بعد از ظهر چهارشنبه ۲۵ بهمن ماه ۱۳۹۱، پنجمین جلسهی «کارگاه آشنایی با نقد موسیقی» با عنوان «آشنایی با برخی بحثها در زیباشناسی و فلسفه» (که در نقد مورد استفادهاند) در خانهی موسیقی برگزار شد.
مدرس (آروین صداقت کیش)، در آغاز توضیح داد که در این جلسه برخی مسائل مطرح میشود که چه از وجود آنها آگاه باشیم چه ناآگاه در عملِ نقد حضوری تعیینکننده دارند.
محل طرح و حل این مسائل زیباشناسی و فلسفهی هنر است. این مسائل اغلب در زمرهی دشوارترین مسائلی هستند که در آن رشتهها مطرح میشود، بنابراین انتظار رسیدن به راه حلی آسان برای آنها واقعگرایانه نیست. همچنین درک کلیت (هر یک از) این مسائل در یک جلسهی کوتاه سه ساعته نیز بسیار بعید است. به همین دلیل در اینجا تنها میتوان به معرفی سر فصلها و برخی راه حلهای ارائه شده (آن هم به شکلی ساده) در طول تاریخ پرداخت و بیش از آن باید با مطالعهی دقیق، نظاممند و طولانی مدت به دست بیاید.
نخستین بحث مطرح شده، «معنای موسیقایی» (Musical Meaning) بود، که اغلب یکی از چالشهای فلسفی دربارهی موسیقی به حساب میآید و موسیقیشناسان، فیلسوفان، روانشناسان، جامعهشناسان و … هر یک برای توجیه یا توضیح آن (و گاه حتا نفی آن) راهکارهایی (برآمده از رشتهشان) پیشنهاد میدهند. به این ترتیب نگرشهای مختلفی میتوان به آن داشت که از آن جمله از دید؛ فلسفی، معناشناسی زبان/نشانهشناسی، موسیقیشناسی، زیباشناسی، بر بستر اجتماعی و فرهنگی و روانشناسی و علومشناختی شاخص هستند. بحث امروز مختص مورد اول و تا حدی نیز حاوی اشارههایی به مورد دوم و چهارم است.
چالش فلسفی معنای موسیقایی شامل چند پرسش مجزا و البته بسیار مرتبط با هم است. نخست این که «آیا موسیقی معنایی دارد؟» دادن پاسخ مثبت یا منفی مستلزم این است که ابتدا مشخص شود «معنا داشتن یعنی چه؟» یا به بیان فلسفی «معنای معنا چیست؟» پس از آن به فرض که پذیرفتیم وقتی گفته میشود فلان امر معنایی دارد یعنی یک شرط خاص برای آن صادق باشد، میتوان پرسید شرط یاد شده چگونه در مورد موسیقی صادق است؟
برای این که موضوع روشنتر شود اول باید در نظر گرفت که اغلب وقتی از معنا داشتن سخن به میان میآید ذهن به سوی معنایی که در زبان هست کشیده میشود. این تنها معنایِ معنای یک چیز نیست. کاربرد، راه دیگری است که میتوان معنای معنا را به آن نسبت داد. یعنی بگوییم؛ معنای هر چیز در کاربردش نهفته است.
جز این دو مورد چیزی که در نظر بیشتر مردم غیر متخصص به عنوان معنای موسیقایی در نظر گرفته میشود «محتوای عاطفی» موسیقی است. یعنی آن را به عنوان زبانی برای بیان احساسات و عواطف در نظر میگیرند. به هنگام شنیدن موسیقی در ذهن برخی شنوندگان بازتابی عاطفی شکل میگیرد.
آن را نیز ممکن است معنای آن موسیقی در نظر بگیرند. تفاوت این نگاه با رویکرد نخست این است که به سختی میتوان محتوای احساسی شکل گرفته را دلالت به معنای گفته شده شمرد در غیر این صورت مانند آن است که برای موسیقی محتوای عاطفی در نظر بگیریم.
علاوه بر آنها، بررسی این که اولا آیا موسیقی میتواند «درباره»ی چیزی باشد و اگر میتواند، دربارهی چیزی بودن رابطهای با معنایش دارد یا نه، نیز در اینجا مورد توجه قرار میگیرد.
و سرانجام بعضی (موسیقیشناسان و فیلسوفانی که به این دیدگاه نزدیکترند) معنای موسیقی را ساختارش میدانند. معنای موسیقی چیزی نیست جز ساختارش که درک (Appreciate) میشود. با این نگرش یک سونات بتهون هیچ معنایی جز سونات بودن ندارد. دربارهی هیچ چیزی جز سونات نیست و به صرف این که نام «مهتاب» برخود داشته باشد معنایش «نور نقره فامِ ماه» نمیشود و…
برای آن که طرحوارهای از درس جلسهی پنجم را ببینید فایل پاورپوینت را از اینجا دانلود کنید.
۱ نظر