گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

رابطه‌ی میان بخش‌های مرتبط با موسیقی ایرانی در متن بسیار سخت، اما به خوبی صورت گرفته است به طوریکه شنونده از حضور آنها احساس ناپیوستگی نمی‌کند. مشایخی برای برقراری این ارتباط، به هنگام حضور پاره‌های ایرانی اثر با تمهیداتی از پیش فضای اثر را برای حضور آنها آماده می‌کند، برای مثال از قبل یک یا دو صدا را از میان ارکان اصلی فواصلی که بعد ظاهر خواهند شد به عنوان قسمتی از بافت قبلی می‌آورد و پس از تمام شدن نیز تا مدت کوتاهی آنها را ادامه‌ می‌دهد. این تمهیدات باعث می‌شود حضور موسیقی ایرانی در این میان زیاد دور از ذهن نباشد.

سکوت شماره‌ی ۴ از سری قطعاتی است که در آن، سکوت به عنوان عامل سازنده‌ی موسیقی (سکوت موسیقایی) مورد استفاده قرار گرفته است. مدت زمان قطعه به تناوب میان بخش‌های سازی و سکوت تقسیم شده است. همانطور که در آثار دیگر مشایخی (سکوت ۱ ۲ ۳) نیز دیده می‌شود با استفاده از قوانین ریاضی که در خدمت زیبایی اثر قرار گرفته‌اند مدت زمان سکوت‌ها افزایش می‌یابد و تا جدود ۵۴ ثانیه (۱) می‌رسد و سپس کم می‌شود.

منحنی افزایش و کاهش مقدار سکوت‌ها در این قطعه یکنوا و متقارن نیست (بیشترین سکوت درست در میانه‌ی قطعه نیست و اندازه‌ی سکوت‌ها نیز تابع رشد یکنواختی ندارد) و همین موضوع دید ریاضی موجود در این قطعه را به زیبایی نزدیک‌تر کرده است (۲).

نکته‌ی جالب دیگری که در سکوت ۴ به آن برمی‌خوریم استفاده از صدای انسان (و پاره‌هایی از شعر حافظ) درون سکوت‌هاست، این عامل به گونه‌ای به کار گرفته شده است که پاره‌های شعر نیز جزیی از سکوت شمرده می‌شوند.شاید از این نظر بتوان گفت نگاه مشایخی به سکوت بسیار به موسیقی ایرانی (به خصوص ردیف) نزدیک شده است چرا که در آنجا نیز گاهی سکوت و فاصله میان جملات موسیقایی از دل صدا‌های موجود بیرون می‌آید و شنونده به صورت مطلق سکوت را حس نمی‌کند، ضمن اینکه جضور صداها نیز باعث نمی‌شود فاصله یا سکوت احساس نشود.

با اینکه اجرای پاره‌های شعر در اختیار رهبر است اما زمان اجرای آنها نیز از همان قواعد ریاضی حاکم بر اثر پیروی می‌کند و با فرم کلی قطعه هم جهت است. اگر به زمان اجرای اشعار در سکوت‌ها توجه کنیم خواهیم دید که افزایش طول آنها شبیه به افزایش طول سکوت‌ها در کل قطعه صورت گرفته است. محل قرار گرفتن آنها به نسبت طول سکوت نیز تقریبا همان نسبت محل قرار گرفتن طولانی‌ترین سکوت قطعه را تکرار می‌کند و از این نظر در تناسب با فرم کلی قطعه قرار می‌گیرد. اگر به یاد داشته باشیم که زمان اجرای این اشعار در اختیار رهبراست ارزش این شباهت نسبت‌ها بیشتر ‌‌آشکار می‌شود.

سونات‌شماره‌ی ۲ و سونات ۸۲ را تنها از دیدگاه نحوه‌ی بسط اثر (استفاده از گسترش ایده‌های متضاد برای پیشبرد جریان موسیقی) می‌توان بایکدیگر و همچنین فرم سونات کلاسیک مرتبط دانست. برخورد مشایخی با فرم سونات کلاسیک بسیار شخصی است و تا حدی از ساختمان سونات کلاسیک فاصله می‌گیرد که تنها روش گسترش اثر ما را به یاد فرم سونات در موسیقی کلاسیک می‌اندازد.

هر دوی این سونات‌ها برای پیانو و ارکستر نوشته شده‌اند (استفاده از ارکستر سازهای ایرانی احتمالا در این نگارش سونات ۸۲ افزوده شده است) همین موضوع به آهنگساز کمک کرده است تا مقدار زیادی از ایده‌های متفاوت یا متضاد مورد نیاز برای ادامه‌ی سونات‌ها را از رابطه‌ی میان ارکستر و ساز تنها بدست آورد. رابطه‌ی میان پیانو و ارکستر حتا می‌تواند از دو بنیان متفاوت شکل گرفته باشد، مانند سونات ۸۲ که در آن نوفه(Noise) در موسیقی ایرانی با “عبارت‌بندی‌های‌ غیر تنال برای پیانو” در تقابل قرار می‌گیرد.

پانوشت
۱- نقل به مضمون از اظهارات آهنگساز.
۲- در متن بروشور همراه اثر مدت زمان این سکوت ۵۵ ثانیه ذکر شده اما در این اجرا مدت آن به ۵۴ ثانیه نزدیک‌تر است.
۳- در استفاده از روابط ریاضی در موسیقی همواره این خطر وجود دارد که زیبایی روابط ریاضی در درجه‌ی اول و زیبایی موسیقی پس از آن قرار گیرد (یا اصلا فراموش شود).

فرهنگ و آهنگ شماره‌ی ۱۲

آروین صداقت کیش

آروین صداقت کیش

متولد ۱۳۵۳ تهران
منتقد و محقق موسیقی

دیدگاه ها ۳

  • با سلام خدمت دوستان عزیز من وقتی نظرات دوستانو در قسمت قبل این نوشته خواندم واقعا تعجب کردم که چطور دوستان به یک هنرمند این طور توهین می کنند.
    و چیزهایی مثل دارو دسته گربه و….. تقدیم به یک هنرمند می کنند.

    من واقعا نمی فهمم چرا مردم ما درک نمی کنن که هر سبکی از موسیقی و هنر طرفدارهای خودش را دارد و چیزی که شما از آن لذت نمی برید دلیلی ندارد که دیگری هم لذت نبرد (و بلعکس )و دیدیم دوستی می گفت من باروک و …. را فهمیدیم .
    واقعا چه ربطی دارد .
    کارهای آقای مشایخی که بیشترشان آتنال هست از نظر زیبا شناسی کسی می تواند آن را نقد کند که واقعا از این سبک موسیقی زیاد شنیده باشد و بعد به خودش اجازه نقد بدهد.
    و کی ما می خواهیم دست از مقایسه برداریم.
    موفق باشید.

  • سعی کنید حتما یک کتابچه تهیه کنید و قبل از شنیدن قطعات به مردم بدهید تا مردم فکر نکنند گربه و …

  • با سلام و تشکر از شما برای این مقاله ۲ قسمتی.وقتی که داشتم نظرات دوستان رادر قسمت قبل می خوندم واقعا” می خندیدم چه جالب!!!!!!!!!!.فکر کنم اشکال از انجا شروع می شود که در شالوده ی مفهوم هنر, مفهوم زیبایی را قرار می دهند.مچکرم.

بیشتر بحث شده است