محسن کرامتی صدای آشنای سه دهه آواز ایران، جزو معدود خوانندگانی است که آوازش را در اختیار نمایندگان حاکمیت قرار نداده و همیشه در اجراهایش نمایشگرِ آرمان های زیبای انسانیِ خود بوده است.
غالباً این گونه گفتمان ها در جوامع شرقی به تراژدی منجر می شود که ثمره ی تجربه مدرنِ اسطوره های تاریخی است.
در میان چهره های موسیقی و از بین خوانندگان ایران، معدود اند آواز خوانانی که ترکیبی از تجدد آمرانه ی باز مانده از شکلِ ایرانیِ سده ی اخیر نباشند.
از آغاز سلسله پهلوی، کوچ به معنای سر ریز شدنِ جامعه ی روستایی به شهرهای بزرگ، فرهنگ ایرانی را هویتی دیگر بخشید، تا آنجا که دیگر هیچ کس فرزندِ سرزمینِ خویش نیست. از این منظر جهانِ زیستی و خانه ی ما همان تو سری خورده ی دوران باقی ماند و ما رو در رو فریاد بر آوردیم و تحقیر یکدیگر را پیشه کردیم.
در این میان نیز گروهی از جامعه بر پشتِ تنه های بریده و درخت های کج و مووَج، خانه ی خود را بنا کردند و روی پنجه ایستاده و به این تصور که قله را فتح کرده اند، شهر را از آرامش تهی و غبار می پراکنند. و اما پشتِ این غبارِ ویلان گل های نیلوفریِ اندکی می رویند که بوی خوش و رویی سیما دارند. در میانِ این غبار بی تکلیف محسن کرامتی سیرت و آوای خوش اش پدیدار است.
اطراف من شهری پر از آوازِ جوان است و جانب آن صداها خانه های خاکستری رنگ، با پنجره هایی کوتاه و چشمانی گیج که دیوارها را با خود پشتِ سایه ها پنهان کرده اند و توصیفِ تیره و تاری است این حکایتِ نفس گیر.
گفتمان رسمی با حضورِ دیگری شکل می گیرد. در گفتمان یکی می گوید و دیگری می شنود و آنکه شنیده است حالا لب به گفتار می گشاید و آنکه گفته است گوش می سپارد. این تبادل کاملاً به دور از سنتِ پادشاهی و ارباب و رعیتی است و نیاز به فضا های تو در تو و بسته ندارد. گفتمانِ معاصر باید بخشی از تاریخ تلنبار و کرانه اش را خطاب قرار دهد.
اما این گفتمان یک سویه ی آواز جوان که غالباً در دامان روابط سیاسی و دولتی هم شکل گرفته است، موسیقی ایران را بر لبه ی مغاک و بر آستانه ی بحرانی ترین تلاطمات اخلاقی ایستانده و معاصران را در برابرِ لهیده شدن واژه ی احترام شگفت زده کرده است. من همچنان تاکید دارم که محسن کرامتی از نوع انسان هایی است که حضورِ خود را شانه به شانه ی هم نوع اش می خواهد.
“گوته” قهرمان آرمانیِ خود را به یُمن آزاد کردن انرژی های سر کوب شده ی انسان به جایگاه والایش می رساند و این رهایی را به گونه ای انجام می دهد که نهایت جامعه ی پیرامونش را در بر گیرد و این انرژی فکری آمیخته در “فاوست” بدل به تحول فکری و اجتماعی، اخلاقی و اقتصادی می شود.
جربزه می خواهد پرداخت کردن چنین بهایی؛ اینکه توسعه و تحول تنها به یاری نیروهای جمعی ممکن شود و در دامان اخلاق پا به عرصه گذارد و در رأس این هرم هم فرد به تنهایی نمی تواند حضور داشته باشد، این جمع است که دست در دست، قدرت های فکری را هدایت می کند و قهرمان مدرن می آفریند و قهرمان مدرن کاملاً در تقابل فرهنگ شرقیِ از نوع ایرانی است که طبیعت را به تبعید کشانده است.
تاریخِ کویریِ آوازیِ امروزِ ما و خلوتِ جغرافیایی آن هنوز نتوانسته آن ناسیونالسیمِ رمانتیکِ پنهان شده در پس قدرت فکری حاکم را از خود دور کند و عنصر اخلاق نیز در چنبره ی تلاقی شهر های نو شده ی ایرانی تمام شده است. در این بین آنانی که در شرافت پایدارند قابل تقدیر و صدایشان نیلوفری است. کرامتی نمونه ای از این وجدان زنده ی انسانی است که مدام از طریق آواز پُر مهرش به ما یاد آوری می شود.
عجب انشایی داره آقای سلطانی. بهتر نبود بجای اینهمه شعر یه کمی به کارهای آقای کرامتی اشاره میکردی؟ من میشناسم ایشونو ولی در مورد کارهاشونم بنویسید. به هر حال ممنون آقا پیمان! که خودتم کارت درسته
ناز را رویی بباید همچو ورد!!!!!!!!!!!! ایشان که خواننده نیستند و صدای آنچنانی هم ندارند که آن را در اختیار طبفه حاکم یگذارند یا نه.مگر چند نفر به صدای ایشان گوش میدهند؟ ایشان معلم هستند و بعلت جذاب نبودن صدایشان خیلی از شاگردانشان را از دشت می دهند.بهتر است از خوانندگان قوی تر نام ببرید
شاگردی که به خاطر جذاب نبودنصدای استاد استادش رو ول کنه حتما اگه استاد خوشگل هم نباشه ولش میکنه. آقای عزیز مرحوم محمود کریمی یا مرحوم دوامی صداشون کجا بود که استاد بودند؟ اینهایی که فرمودید کلاس رو رها میکنند باید برن شاگرد لیلا فروهر بشند!!!!!!!!!!
آقا یا خانم الف.ص نمیدانم چقدر با آواز آشنایی دارید. صدای مرحوم کریمی صدایی زلال و روان بودوبسیار مناسب تعلیم و از حق هم نگذریم که او هم حد خود را می دانست و فقط معلمی میکرد وعبدالله خان هم صدای گیرایی داشت گویا شما فقط آن ردیف را که در سن بالایی از ایشان ضبط شده شنیده اید.صفحه هایی که در سنین جوانی از ایشان ضبط شده را گویا نشنیده اید.صدای خواننده باید برای شاگرد جذاب باشد مخصوصا مبتدیان و گرنه از آواز منزجر می شوند.آقای سلطانی انشای خوبی نوشته اند بدون ذکر نکات فنی که البته بیشتر برای خواننده های قدر موسیقی مناسب است این نوشته نه یک معلم.
الف .ص انصاف دهید که صدای لیلا فروهر خیلی جذاب و شنیدنی است و از خیلی ها که آواز می خوانند رساتر و زیبا تر است کاری نداریم که در پاپ فعالیت می کند که آن هم گناه نیست
آقا بهروز خان از حق نگذر صدای کرامتی هم بد نیست. حالا مثل آقای شجریان نیست ولی خوبه. در ضمن من نگفتم صدای لیلا فروهر بده فقط یه مثال واسه قیافه زدم