گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

“بخت سرکش” تصنیف دوم این کاست و بر روی شعر مشهور حافظ با مطلع “عیشم مدام است از لعل دلخواه …”
ساخته شده که با اینکه در میان دیگر تصانیف این آلبوم جایگاه والاتری دارد، اما بیشتر حال تصانیف ضعیف کار و عملی- که آهنگساز روی ریتمی که شعر القاء می کند بر گوشه های مختلف ملودی سازی می کند- را دارد.

پس از این تصنیف تکنوازی کوتاه تار را می شنویم که در انتهای روی اول کاست قرار دارد؛ این تکنوازی تشکیل شده از چند جمله آوازی کوتاه پس از آن روی A پایان می یابد! (البته واضح است که درCDاین آلبوم چنین نیست)

قسمت بعدی چهارمضراب مخالف است که با آواز همراه می شود و ضربی مخالف سه گاه”درخیال” را تداعی می کند، که البته به آن قدرت نیست. تصنیف “مست نگاه” سومین تصنیف این آلبوم که باز در مخالف سه گاه اجرا شده در سبک تصانیف یاد شده ضرابیان است که سالها پیش با خوانندگی علیرضا افتخاری ضبط شده بود.

پس از این تصنیف آواز “دریای دل” که با نی بهروز الوندی پور و کمانچه سینا جهان آبادی اجرا شده را می شنویم این آواز با اینکه جملات مثنوی سه گاه در آن تا حدی تکراری به نظر می رسد، ولی پخته و روان است و می تواند امتیازی در کارنامه هنری هر سه آنها باشد.

تصنیف “بت عاشقان” قطعه پایانی این آلبوم است که یک نمونه کامل تصنیف سازی شبه کار و عملی ضرابیان است، مخصوصا” در شعر هم دچار ضعف است. این دست تصانیف ضرابیان بیشتر بازی با ریتم روی ملودیهای ساده و غیر متعارف است.

آهنگسازی های اینچنینی در آثار جلیل عندلیبی هم دیده می شود. جالب است که ضرابیان و عندلیبی از چند نظر به هم شباهت دارند اول اینکه هردو نوازنده سنتور هستند ولی کمتر در آثارشان تکنوازی می کنند، دوم هر دو شاگرد آهنگسازان کلاسیک کار بزرگ ایرانی هستند(منظور کلاسیک غربی است) ولی گاهی تصانیف وقطعاتی ابتدایی می سازند، سوم هردو به استادی در موسیقی ایرانی مشهورند و آثار قدرتمندی دارند ولی گاهی بقدری آثار ضعیف تولید می کنند که شنونده به سابقه هنری آنها شک می کند و چهارم هر دو طبع شعر هم دارند ولی بسیار پیش پا افتاده شعر می گویند!

یکی از نقاط قوت شوق دوست جواب آوازهای شهرام میرجلالی است. میرجلالی نوازنده عود، تار و سازنده تار است. جواب آوازهای این اثر هم مانند نواخته های سابق میرجلالی یکدست و پخته است؛ البته در این کار روانی میرجلالی روی جملات آوازی نمود بیشتری نسبت به کارهای قبلی او دارد.
قسمت زیادی از جملات آوازیی که میرجلالی در تارنوازیش استفاده می کند قبلا” توسط جلیل شهناز(که میرجلالی خود از محضر او بهره گرفته است) و نیز فرهنگ شریف شنیده شده؛ در واقع تارنوازی او ترکیبی از تارنوازیهای جلیل شهناز و فرهنگ شریف و جملات شخصی خودش است. گذشته از این میرجلالی جزو بهترین تارسازان تاریخ موسیقی ایران بشمار می رود که این موضوع موجب شناخت بسیار عالی او از صدای تار (مخصوصا”صدا گیری از تار هنگام اجرا ) شده است.

audio file به قسمتی از ساز و آواز شهرام میرجلالی و همایون شجریان توجه کنید.

“شوق دوست” با اینکه ارکستر نسبتا” بزرگی دارد به اصطلاح تنظیم پیچیده ای ندارد و ارکستر بجز چند قسمت کوتاه وارد حیطه چند صدایی نمی شود. این سئوال در ذهن شنونده ای که به جلد اثر نگاه می کند بوجود می آید که واقعا” کارایی این تعداد ساز فقط برای حجم صداست؟

البته نسبت تعداد نوازندگان گروه سماع به تنظیم موسیقی آن، در مقابل کارهایی مانند “به یاد طاهرزاده” منطقی تر به نظر می رسد!

روی هم رفته شوق دوست بدون داشتن قسمتهای آوازی چندان اثر شنیدنی نیست و حرف خاصی برای گفتن ندارد.

در مصاحبه ای که اخیرا” با همایون شجریان شده چنین احساس می شود که او خود را مقید به ارائه سالی حداقل یک آلبوم می داند. البته در تولید سالی یک آلبوم و حتی بیست آلبوم هیچ اشکالی نیست بلکه برای رشد موسیقی بسیار هم مثبت است، اما به شرط آنکه دارای کیفیت باشد.

دلیل انتظاراتی که مخاطبان از هنرمندان برای تولید فراوان اثر دارند را باید در خود هنرمندان جستجو کرد، همین انتظارات است که باعث می شود هنرمند بیش از حد توانش به تولید موسیقی بپردازد و آثار کم مایه ای تولید کند. اگر این انتظار در مخاطبان بوجود نیامده بود هیچگاه کاستی عجولانه و کم کیفیت وارد بازار نمی شد.

باید قبول کرد که خلق موسیقی کاشت گندم نیست که برداشت سال آینده آن قابل پیش بینی باشد و نباید فراموش کرد که هنرمندانی چون حسین دهلوی فقط به دو کاست با ارزش خود بسنده کرده اند…

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد متولد ۱۳۶۰ تهران
نوازنده تار و سه تار، خواننده آواز اپراتیک و سردبیر مجله گفتگوی هارمونیک
لیسانس تار از کنسرواتوار تهران و فوق لیسانس اتنوموزیکولوژی از دانشکده فارابی دانشگاه هنر تهران

دیدگاه ها ۱۱

  • من
    مدتهاست
    در زمینه
    آهنگسازی
    فعالیت
    می کنم.در
    طول
    حدودا ۴
    سال
    مجموعه
    قطعاتی
    برای
    گیتار
    کلاسیک
    آماده
    کردم و
    تقریبا
    یکمها
    پیش هم
    موفق شدم
    قطعات را
    ضبط کنم.

    یکی از
    دوستانم
    که در
    زمینه
    موسیسق
    فعالیت
    می کند
    پیشنهاد
    کرد به
    صدا و
    سیما(مرکز
    اصفهان)
    مراجعه
    کنم

    و نظر
    واحد
    موسیقی
    سازمان
    رو در
    مورد این
    مجموعه
    جویا شوم.

    خلاصه
    اینکه
    دیروزوقت
    ملاقات
    گرفتم و
    با اینکه
    می
    دانستم
    اینکار
    کاملا
    بیهوده
    است اما
    حس
    کنجکاوی
    جالبی من
    را تا
    آنجا
    کشاند …و
    این هم
    شرح
    ماجرا:

    مسئول
    واحد
    وقتی
    فهمید
    قطعات
    تنها
    برای
    گیتار
    ضبط شده
    از من
    پرسید
    چرا
    کارها را
    به همراه
    ارکستر
    اجرا
    نکردم و
    وقتی
    توضیحات
    ایشان
    کامل شد
    من متوجه
    شدم
    منظور
    ایشان از
    ارکستر

    در حقیقت
    همان ارگ
    و
    خواننده
    است!!

    در ادامه
    ایشان از
    من
    خواستند
    قطعه ای
    به سبک و
    سیاق
    مذکور
    آماده
    کنم چرا
    که مرکز
    تهران
    برای
    موسیقی
    بدون
    کلام
    بودجه ای
    اختصاص
    نمیدهد(
    با این
    استدلال
    که مشابه
    خارجی آن
    زیاد است!!)
    اما
    موسیقی
    که توسط
    ارگ یا به
    عبارتی
    ارکستر و
    خواننده
    اجرا شود
    در صورت
    تایید به
    مبلغ هر
    قطعه
    ۶۰۰هزار
    تومان
    خریداری
    می شود.

    در ادامه
    ایشان پس
    از شنیدن
    آثار من
    حدس زدند
    که با
    گیتار
    الحمرا
    ضبط شده
    است و در
    ضمن یکی
    از قطعات
    هم
    برایشان
    کاملا
    آشنا بود
    و من در
    حالیکه
    فوق
    العاده
    تحت
    تاثیر
    دانش
    موسیقی
    ایشان
    قرار
    گرفته
    بودم
    آنجا را
    ترک کردم.

  • با سلام و خسته نباشید.
    دوست و استاد عزیزم سجاد چه که نمی کند!
    ایکاش کمی جامعه موسیقی ما نسبت به این نوع نقدهای تفقد داشته باشد چراکه این نقدها بلا برنده و استعلایی است. قدری مفهوم نقد در جامعه موسیقی ما تقلیل یافته است.
    نکته ای که می خواستم بگویم. آواز و جواب آواز این اثر از جمله آثار بی بدیل تاریخ موسیقی ایران است.
    همچنین تا یادم نرفته بگویم. مجله هفت هنر به خاطر ناروایی به من و امثال سجاد این مجله در قطعه محدودی منتشر کرد و حتی مقاله من درباره پیوند شعر و موسیقی را اصلاً ارائه نکرد.
    نکته دیگر اینکه بعدها برخی از نویسندگان از مقاله من و سجاد در روزنامه ها استفاده کردند.

  • be nazare man naghde kari ke khanade kari joz taghlid sedaye pedar nemikonad kari bi hoode ast
    moosighie avazi anghadr be peykareye moosighie in marzo boodm zarbe zade va anghadr kare navazandegan ra kam azrzesh jelve dade ke be aghideye man behtar ast chandi ham shode moosighie avazi ra faramoosh konim va laagahl
    ghadri dar morede saze asatid naghadi konim

  • tare mirjalali na tanha noghteye gujvate n kar nist balke an ham taghlidi mahz az saze ostad jalile sahnaz ast
    daghighan mitavan goft agar saze ostad sahnaz ra ba dore tond goosh konim mishavad tare mirjalali
    akhar taghlid ta key
    mokhatabe moosighi digar khaste shode ast az taghlido tekra
    az orkstre tak sedayee ba in shiveye orkesrasion
    ke sedaye sazha hich senkhiati ba ham nadarand va hich ghaedeye elmi bar chidemane sazha dar kenare ham hokmrani nemikonad khaste shode ast

  • دوست عزیز محسن! این واقعیت نداره که مردم از تقلید کردن همایون از پدرش خسته شده اند چراکه فروش بالای این آثار را هنوز هم شاهدیم.
    این موضوع که در آواز به چه چیز میتونیم بگیم تقلید و به چه چیز نو آوری جای بحث زیادی داره… به عقیده من مردم وقتی آواز یا سازی را تقلیدی (به شکل زننده) میدونن که اون موسیقی لحن های شخصی (یا همون ادیت شخصی) نوازنده یا خواننده دیگری را تقلید کنه. مثلا من اگر صدام شبیه پدرم یا عموم باشه این کسی را اذیت نمی کنه ولی وقتی بخوام ادای اونها را در بیارم خیلی زننده خواهد بود چون در اونجا خودم نیستم.
    باید توجه داشت که بخش اعظمی از موسیقی تکرار میشه، مثل تحریرها گوشه ها و تکنیکهای مختلف سازی و آوازی… ولی وقتی میبینیم که موسیقیدانی لحن های شخصی کس دیگری را تقلید میکنه و خودش نیست خیلی برامون جالب نیست. مثلا ما خواننده هایی داریم که فقط حرکاتشون مثل شجریان هست و از نظر تکنیکی بسیار با شجریان فاصله دارند ولی مردم میگن فلانی در “آواز”!ادای شجریان را در میاره! این کاملا اشتباه است.
    یک جاهایی کاوه دیلمی صداش شبیه به بنان میشه و یا همایون شبیه شجریان میشه ولی برای من زننده نیست چون با حس خودشون میخونن و سعی ندارن که از نظر لحن های شخصی کس دیگری را تقلید کنند.

  • سجاد جان راستی یک سئوال چرا این آلبوم استاد همایون با قمصری . فروش نرفت.
    خبر داری که به شجریان گفتند فقط ترانه بخوان.
    خبر داری که پ م گفته که همایون یک شرکت زده که فقط موسیقی پاپ و جاز را تبلیغ می کنن.
    راستی چرا نوار همایون شجریان مثل نسیم وصل فروش نکرد. حتی دلالان در بازار سیاه هم تحویلش نگرفتند!
    در ضمن همایون قابلی این را دارد که از پدرش قدرتمندتر و حجیم تر بخواند. اما حیف که به بازار نگاه می کند و آهنگساز و تنظیم کننده خوب هم نداریم.

  • دوست عزیز من اگر جایی حرفی از اشکالات تکنیکی و فنی میزنم دقیقا به این خاطر هست که شنونده به خاطر این اشکالات از موسیقی احساس راضیت نمیکند(البته شنونده مورد نظر من نه یک حرفه ای به تمام معنای موسیقی هست که فقط کارهای پیچیده راضیش میکنه و نه یک قشر ساده پسند و عامی) و در واقع سلیقه قشر فرهیخته را در نظر میگیرم. اگر شما از این قشر هستید و همنظران زیادی هم دارید حتما اشکال از من است.

  • با سلام به خدمت استاد آواز ایران آقای همایون شجریان
    من یکی از طرفداران شما هستم و همیشه کاستهای شما و پدر محترمتان که خسرو آواز ایران است را گوش می دهم
    دوستدار شماسیامک و رضا

  • به نظرمن قسمت درامد اواز سه گاه طولانی وخسته کننده است ولی پارت دوم به لحاظ تنوع هم ارکستر وهم جواب اواز حال وهوای بهتری نسبت به پارت اول دارد بجز تکنوازی کمانچه درپارت دوم که ضعیف است

بیشتر بحث شده است