«برخلاف سینما و تئاتر هنوز منتقد موسیقی در کشور ما جا نیفتاده است. در موسیقی صنف منتقدان موسیقی نداریم چون نشریه زیادی در این زمینه نداریم منتقد حرفهای هم نداریم. کسانی که نقد موسیقی مینویسند اکثرا خودشان از اهالی موسیقی هستند و تعداد این افراد هم بسیار کم است و ما بیشتر از مدرسان موسیقی استفاده کردیم. » (گفتوگو با «حشمتالله کلهر»، تهیهکنندهی گام هفتم از معدود برنامههای رادیو تلویزیون که به نقد موسیقی میپرداخته است، همشهری آنلاین)
در این مورد هم همان نکتهی بسیار جالب دیده میشود، کسی این سخنان را گفته است که خودش برنامهای با محوریت نقد موسیقی تولید و کسانی را هم بهعنوان منتقد موسیقی به برنامه دعوت میکرده است.
«در ایران واقعا نقد موسیقی نداریم و جایش بسیار بسیار خالی است. این وظیفه منتقد است که بسیاری از نکات مثبت و انواع نوآوریهایی که در یک کار هنری وجود دارد بیرون کشیده و برای عموم آشکار کند و یا نقاط ضعف یک اثر هنری را بیان کند.» (گفتوگو با «محمد سعید شریفیان»، ایسنا)
در اینجا سجاد پورقناد- که گفتوگو با شریفیان را نیز او انجام داده است- اشاره کرد که در دورهی زمانی کوتاهی با چند تن از آهنگسازان بهنام مصاحبه کرده و در این مورد پرسیده است؛ همگی پاسخی تقریباً مشابه دادهاند. هنگامی که از آنان پرسیده است که آیا وبسایتها یا مجلات امروزی را- که نقد منتشر میکنند- خواندهاند پاسخ شنیده که؛ خیر.
«با همه این اوصاف، میتوان گفت نقد موسیقی در ایران، اینک تبدیل به یک ضرورت برای پیشرفت و شناساندن هر چه بهتر موسیقی حرفهای در جامعه و دیگر کشورها شده است. هنوز ما منتقد حرفهای موسیقی به معنای واقعی کلمه نداریم و کسانی که گاهی دست به نقد آثار یا برنامه های موسیقایی میزنند از روی علاقه دست به آن میزنند.» (یادداشت بدون نام در روزنامهی ایران)
«هنوز جریانی به نام نقد موسیقی در ایران شکل نگرفته و ما جریان نقد موسیقایی که بومی و مختص کشورمان باشد نداریم چرا که نقد فنی و همه جانبه در حوزه موسیقی بسیار کم صورت میگیرد و عمده نقدهایی که نوشته میشوند توصیفی هستند.» (گفتوگو با «سید ابوالحسن مختاباد»، برنا نیوز)
در دو فراز بالا دستکم «نداریم» معطوف به کیفیت نقد و نقدگر شده است و نه کلیت نقد.
این «نداشتن» البته سابقهای بسیار طولانی دارد اگر به این نوشتهی «زاون هاکوپیان» که در سال ۱۳۳۶ در سرمقالهی مجلهی موسیقی آمده، دقت کنیم، میبینیم که این گلایه دستکم سابقهای ۵۵ ساله دارد:
«انتقاد هنری بطور کلی و انتقاد موسیقی بخصوص، در کشور ما ناشناس است و بمفهوم صحیح آن مرسوم نیست.» (زاون هاکوپیان، مجله موسیقی، ۱۳۳۶، شماره ۹)
اگر همهی اینها را جمع بزنیم تصور بسیار پیچیدهای از چیزی که یک جامعه از نقد انتظار دارد به دست میآوریم و به آن نقطه میرسیم که از خود بپرسیم چه تصوری از نقد موسیقی در ذهن این افراد (با پیشینهها و تخصصهای مختلف) بوده است؟
مدرس در اینجا اشاره کرد با توجه به بررسیهای من و با توجه به این که نوشتارهای مرتبط با نقد موسیقی را دنبال میکنم، امروز گفتن این که نقد نداریم بسیار دشوار است و برایم روشن است که نقد موسیقی داریم اما مطابق معمول میخواهم دلایلم را به صورت روشن در اختیار قرار دهم تا قابل سنجش و داوری باشد. ما در حوزهی نوشتارهای فارسی هم نقد به معنای محدود (گرایش به داوری، مرتبط با فعالیت روزنامهنگاری و…) داریم و هم به معنای گسترده (کنش انتقادی پوشیده در فعالیتهای نظری و تاریخ موسیقی و…).
۱ نظر