گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

نگاهی به اپرای مولوی (۷)

پرده پنجم


این پرده با دستگاه راست پنجگاه آغاز میشود؛ نوری به زیبایی روی پردهِ نقالیِ بازار افتاده که ناگهان صوت پرده خوانی را می شنویم که داستان تصاویر روی پرده را که شرح حمله مغولان است را برای مردم شرح میدهد. نقال با این مطلع می خواند: “هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد هم رونق زمان شما نیز بگذرد ” خواننده پرده خوان مهدی امامی آواز خوان جوان است که به خاطر سبک و سونوریته خاصش نقش افراد میانسال را به خوبی ایفا میکند. صدای او پر حجم است و توان خاصی دارد؛ وقتی امامی در اوج میخواند، حجم صدا در اوج هم حفظ می شود و این توانایی او شنونده را بسیار تحت تاثیر قرار میدهد.

در کنار پرده خوان شاگرد او گاهی، به وجد آمده و قسمتهایی را در ادامه گفتار مرشدش می خواند؛ در گوشه های دستگاه راست پنجگاه این دیالوگ ادامه پیدا میکند. نقش شاگرد را مصطفی محمودی خوانده که او در پرده های دیگر این اپرا نیز نقش چوپان را اجرا میکند.

پس از این بخش، سلطان العلما را میبینیم که از روی پله ها وارد مجلس میشود و هنگام پایین آمدن

از پله ها به اهل بازار پند میدهد: “خلق همه یکسره نهال خدایند هیچ نه برکن تو زین نهال و نه

بشکن”… در واقع خطاب سلطان العلما به نقال است و از او می خواهد از لعن انسانها حتی ستمکاران بپرهیزد: «خلق همه یکسره نهال خدایند، هیچ نه بشکن از این نهال نه برکن، دست خداوند باغ خلق دراز است، بر خسک و خار همچو بر گل و سوسن» و ادامه میدهد: “عشق است پایدار هرچه جز عشق بشکن” بلافاصله ارکستر یک قطعه والس مانند

اجرا میکنند که ارکستر با رنگ آمیزی زیبایی با هارمونی تیرس ثانیه هایی ملودی را اجرا میکنند که

باز به ملودی زمان ورود سلطان العلما پیوند میخورد.

از مشخصه های مهم بهزاد عبدی در آهنگسازی،

قائل نبودن او به سبک خاصی در استفاده از تکنیکهای هارمونی و آهنگسازی است؛ برای عبدی این مسئله

اهمیت ندارد که اثرش در آن لحظه هارمونی قرن هجدهمی دارد یا قرن بیستمی! بلکه اهمیت اصلی برای

او تداعی حسی و مفهومی اثر است، حال ابزار مربوط به امروز باشد یا دیروز مهم نیست…

یکی از نکات جالب در این پرده تغییراتی بود که در شبهای مختلف اجرای اپرا دیده میشد، مثلا پله

سمت چپ در شبهای نخستین نمایش وجود نداشت و بعدا به اجرا افزوده شد یا در پرده شبان، پرنده ها

به صحنه اضافه شدند؛ این نوع برخورد باز غریب پور با آثارش باید سرمشق دیگر هنرمندان قرار گیرد

که حتی هنگامی که احساس میکنند تغییری باعث میشود، ارتقائ سطح کیفی اثرشان میشود با هر تغییری

مخالفت میکنند؛ به یاد داشته باشیم هنرمندان بزرگی مانند چایکوفسکی و بتهوون هم بارها آثارشان

را باز نویسی میکردند.

موسیقی در این قسمت از نظر زمانی با نمایش عروسکی همخوانی ندارد و طولانی تر به نظر می رسد. گویا در متن لیبرتو اینطور مقرر شده که در این صحنه، با همراهی موسیقی چهره سلطان العما پیرتر شود ولی امکانات تکنیکی نمایش عروسکی این امکان را به غریب پور نداده است. غریب پور با این حال، اجازه کم کردن زمان این بخش را نداده و این امکان را به نسل های بعدی داده که با فن آوری هایی که در آینده ظهور می کند این بخش به صورتی که نوشته شده، به اجرا در آید.

در ادامه این پرده نصیحتهای سلطان العلما را میشنویم به فرزندش: ” …این همه هیچ است چون می

بگزرد تخت و بخت و امر و نهی و گیر و دار” سلطان العلما با پایی لرزان روی پله می افتد و

حاضران بازار سراسیمه به کمک او میشتابند…

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد متولد ۱۳۶۰ تهران
نوازنده تار و سه تار، خواننده آواز اپراتیک و سردبیر مجله گفتگوی هارمونیک
لیسانس تار از کنسرواتوار تهران و فوق لیسانس اتنوموزیکولوژی از دانشکده فارابی دانشگاه هنر تهران

۱ نظر

بیشتر بحث شده است