گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

شارل کوشلین: «ساعت های ایرانی» برای پیانو


شارل کوشلین (۱۸۶۷-۱۹۵۰) در یک خانواده مرفه در پاریس تولد یافت و فعالیت های خود را در نظام آغاز کرد. پس از یک دوره بیماری، از سال ۱۸۸۹ به موسیقی پرداخت و چندی بعد در کنسرواتوار پاریس نزد گابریت فوره (Gabriel Fauré) ژول ماسن (Jules Massenet) و آندره گدالگ (André Gédalge) به تحصیل پرداخت. کوشلین در ۱۹۰۹ انجمن موسیقی مستقل Societe Musicale Independante را تشکیل داد. از آثار او می توان به پنج سمفونی، چهار پوئم سمفونیک، سه آواز برای ارکستر و سه کوارتت زهی اشاره کرد. وی کتابی نیز در زمینه ارکستراسیون نگاشته است.

شارل کوشلین، «ساعت های ایرانی /Les Heures Persanes » (اپوس ۶۵) را با الهام از کتاب «به سوی اصفهان» (Vers Ispahan) نوشته پیر لوتی (Pierre Loti) در دو برداشت آفریده است. یکی برای پیانوی تکنواز و دیگری برای ارکستر؛ برداشت ارکستری به وسیله چندین ارکستر از جمله ارکستر سمفونیک رادیو اشتوتگارت و ارکستر فیلارمونیک راینلند فالتس و … اجرا و ضبط شده و برداشت پیانویی توسط کارترین استات (Kathryn Stott) در یک سی.دی به طور کامل اجرا شده که کمپانی Chandos Records آنرا منتشر ساخته است.

کاترین استات، دانش آموخته مدرسه یهودی منوهین و کالج سلطنتی موسیقی در لندن است که در سال ۱۹۷۸ (۱۳۵۷) جایزه نخست مسابقات جهانی پیانو در لیدز را به خود اختصاص داد و تا کنون ضمن مدیریت هنری چندین جشنواره، کنسرت های بسیاری در کشورهای گوناگون به عنوان تکنواز و همنواز با تکنوازان و گروه های نامدار مجلسی، اجرا کرده است. آنچه در پی می آید برگردان پارسی نوشتاری از اندرو مک گرگور (Andrew McGregor) در بخش جهانی تارنمای بی.بی.سی است درباره سی.دی اجرای او از «ساعت های ایرانی» است:

* * *

امروزه ایران برای گروهی از مردم، بخشی از محور شرارت است. حدود یک قرن پیش، نویسنده و جهانگرد فرانسوی پیر لوتی که این کشور را به عنوان Persia می شناخت در کتاب خود «به سوی اصفهان» به گونه ای نوستالژیک از شکوه رو به زوال و زیبایی از دست رفتهء این کشور نوشته است. «هر که با من به دیدار گل های رز در اصفهان بیاید از هر مکان به مکانی دیگر ناگزیر است خود را برای سفری کُند آماده کند، همچون دوران قرون وسطا.»

خاطرات سفر دوماههء لوتی به ایران از نو در سال ۱۹۰۴ الهام بخش شارل کوشلین (Charles Koechlin) برای جذب بخشی از آن فضا در ساخت یک سوییت برای پیانو به نام «ساعت های ایرانی» شد که نوشتن آن در سال ۱۹۱۳ آغاز گردید.

audio file
قسمتی از این اثر را بشنوید

معلوم است که کوشلین، پندِ لوتی برای سفری آهسته را بسیار جدی گرفته چرا که «سفر خیالی» او سه سال بعد به پایان رسید – همه شصت و هفت دقیقه، شانزده قطعه مستقل در حال تجسم نور، طلوع و غروب خورشید، فضاها، چشم اندازها، صداها و رایحه ها هستند؛ البته نه مانند یک صحنه نقاشی از رسپیگی (Respighi) و کوشلین قطعاً برای بیان سفرنامه موسیقایی خود نیازی به کاربرد گستره دینامیک افراطی ریچارد اشتراوس (Richard Strauss) ندارد.

چنانچه کاترین استات (نوازنده پیانو) در یادداشت پیوست سی.دی. خاطرنشان می سازد دامنه دینامیک بیشتر قطعه ها از پیانو (ضعیف) تا پیانی سی سیسیمو (خیلی خیلی خیلی ضعیف) است، سرعت ها اغلب کُند هستند، بسیار یواش و توقف… دیدار کوشلین از ایران تقریبا خواب و خیال است و من تصور می کنم این تا حدی به این قضیه بازمی گردد که او هیچگاه شخصاً در ایران نبوده است و به توصیفات یک نویسنده جهانگرد واکنش نشان می داد.

ولی این یک تجربه جادویی است، پدیدار ساختن دو روز و نیم، از یک استراحت بعد از ظهر، با رویای عبور یک کاروان تا سرمای سپیده دم در یک دره مرتفع، چشم انداز یک شهر و جنب و جوش خیابان هایش، یک ترانه شبانه و پشت بام هایی به رنگ مهتاب. روز بعد: سپیده دم و سپس شکوفایی رز های افسانه ای در نیمروز، پیش از آنکه یک تکه سایه نزدیک یک چشمه بیابیم همراه با صدای ملایم آب روان، دره ها در غروب آفتاب و داستان های پریان و کاخ های طلسم شده در باغ های مهتابی، سکوت یک گورستان که تنها صدای رفت و آمد درویشان در آن به گوش می رسد. پایان سفر، دیدارِ ماه از بالای میدان متروک یک شهر است.

این، یک ساعت، گرمایی پیانوییِ است که با ظرافت عطرآگین، اسرار آمیز و بیگانه شده است و یک زیبای آرام که کاترین استات یک راهنمای ایده آل برای آن است. او همه حالت های مورد نظر کوشلین را بدون از سر گذراندن – یا اعمال احساس خود بر ساختارهای ظریف آهنگساز – آشکار می سازد. حال و هوای ضبط قطعات نیز بر فضای اندیشمندانه و خلسه گونه اثر، مزید بر علت شده است. زمان شناور است و یک ساعت به دو روز و نیم بدل می شود که عصاره سفر دو ماههء پیر لوتی است و برای ما حکایت داشتن از گذر از یک سدهء غم انگیز در خاورمیانه.

پژمان اکبرزاده

پژمان اکبرزاده

دیدگاه ها ۳

  • جناب اکبرزاده درود بر شما،
    با سپاس فراوان از این گفتار ارزنده، به نظرم باید یادآوری کنم که تلفظ نام آهنگسازان یاد شده در این گفتار نادرست است، تلفظ های درست را برایتان میفرستم :
    شارل کوکلن (کُکلَن ـ همچون شوپن)
    گابریل فوره (Gabriel Fauré) ژول ماسنه (Jules Massenet) و آندره گداژ (André Gédalge)

    پیروز باشید

  • با سلام و خسته نباشید

    بله ، مطلبی که جناب هوشمندی گفتند صحیح است و البته آندره ژدالژ …

    چون این نامها ، بخصوص شارل کوکلن ، سالیان سال است که توسط اهالی موسیقی شناخته شده هستند ، اصرار ما بر بکارگیری تلفظ صحیحیشان به این خاطر است . آهنگسازانی جدید نیستند و قطعا اگر منبع نوشته شما هر جایی باشد ، بصواب است که عبارت مصطلح ۶۰ ، ۷۰ ساله در ایران که اتفاقا تلفظ صحیح هم هست بکار رود . مبادا به ذهن مخاطب خطور کند که گذارنده مطلب ، اصلا نمیدانسته که شارل کوکلنی وجود دارد ! چون کنابهای معتبری ازیشان در مملکت ما و با نام صحیحشان ، شناسانیده شده اند .

    سپاسگزارم

بیشتر بحث شده است