اجرای زنده اما تفاوتی بنیادی با ضبطها دارد؛ فرار بودن. یک کنسرت، اگر فرض کنیم ضبط نشود، ماندگار نیست بنابراین منتقد که معمولا با حضور در محل و از طریق شنیدن زنده میخواهد نقدی بنویسد باید از پیش آمادگی داشته باشد. این آمادگی با شناخت آثار از طریق مطالعهی نغمهنگاره (پارتیتور) یا شنیدن اجراهای دیگر یا مطالعهی دیگر آثار مرتبط و… میسر است.
گاهی هم منتقدان ترجیح میدهند اقدام به ضبط کنسرت کنند که مسالهی حقوق معنوی را پیش میآورد و به نظر مدرس بهتر است با هماهنگی صاحبان حقوق معنوی صورت گیرد یا از آنها خواسته شود خودشان نسخهای را برای بررسی بیشتر در اختیار قرار دهند.
نکتهی دیگر در مورد اجرای زنده این است که تنها عدهی اندکی از خوانندگان احتمالی نقدی که نوشته میشود خوانندهی نقد خواهند بود و دیگران اصلا موضوعی را که از آن صحبت میشود نشنیدهاند پس این پرسش پیش میآید که نقد اجرای زنده برای تاثیرگذاری بر چه کسان یا چه روندهایی نوشته میشود؟ این نوع نقد در فضای روزنامهنگاری هنری اروپا و آمریکا زمانی به وجود آمد که در شهرها کنسرتهای زیادی داده میشد مثلا از یک سمفونی مالر ممکن بود چند اجرا در یک فصل کنسرتی (با ارکسترهای مختلف یا با یک ارکستر و رهبرهای مختلف یا با یک ارکستر و یک رهبر) دیده شود.
در این شرایط نوشتن نقدها روی روندهای آینده تاثیرگذار میشد و چشماندازهایی پیش چشم مخاطبان بعدی میگشود. در ایران کنونی این وضعیتی بسیار نادر است (مگر تورهای بعضی گروهها وضعیت را تغییر دهد).
گونههای دیگری از موسیقی یا به بیان دقیقتر، «هنر صوتی» نیز وجود دارد که به گفتهی مدرس، به دلیل شرایط ویژهشان رویکردی متفاوت را به هنگام نقد طلب میکنند. از جملهی آنها شماری از ساختههای «موسیقی الکترونیک» و نیز «چیدمانهای صوتی» (Sound Installation) و ترکیب هنر اجرا (Performance Art) با موسیقی است. موسیقی الکترونیک به این دلیل این که در بسیاری موارد نغمهنگارهای مانند آثار معمول موسیقی ندارد و نیز عدم تفاوت اجراهای گوناگون آن (به غیر از موسیقی الکترونیک بیدرنگ (Real Time) و اجرای زنده (Live Electronics)) از یک سو و تمرکز بر ریختشناسی صدا و … از سوی دیگر لازم است با روندهای دیگری مورد مطالعه قرار گیرد.
هنر اجرای ترکیب شده با موسیقی و چیدمان نیز اگر چه ممکن است به تنهایی موسیقی به حساب نیایند اما ممکن است نقدشان در دستور کار نقدگر موسیقی قرار گیرد. برای نقد چنین آثاری نقدگر نیازمند دانش اندوزی در زمینههای فراتر از موسیقی صرف است.
«نقد رفتار موسیقاییان» امری است که به ویژه در نمونههای روزنامهنگارانه بیش از هر چیز به عنوان نقد موسیقی شناخته و منتشر میشود در حقیقت بسیاری از اوقات حتا زمانی که نقدگران به نقد یک اثر میپردازند لایهی زیرین کارشان حاوی نقد رفتار کسانی است که آن اثر را فراهم آوردهاند.
به این ترتیب گاه نقد رفتار به عنوان «محرک ورود به نقد موسیقی» تلقی میشود. به ویژه ارتباط دادن «ادعای غیرموسیقایی» صاحبان اثر (یا ادعاهای موسیقایی که مستقیما به اثر مورد بررسی مربوط نیست) با اثر مورد بررسی که روشی بسیار شایع است. این روش در بهترین شرایط به نقد خصلتی زندگینگار (Biographic) میدهد و در نازلترین سطح هم معنای مچگیری و تسویه حسابهای شخصی پیدا میکند. و به گفتهی مدرس وقتی به این نقطه میرسیم رعایت کردن مرز بسیار باریک میان توهین و ایراد بسیار دشوار میشود، به ویژه که در فرهنگ ما برای پاسخ ندادن به خیلی از ایرادها میتوان آنها را توهین اعلام کرد و خیلی از نقدهای معمولی هم میتواند در یک سازوکار دفاعی-توجیهی توهین تلقی شود.
به نظر مدرس کارگاه، کلیهی قواعد مربوط به حفظ اسرار و مواردی از این قبیل که در روزنامهنگاری حرفهای کم و بیش رعایت میشود در نقد رفتار نیز بهتر است در نظر گرفته شود.
۱ نظر