از سوی دیگر، ممکن است با توجه به مشی و سخنان بهمن رجبی، منظور ایشان از بیان این واژه ها نوعی نگاه اخلاقی باشد؛ بدین معنا که باید گفتار و کردار تنبک نوازان تغییر نماید. در این صورت نیز، علاوه بر این که انتخاب این واژه ها به هیچ عنوان رسا نیستند، می توان به جای «نظام تنبک نوازی» هر عبارت دیگری را جایگزین نمود؛ هر چند که در این مورد (یعنی مشی اخلاقی و غیرهنری اساتید و نوازندگان) نیز غیر از نکات و تکه پرانی های پراکنده، نکته ی دیگری دستگیر مخاطب نمی شد.
«نظام» در لغت نامه ی دهخدا به معنای «رشته ی مروارید و جزء آن» و هم چنین «هرچیزی که امری بدان قائم باشد و بر پایه ی آن بود» معنا گشته است. «قوام و آراستگی و نظم و ترتیب»، «قاعده» و «اسلوب» و «سامان یافتن و قاعده یافتن کارها» از دیگر معانی «نظام » در این لغت نامه است.
همچنین در فرهنگ لغت عمید به این معانی آمده است: «۱- دستگاه سیاسی؛ حکومت: نظام شاهنشاهی. ۲- اصول و قواعدی که چیزی بر اساس آنها نهاده شده است: نظام آموزشی.» از سوی دیگر، نظام را مترادف «سیستم» یا معادل فارسی آن، «سامانه» نیز در نظر گرفته اند. سیستم را مجموعه ای از اجزای متفاوت اما هماهنگ در نظر گرفته اند که در راستای هدفی خاص به فعالیت می پردازد و دارای اجزاء، روش ها، اهداف و ساز و کارهایی است که متفاوت با دیگر سیستم ها است.
بدین ترتیب، تا حد زیادی می توان مقصود از «نظام» و تغییر نظام تنبک در کلام بهمن رجبی را دریافت. اگر «تغییر نظام» را نیز همان «تغییر سیستم» بدانیم، باید به این اجزا، ساز و کارها، روشها و اهداف توجه کنیم و اگر حرفی از «تغییر نظام» می آوریم، باید به تبیین موارد ذکر شده در نظام کنونی با توجه به تمامی ویژگی ذکر شده ی «نظام» یا «سیستم» پرداخته و سپس این موارد را در نظام جایگزین شرح دهیم.
سوال دیگری که در رابطه با این عنوان طولانی (سخن از تغییر نظام تنبک نوازی با گفتار و کردار و …) مطرح می شود، سوال اساسی تری است: این عبارت به طور کلی چه معنایی دارد؟ چرا باید تغییر نظام تنبک نوازی از طریق گفتار و نوشتار تبیین شود اما از طریق تفسیر نه؟ مقصود از «کردار» در تنبک نوازی و نقش آن در تغییر نظام تنبک نوازی چیست؟ منظور از «توجیه» در تغییر نظام چیست و بهمن رجبی به کدام مورد اشاره دارد؟ و بالاخره چرا در این عبارت، «تفسیر» -ظاهراَ- دارای جایگاهی منفی است؟
اگر مقصود رجبی را از نوشتار، همان برگه ای بدانیم که در جلسه توزیع شد و به زندگی او با زبانی طنز پرداخته بود، در آن اثری از تبیین نظام مورد اشاره ی ایشان نبود. اگر منظور ایشان از گفتار و کردار نیز آنچه بود که در این جلسه دیده شد، در ادامه به آن پرداخته خواهد شد.
در نهایت باید توجه داشت که ممکن است در پاسخ این مساله بیان شود که این جلسه، یک جلسه ی خودمانی و تا حدی عمومی بوده که در آن جایی برای این صحبت ها نیست؛ اما در این صورت، باید پاسخ این پرسش را جست: چرا عنوان جلسه «سخن از تغییر نظام …» است؟ و آیا انتخاب این عنوان به معنای مشخص نمودن رویکرد و محتوای برنامه نیست؟
نمودهای وضع موجود و وضع مطلوب تنبک نوازی در سخنان رجبی
پیشتر گفته شد که اگر صحبت از تغییر نظام در تنبک نوازی است، بدیهی ترین انتظار، بیان نواقص و مزایای نظام های موجود کنونی و به عبارتی «شناخت وضع موجود» و در مرحله ی بعد «تبیین وضع مطلوب» و شرح راهکارهای رسیدن به آن و مصادیق آن به طور مدون و مشخص است. آنچه از میان سخنان رجبی می شد در مورد وضع موجود دریافت را می توان در دو جنبه خلاصه کرد: ۱- انتقادات اخلاقی به اساتید ۲- انتقادات فنی.
با سلام.به نظر من شما مقداری عجیب این بحث را آغاز کرده اید.صحبت هایتان تا حدی کلی گویی است و تا حدودی هم البته بی ربط.منظور بهمن رجبی از این دو واژه کاملاً روشن است.تغییر ایراداتی که هم از نظر فنی و هم از نظر انسانی و اخلاقی در زمینه ی تنبک نوازی وجود داشته و دارد.منظور آقای رجبی این است که افراد به جای ارائه ی دلیل و منطق و تطابق حرف و عملشان،رفتار اشتباه خود را توجیه نکنند.آثار موسیقایی،سخنرانی ها و عملکرد آقای رجبی در زندگی اش نیز کاملاً نشان دهنده ی منظور ایشان می باشد.ایشان همیشه در صحبت هایش زیبایی شناسی هنرش و همینطور مبنای انتقاداتش از اهالی موسیقی ایران را به طور واضح شرح داده است.اشاره ای که شما در مورد واژه ی بیمارستان و معنای نهفته در پشت آن کردید بسیار بی ارتباط با موضوع بود.کاملاً مشخص است که چرا آقای رجبی در سخنرانی های عمومیش واژه ی زندان را به کار نمی برد و توضیحی پیرامون آن نمی دهد!چون در حال حاضر لابد می دانید که چه حکومتی بر سر کار است؟صحبت های آقای رجبی بارها و بارها تکرار شده و در دسترس همه است.منظور و هدف و منطق آقای رجبی کاملاً روشن است و حالا شما می توانید از کلمه ی نظام،بستر،سیستم،وضعیت یا هر واژه ی دیگری که با محتوای صحبت ها و موارد مورد اشاره ی آقای رجبی مرتبط است استفاده کنید.بحث به طور کلی وسیع تر از این صحبت هااست.آقای رجبی نسبت به مشکلات جدی و اساسی فرهنگی جامعه ی ایران که در موسیقیدانان ایرانی هم به وفور دیده می شود انتقاد دارد.اظهارنظرهای غیر کارشناسانه و بی اساس،صفات ناپسند اخلاقی(دروغ،ریاکاری،تکبر و…)،عدم تعهد به انسانیت،دور بودن ار اندیشه و روشنفکری به مفهوم وسیع کلمه،اغراق،بت سازی از افراد،تعارف های الکی و حرف های بی منطق و مضحک و…اگر مخاطبان با موضوعات مختلف و جریانات رایج در بین اهالی موسیقی ایران آشنایی درست و کامل و منطبق با واقعیتی ندارند،این موضوع ارتباطی به آقای رجبی ندارد.آقای رجبی خودش بارها گفته که به دلیل اینکه مواردی که از آنها انتقاد می کند بسیار بی اساس و غیر منطقی و غیرکارشناسانه و حتی وقیحانه است،برای پاسخ به آنها از مقوله ی طنز در سطحی وسیع و با شدت بسیار استفاده می کند.در روش و ادبیات آقای رجبی نقطه ی مبهمی وجود ندارد.فکر نمی کنم لازم باشد اشاره کنم که مثلاً محمدرضا لطفی چگونه فردی است و در این سالها چه کرده و چه گفته است و چه نگرش متعصّبانه و مضحکی دارد.بسیاری از موسیقیدانان ایرانی سالیان بسیاری است که واقعاً نسبت به ارزش و نقش بهمن رجبی در پیشرفت موسیقی ایرانی بی انصافی و ظلم کرده اند…آیا واقعاً مثلاً افرادی چون:لطفی،افتخاری،محبی،میرجلالی،کیانی نژاد و بسیاری دیگر،در جایگاه ارزشمند و والای مفهوم هنرمند جای می گیرند؟قطعاً پاسخ منفی است.بهمن رجبی بر مفاهیمی والایی چون اندیشه،روشنفکری،زیبایی،آزادی،عدالت،انسانیت و…تأکید دارد و بسیاری از اهالی موسیقی ایرانی از این مقولات به کلی دور هستند.کمتر موسیقیدان ایرانی را سراغ دارم که مانند بهمن رجبی با روشنفکری و اندیشه ی معاصر اینگونه آشنا باشد.بزرگمردی چون احمد شاملو رادرست درک کرده باشد،از مقوله ای چون جامعه شناسی ریتم صحبت کند و..وضعیت بسیاری از اهالی موسیقی ایران،مثل بسیاری دیگر از وجوه فرهنگی و اجتماعی ایرانیان دچار مشکلاتی جدی است و بهمن رجبی سعی در نقد این موارد دارد.
آقای جعفری عزیز، ممنونم از وقتی که صرف پاسخ دادن کرده اید.
نوشته اید که “صحبت ها کلی گویی است و بی ربط”. در گام اول، برای این که از این کلی گویی مورد نظر شما دور شویم، لطف کنید بفرمایید که کجا، چگونه و در چه موردی بحث کلی بوده و به چه دلیل. در گام بعدی هم، من تلاش می کنم مورد به مورد گفته های شما را تفکیک کنم و شما هم لطفا به همین شیوه پاسخ هایتان را ادامه دهید.
– گفته اید که منظور ایشان روشن است: “تغییر ایراداتی که هم از نظر فنی و هم از نظر اخلاقی وجود دارد”. بخش اول “روشن گری” شما که عیناَ چیزی ست که در عنوان وجود دارد، و ما هم روی “منظور عنوان” در این مورد توافق داریم. در مورد دوم یعنی جنبه ی اخلاقی قضیه، لطفا بفرمایید که چگونه از عنوان برنامه چنین چیزی برداشت می شود و چطور چنین چیزی “روشن” است. البته فراموش نکنید که بحث بنده این نبوده که چه چیزی از عنوان برداشت می شود، بحث این است که آیا آن چیزی که در عنوان برداشت می شود واقعا در برنامه به آن عمل شده یا خیر.
– گفته اید که منظور آقای رجبی این است که “به جای دلیل و منطق به توجیه کردارشان نپردازند”. اولا باید اشاره کرد که این هم یکی از مواردی ست که باید کسی چون شما بیاید و آن را برای دیگران شرح دهد، همانطور که در نوشته عنوان شد! در این سخنرانی هیچ کجا به چنین مساله ای اشاره نشد و گمان نمی کنم که مخاطبان آقای رجبی در این برنامه و برنامه های مشابه علم غیب داشته باشند که بتوانند این “منظور”ها را بدون این که واقعا نمودی در عمل داشته باشد بگیرند. عنوان این برنامه “تغییر نظام از طریق …” بوده، و طبیعتا این عنوان بدین معنی نیست که ما باید دنبال کارنامه ی ایشان و یا گفته های پیشین ایشان باشیم، بلکه باید در این برنامه این مسائل برای مخاطب روشن شود.
– در مورد واژه ی بیمارستان، هر چند بحث بسیار فرعی می شود، صحبت بر سر این نیست که چرا ایشان واژه ای جایگزین را به کار می برند، بلکه بحث سر این است که واژه های جایگزین این چنین دارای ارتباطی معنایی با واژه ی اصلی هستند که حتی در شرایط سانسور هم ذهن مخاطب را به سمت واژه ی اصلی سوق می دهند؛ کجای بیمارستان به زندان شبیه است و چگونه می توان بیمارستان را کنایه ای از زندان دانست؟
– من از کلمه ی نظام و سیستم و غیره استفاده نکرده ام، آقای رجبی استفاده کرده اند. و طبیعتا وقتی از این کلمه استفاده می شود و عنوان می شود که در این برنامه از “تغییر نظام تنبک نوازی ” گفته خواهد شد، باید دید که آیا واقعا اصلاَ “نظام” خاصی را ایشان شرح دادند؟ آیا ایراداتی فنی و مشخص و مستدل به این نظام گرفته اند که قصد جایگزینی اش با نظام دیگری را دارند؟ (و در مورد نظام جایگزین هم هیچ صحبتی به میان نمی آورند مگر آنچه که در بخش بعدی نوشته انتشار خواهد یافت)معنای نظام مشخص است، و به همین منوال معنای “نظام تنبک نوازی”. جالب آن که در دفاع از آقای رجبی، داعیه ی “توجیه نکردن” وجود دارد، اما مدام در پی نادیده گرفتن مفاهیم سرراست و انجام تفسیرهای غریب و بدیع از کلمات آشنا هستیم.
– دوست عزیز، باز هم باید اشاره کرد که موضوع بحث این نیست که آیا این انتقادهای اخلاقی صحیح هستند یا خیر. بحث بر سر این است که اولا اگر عنوان برنامه آن است، نمودش در خود برنامه کجاست؟ اگر قصد بر خرده گرفتن های اخلاقی است، اولا باید عنوان چیز دیگری می بود، ثانیاَ به شیوه ای منسجم و قابل فهم و غیرمشخص راجع به آن بحث می شد. نه این که یک تکنیک تنبک از نوازنده ای دیگر نواخته شود، بعد به آن گفته شود “شارلاتان بازی” بدون ذکر هیچ دلیلی! این چگونه نقد اخلاقی ای است؟ یا این که فلان فرزند استاد در کنسرت اراکش ۲۰۰ میلیون درآمد داشته چگونه نقد اخلاقی ای است؟! اگر دوستان دیگری هستند که این بحث را می بینند و در این جلسه بوده اند لطف کنند مرا یاری کنند که آیا جز این دست صحبت های پراکنده، نقد اخلاقی جدی ای از سوی آقای رجبی شنیده شد؟ هر چند که عرض کردم طبق آنچیزی که خود آقای رجبی گفته بودند اصلاَ قرار نبوده بحث اخلاقی باشد، اما اگر گفته های شما را مبنی بر اشاره داشتن این صحبت ها بر بحث های اخلاقی بپذیریم باز هم به نتیجه ی خاصی نمی رسیم.
– از آنجا که ۱۰ – ۱۲ خط آخر نوشته ی شما اصلا نه موضوعیتی دارد و نه ارتباطی با نوشته ی بنده و بیشتر دفاعی است از عملکرد و کردار و مشی آقای رجبی بدون توجه به آنچه در نوشته مطرح شده، نیازی به پاسخ گویی ندارد. مساله ی ما نه شخص آقای رجبی است که ایشان چگونه فردی است و نه این که سایرین چه کرده اند و نه این که کارنامه ی ایشان چه بوده و غیره. تمام بحث بر سر یک سخنرانی نیم ساعته است (که احتمالاَ موارد بسیار مشابهی هم در کارنامه ی آقای رجبی وجود دارد).