پس از گفتن این نکات اولیه، «نقد تکوینی» بهعنوان اولین شیوهی مورد اشاره، معرفی شد. نقد تکوینی که یکی از اصلیترین منابع آن در فارسی کتابی با همین نام (نامی است که مترجم فارسی به گزیدهی مقالات گلدمن- گلچین شده از چند منبع مختلف- داده است)، نوشتهی «لوسین گلدمن» و برگردان «محمدتقی غیاثی» (۱۳۶۹) است، شیوهای است که در جریان اعتراض فضای اندیشهورانهی اروپایی (به ویژه فرانسوی) به ساختارگرایی بسیار افراطی و همزمان با افول آن پدیدار شد.
این شیوهی نقد، مانند شیوههای دیگر که در جلسات آینده معرفی خواهد شد، ابتدا در نقد ادبی هویدا گشته و سپس در نقد دیگر هنرها برای آن کاربردهایی جستهاند.
با در نظر داشتن این که یکی از ویژگیهای ساختارگرایی توجه به عناصر متنی به جای عناصر فرامتنی در نقد اثر است، چندان شگفت نمینماید اگر جریانی که در افول آن شکل میگیرد، بر عناصری تاکید ورزد. از همین رو در نقد تکوینی شاهد اهمیت یافتن عناصر پیشامتنی نسبت به عناصر متنی هستیم.
عمدهترین دگرگونیای که این تغییر تاکید و اهمیت در نگاه نسبت به «اثر هنری» بهوجود میآورد این است که دیگر اثر را یک پدیدهی موجود در برشی از زمان نمیبینیم. نقد تکوینی به جای آنکه دربارهی «بودن» اثر باشد دربارهی «شدن» آن است. جایگزینی بودن با شدن امری یکسره نو و ویژهی نقد تکوینی نیست؛ در نقدهای پیشین هم گاه از چگونگی «شدن» یک اثر هنری سخن به میان میآمد اما اغلب بار آن بر عهدهی عامل مجهول و ناگشودهی «الهام» گذاشته میشد. نقد تکوینی بر آن است که «فرآیند» را در برابر الهام قرار دهد و به بررسی مجموعهی فرآیندهایی بپردازد که «شدن» یک اثر هنری را میسر ساختهاند.
مترجم در دو نوشتار کوتاه مقدمه مانند؛ پس از اینکه نقد ساختاری را دارای سه مرحلهی «۱- استخراج اجزای اثر، ۲- برقرار ساختن ارتباط موجد بین این اجزا، و ۳- نشان دادن دلالتی که در کلیت ساختار اثر هست.» (ص ۱۰) و ابزار اصلی آن را نیز نشانهشناسی ساختارگرا میخواند، نقد تکوینی یا چنانکه در عنوان مقالهی اصلی میبینیم «ساختگرایی تکوینی» را چنین تعریف میکند: «ساختگرایی تکوینی، به طور فشرده، بررسی منش تاریخی-اجتماعی دلالتهای عینی زندگی عاطفی و عقلانی فرد آفریننده است.» (ص ۱۱)
ریشههای این نوع نقد را میتوان در نسخهشناسی سنتی و بررسی چرکنویسهای آثار ادبی جستوجو کرد هر چند میان آنها تفاوتهایی بنیادی هست که از نوع نگاه به امر پیشامتنی ناشی میشود. در نسخهشناسی سنتی چرکنویس یا نسخههای اولیه به خودی خود دارای ارزش گنجینهای هستند و توجه اصلی معطوف به خود آنهاست. اما در نقد تکوینی به معنای مورد بحث در اینجا، این اشیاء (دستنوشتهها و…) به مثابه شیء قابل مطالعه پنداشته شده و از دل آنها روند تکوین اثر استخراج میشود.
تفاوت با اهمیت دیگری که نقد تکوینی با آن نوع مطالعات نسخهشناسانه دارد (بهویژه مدل لوسین گلدمن (۱۳۶۹)) ارزشی است که برای مکانیزمهای اجتماعی در تکوین اثر در نظر گرفته شده است. این نقش کلیدی را میتوان در تعریف زیر دید:
«از دیدگاه اجتماعی-تاریخی که شامل آفرینش ادبی میشود، کشفیات عمدۀ ساختگرایی تکوینی عبارتند از کارپرداز ابرفردی (Sujet Transindividuel) (یا عامل جمعی) و ویژگی سخته بودن هر رفتار معنوی، عاطفی یا عملی این کارپرداز» (ص ۸۱)
به این ترتیب ضمن آنکه تکوین اثر به الهام مبهم یک دارندهی نبوغ واگذاشته نمیشود و فرآیند تکوین یک اثر مورد بررسی قرار میگیرد بلکه در این مدل خاص به عوامل جمعی دخیل در آن فرآیند نیز توجه میشود.
۱ نظر