گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

خلاصه‌ای از اپرای «آرایشگر شهر سویل» (۷)

در این دقایق دکتر به معاشقهٔ کنت با دخترش پی برد و نظیر دیوانگان از جا جست؛ اما دیگر جوش و خروش و جنون او تأثیری نداشت. هر سه شروع به خندیدن کردند. دکتر چند بار مشت به روی میز کوبید و بلافاصله آمبروز را به سراغ دن‌باسیلیو فرستاد تا همان شبانه کشیش و مأمور ثبت را برای انجام مراسم ازدواج آنها آماده کنند. کنت و فیگارو نیز وی را به حال خود رها کرده و گریختند تا آخرین قسمت نقشه خود را عملی کنند هنگام غیبت آنها بود که دکتر فکر تازه‌ای به خاطرش رسید و مصمم شد انتقام خود را از آن بیگانه شیاد بگیرد. نامه‌ای که کنت به‌او داده بود برابر روزینا گرفته گفت:
این مردی را که تو دل به او باختی و فریب اعمال‌اش را می‌خوری شیادی بیش نیست. ببین، این نامه توست اکنون این محبوب تو با دیگری دست در آغوش است و نوکر او تورا در اینجا به بازی گرفته.

وحشتی سراپای روزینا را در برگرفت کنت فراموش کرده بود ماجرای این نامه را برای او بگوید. چند بار سطوری را که خود نوشته بود خواند و بعد با تلخی شروع به گریستن کرد. آری دلدادهٔ او به او خیانت کرده بود. سربرداشت و گفت: اکنون که اینطور است حاضرم به همسری تو درآیم و با تو زندگی کنم…

هرگز نمی‌توانستم فکر کنم که این لیندوروی خاین با من اینطور رفتار کند!

تاریکی شب همه جا را در برگرفته بود که به آهستگی در بالکن گشوده شد و دو سیاهی داخل اتاق شدند. در اتاق مجاور کشیش و مأمور ثبت ازدواج در معیت روزینا و دن‌باسیلیو نشسته و انتظار دکتر بارتلو را می‌کشیدند. او برای تهیهٔ یک هدیهٔ جالب عروسی از خانه بیرون رفته بود همین‌که کنت نزدیک روزینا رسید شرار خشم از سر و روی دختر زبانه کشید و چهرهٔ خود را برگرداند، ولی کنت بازویش را کشیده گفت: محبوبم اینکه اکنون پهلوی تو ایستاده لیندورو نیست، بلکه خود کنت است. آمده‌ام تا به جای ناپدری تو قباله را امضا کنم. آیا اجازه می‌دهی؟

به دستور دن‌باسیلیو که در این موقع به جریان قضایا پی‌برده و از شادی سرازپا نمی‌شناخت قباله ازدواج هر چه زودتر آماده شد و به امضای دو دلباخته رسید، خودش نیز به اتفاق فیگارو و به صورت دو شاهد قباله را امضا کردند. فریاد مسرت و شادی از هر سو بلند شد و کنت و روزینا یکدیگر را به آغوش گرفتند.

در همین هنگام در گشوده شد و دکتر بارتلو ظاهر گشت. فریادهای پیایی او در میان همهمهٔ مسرت‌انگیز آنها به گوش کسی نمی‌رسید. سرانجام وقتی که همگی ساکت شدند، کنت نزدیک رفته خود را معرفی کرد. از شنیدن نام کنت و دیدن امضای او زبان دکتر به لکنت افتاد. کنت آنگاه افزود:
تو می‌توانی این خانه و جهیزهٔ روزینا را برای خود داشته باشی زیرا من اطمینان دارم آنچه که تورا به ازدواج با روزینا تحریص می‌کرد ثروت او بود نه خود او.

تبسمی حاکی از رضایت برلبان دکتر بارتلو ظاهر گشت. مسرت و خشنودی از نو فضا را در برگرفت و خانه غرق در شادی شد. چند روز بعد کالسکه‌ای مجلل حامل کنت آلماویوا و عروس زیبایش به صوب مادرید در حرکت بود.

گفتگوی هارمونیک

مجله آنلاین «گفتگوی هارمونیک» در سال ۱۳۸۲، به عنوان اولین وبلاگ تخصصی و مستقل موسیقی آغاز به کار کرد. وب سایت «گفتگوی هارمونیک»، امروز قدیمی ترین مجله آنلاین موسیقی فارسی محسوب می شود که به صورت روزانه به روزرسانی می شود.

۱ نظر

بیشتر بحث شده است