها که هیات موسیقی ایران را شکل می دهند، مشترکا ردیف خوانده می شوند. مطمئنا این گوشه ها قطعاتی به دقت معین شده نیستند، بلکه مدل های ملودیکی هستند که ملودی بر روی آنها ساخته می شوند.” گوشه بنیادی ترین عنصر موسیقی ایرانی ست که در مورد تعریف و مفهوم دقیق آن اختلاف نظر وجود دارد. دکتر صفوت گوشه را: “ملودی های کم و بیش کوتاه می داند که تعداد آنها متفاوت است… و طبق نظم خاصی به نام ردیف از پی هم می آیند”.

گوشه ها واحدهایی هستند که با تسلسل آنها “دستگاه” و “ردیف” به وجود می آید.

هر گوشه دارای خصوصیات مشخصی است که با مطالعه و دقت در این خصوصیات، می توان به الگوهایی بنیادین در بداهه نوازی و ملودی پردازی در موسیقی ایرانی دست یافت، خصوصیاتی مانند “نظام فواصل”، “ملودی تیپ”، “دینامیزم اجرا”، “مضراب گذاری” (که موجب ایجاد اکسنت ها می گردد)، بافت، فرم ملودی و گسترش، الگوهای آگوگیکی (یا تغییرات سرعت در اجرا) و نیز الگوهای مدال و انتظام در دستگاه (بهراد توکلی).

گوشه هایی که دارای خصوصیات مشترک باشند و در یک ظرف بگنجند، “دستگاه ” را تشکیل می دهند (ماهور، چهارگاه، شور و…) و برخی گوشه ها نیز در بسیاری از دستگاه ها مشترکند (کرشمه، بیات راجه، عراق و…).

در حقیقت، موسیقیدان ایرانی برای نواختن “موسیقی دستگاهی ایرانی” الگویی پیش خود دارد که اصیل ترین و بنیادی ترین منبع برای اجراست که این الگو ردیف نام دارد و ردیف از دستگاه و دستگاه از گوشه تشکیل می شود. از این روست که شناخت ردیف، گوشه ها و خصوصیات آنها برای هر موسیقیدان ایرانی ضروری است. این الگو و قواعد کلی از جانب کلیه ی نوازندگان ایرانی رعایت می گردد و آنان ملزم به پیروی از این چارچوبها هستند، به خصوص موسیقیدانان و نوازندگان دوره های قدیمی تر مانند دوران علی نقی وزیری به قبل.


چارچوب های تعیین کننده
بقای پرقدرت مفهومی به نام “ردیف” در موسیقی کنونی هنری ایران، بیش از هر چیز نمایانگر این تفکر محافظه کارانه و چارچول گراست. در آثار نوگرایانه ترین هنرمندان موسیقی ایرانی (به طور مثال حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان و… و حتی در نسل جدید هنرمندانی مانند علی قمصری)، ردیف هم چنان نمودی واضح دارد. حتی در بسیاری از آثار آهنگسازان موسیقی کلاسیک ایران نیز دغدغه ی هویت –که از قدرتمندترین جلوه های آن “ردیف” و منطق دستگاهی است– حضوری سلطه جویانه دارد.

در موسیقی کلاسیک اروپایی، مدهای کلیسایی بعد از مدتی کنار نهاده می شوند و گام های “ماژور” و “مینور” مورد توجه قرار می گیرند، سازبندی ها و دیگر تمهیدات آهنگسازانه نیز از دوره ای به دوره ای دیگر مدام تغییر می کنند تا به عصر آتنالیته و موسیقی الکترونیک و غیر ملودیک می رسند، در حالی که صحبت از چنین دوره های مختلفی در موسیقی ایرانی چندان محلی از اعراب ندارد (نگارنده به این نکته واقف است که اطلاعات چندانی از آثار اجرا شده در دوره های قبلتر از قاجار در ایران در دست نیست و نیز بر این حقیقت که موسیقی ایرانی پیش از صفویه شکلی دیگر داشته، با این حال به احتمال فراوان حداقل در حدود ۳۰۰ ساله ی اخیر بر بنیانی ثابت به نام ردیف استوار بوده).

بی آن که قصد واکاوی دلایل این وضعیت را داشته باشیم، این خصوصیت را در معماری ایرانی مورد بررسی قرار می دهیم.

کامیار صلواتی

کامیار صلواتی

متولد ۱۳۶۹، تویسرکان
پژوهشگر حوزه‌ی موسیقی کلاسیک ایرانی و تاریخ معاصر موسیقی در ایران
کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران از دانشگاه تهران

۱ نظر

بیشتر بحث شده است