گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

گفتگو با حسین علیشاپور (۳)

ما باید این را انجام بدهیم تا بفهمیم چه چیزی بهتر جواب می دهد. سرفصل های تعیین شده در دانشگاه چه چیزهایی است و به درد چه کسانی می خورد؟ چطور به درد دانشجویان خواهد خورد؟‌

البته این اتفاق تا حدی در مورد سازهایی مثل تار، سه تار و غیره رخ داده.

شاید به این دلیل باشد که آواز از نظر نوع اجرا و تنوع در دیدگاه ها و مسائل دیگر با ساز متفاوت است.

آواز یک نوع نغمه پردازی بی واسطه محسوب می شود. برای ساز می شود متدی طراحی کرد. آن صدایی که من از سینه استخراج می کنم با صدای محمد معتمدی متفاوت است. صدای ما با صدای – مثلا – همایون فرق دارد. اگر از بیست خواننده ی هم نسل من در مورد آواز سوال کنید هر کدام یک نظری دارند، مثلا در مورد صداسازی.

مگر این که صداسازی را با متد غربی پیاده کنیم که در آن صورت اصلا به هم می ریزیم، من تجربه ای این چنینی دارم. چون در صداسازی غربی نوع استخراج کلمات و حروف و صوت با آن چیزی که ما کار کرده ایم و ارائه می دهیم و در ذهن داریم کاملا متفاوت است. زمین تا آسمان فرق دارد. مگر این که بزرگان ما دست از یک سری مسائل بکشند و به یک اجماع برسند. یعنی اگر تجربیات آنها در تضاد کامل با یکدیگر قرار دارد هر دو تضاد یا سه تضاد یا پنج تضاد را با هم ارائه بدهند.

چه لزومی هست که صرفا یک روش واحد وجود داشته باشد؟ هر کس دیدگاهی دارد می تواند آن را انتشار بدهد همانطور که مثلا در حوزه ی آموزش تار و سه تار کتاب های آقای ذوالفنون هست، کتاب های استاد علیزاده هست، کتاب های آقای ساکت هست و غیره.

بله فرق می کند و به قول شما می شود آنها را انتشار داد هر چند کارهایی هم انجام شده است. من دو سه کتاب در این حوزه خوانده ام. مثلا کتاب آقای اعظمی کیا – نمی دانم آن را مطالعه کرده اید یا نه – کتاب راه و رسم منزلها.

کتاب بزرگی هم هست در مورد صدا سازی و آواز و …. مثلا ایشان در آن کتاب گفته اند که خوانندگانی که از غنه استفاده می کنند – نقل به مضمون می کنم البته – خوانندگانی هستند که نمی توانند از خود صدا در بیاورند یا خوانندگانی هستند که به طور مطلوب قادر به اجرا نیستند. در صورتی که در نظر کسی مانند استاد همایونپور غنه جزو آواز ایرانی است. صحبت آقای اعظمی کیا بر اساس تکنیک غربی درست است.

اما ما در آواز ایرانی با کلام سر و کار داریم و تعارف که نداریم، کلام پنجاه – شصت درصد آواز است. ما مجبوریم بعضی وقتها برای انتقال بار حسی و بار کلامی در آواز از چنین تکنیک هایی استفاده کنیم و باید هم استفاده کنیم. آقای اعظمی کیا چنین کاری را انجام داده اما بقیه هنوز این کار را نکرده اند. اگر آوازخوان های ما این کار را کرده اند در قالب ارائه ی ردیف بوده. ردیف خواندن با آواز خواندن خیلی فرق دارد.

اما در خصوص این که چطور باید آواز خواند و چطور باید این صدا را از سینه استخراج کرد و عضلات دیافراگم را چطور تقویت کرد و مسائل این چنین که بخشی از آنها هم البته به شیوه ی غربی بر می گردد، اینها متاسفانه وجود ندارد و حق هم با شماست، نیاز به وجود اینها واقعا حس می شود.

کامیار صلواتی

کامیار صلواتی

متولد ۱۳۶۹، تویسرکان
پژوهشگر حوزه‌ی موسیقی کلاسیک ایرانی و تاریخ معاصر موسیقی در ایران
کارشناس ارشد مطالعات معماری ایران از دانشگاه تهران

۱ نظر

بیشتر بحث شده است