در اینجا توسط عباس خدایاری در مورد (Discussion) در نوشتارهای علمی و رابطهی آن با چنین جدلهایی، پرسشی مطرح شد با این مضمون که چرا در آن موارد گفتگوی مطرح شده بسیار شفاف و با در نظر گرفتن تمامی جوانب کارهای گذشتگان و … است؟ مدرس کارگاه پاسخ داد که به نظر وی بخشی از ین تفاوت به سطح کیفی بعضی نقدهایی که میشناسیم و بخشی دیگر به اختلاف میان کارکردها و زبان نقد و مقالهی علمی بازمیگردد.
گزیدهی دو عنوان از نقدهای «محسن ثقفی» با عنوانهای «تبلور کلام و صوت در انجماد زمان» «تعلیق در حجم یا ادعایی وهن بنیاد؟» منتشر شده در ماهنامهی گزارش موسیقی شمارهی ۵۲ (برداشته شده از مرورستان)، با هدف اشاره به مقولهای جدا از تکنیکهای معرفی شده در جلسهی دوم بازخوانی شد (که در اینجا تنها نمونهی دوم آمده است). این نوشتارها به گفتهی مدرس هر دو ساختاری دو تکه دارند به این معنا که در بخشی (در این دو مورد؛ نخست) نگرشی مثبت نسبت به اثر و در بخشی دیگر نگرشی منفی به حاشیههای آن (مصاحبهی صاحب اثر یا دفترچهی سیدی) دیده میشود و به نظر وی ساختار دو تکهشان اشارهای به تلقی جامعهی هنری ما از مقولهی انصاف یا عدل دارد که در توصیهای مانند: «ایراد و حسن اثر را با هم بگویید» جلوهگر میشود:
«نشر هرمس در آغاز فصل خزان مجموعه ای از فرخزاد لایق را منتشر نمود که به راستی نقطه عطفی در ساخته هایی با ترکیب سازهای غیر بومی و برپایه موسیقی ایرانی محسوب میگردد. هفت گاه معلق تلاشی است در امتداد تفکر چند صدایی در موسیقی ایرانی که به وجوه زیبایی شناسی موسیقی ردیف دستگاهی ایران صفحه جدیدی افزوده است. مجموعهای سراسر زیبایی همراه با حسس نوستالژیک برای آنان که با موسیقی کلاسیک ایرانی آشنایند.
[…]
به طور کلی شیوه استفاده وی در مدگردانیها استفاده از نتهای مشترک به صورت پدال و تغییرات آنی نتهای مختص به هر مد است. نمونه بارز این مسئله را گاه اول میتوان ذکر نمود، بدین شکل که نت سی بکار به عنوان پایه اصلی و نت می بمل به عنوان ثابت ثانویه نقش هویت بخشی برای مد چهارگاه را ایفا مینمایند و نت فا دیز به عنوان متغیر مدال عمل میکند.
[…]
اما مسئله آنجا بغرنج میشود که آهنگساز داعیهای بس بزرگ را مطرح مینماید. رهایی موسیقی ایرانی از خط تغزل و حرکت به سمت حجم. ابراز خشم و رنج و حسرت و فریاد و اضطراب و رهایی جاودانه. نفی غم فراق و شوق وصل و وصف مکرر عشق.
این تزهای پر طمطراق از کجا ناشی میشوند؟ از طرح ساختاری حجم گونه؟ بر چه اساس و چه دلالتی؟ اینکه با استفاده از ابزار پلیفونی و تکنیکهای معاصرِ سازی، اتمسفری برای ارائه خط ملودی مطرح کنیم؟ یا اینکه تداعیهای مرسوم و معمول در ادبیات شعر فارسی را از این موسیقی حذف کنیم؟»
چرخش ناگهانی حالت، میان دو بخش حتا در بیان نقدگر نیز مشخص است. علاوه بر این در مورد بیان ویژگیهای تکنیکی قطعه که در نقدهای اینچنین با زبانی تحلیلی نوشته میشود، گفته شد که ممکن است ادعاهای فنی مطرح شده صحیح نباشد، که این را –در موارد عینی- از مطابقت با نغمهنگارهی آثار میتوان فهمید.
در این وقت محمود توسلیان پرسید که آیا هر آلبومی شایستهی نقد نوشتن است؟ صداقت کیش پاسخ داد به این سوال نمیتوانم پاسخ دقیقی بدهم مگر این که نظر شخصیام را بگویم به این معنی که توضیح بدهم آیا من در مورد هر آلبومی مینویسم یا نه؟ و ادامه داد: من در مورد هر آلبومی نمینویسم اما این ننوشتن به معنای این نیست که همهی آنچه دربارهاش ننوشتهام ارزش کمی داشته یا به قول شما «شایستهی نوشتن» نبوده است. امتناع من دلایل زیادی دارد که مهمترین آن اینهاست: ۱- ممکن است در مورد اثری آشنایی، دانش یا تخصص کافی نداشته باشم. ۲- ممکن است پس از بررسی آن نکتهای که دستمایهی طرح کلی نقد قرار گیرد به ذهنم نرسد. ۳- سرانجام ممکن است برخی از کارها را شایستهی توجه نیابم (که این بخش با پرسش شما یکی است).
۱ نظر