آثار بیشماری در آن دوره بهوسیله ارکسترهای مختلف در رادیو ضبط میشود که بعضی از آنها دقیقاً به مناسبتهای خاصی مثل پیروزی در یکی از جبهههاست. از اوایل دهه ۶۰ کمکم موسیقیهای دستگاهی با ارکستر ایرانی و ارکستر غربی از رادیو تلویزیون پخش میشود و به تعداد معدودِ خوانندگان مجوزدار اضافه شده و چهرههای کمتر شناخته شدهتری پا به عرصه حضور میگذارند.
در این سالها نیز بازار تولد فیزیکی موسیقی بهصورت کاست کمکم دوباره جان گرفته و عموماً آثاری فروش قابل توجه دارند که قبلاً از طریق رادیو معرفی شدهاند؛ البته آثار کمشماری هم در دهه ۶۰ با حضور موسیقیدانان جوان و گمنام به چشم میخورد. این جریان درباره خوانندگان، دوچندان است یعنی کمتر خوانندهای در بازار موسیقی شانسی همچون شجریان، ناظری، سراج و دیگرانی که صدایشان از رادیو تلویزیون پخش شده را دارند. همین موضوع نشان میدهد که حتی با وجود سختگیریهای غیرمنطقی دهه ۶۰ همچنان مردم تحت تاثیر رادیو و تلویزیون هستند.
این روند تا اواسط دهه ۷۰ در جریان است تا اینکه انتشاراتهای رنگارنگ موسیقی پا به عرصه وجود گذاشته و مخصوصاً با آزاد شدن تولید موسیقی پاپ، خود در ستارهسازی تاثیرگذار شده و حتی گاهی هنرمندان خود را وارد رادیو تلویزیون میکنند. این اتفاق جدید با گسترش تولید و رواج تکنولوژی سیدی و برگزاری کنسرت در سالنهای بزرگ در اواسط دهه ۸۰ گوی سبقت را از رادیو میرباید.
سازمان رادیو و تلویزیون نیز سعی میکند با استفاده از بودجه دولتی و امکان پرداخت هزینههای ضبط و پخش به هنرمندان، تاثیرگذاریاش را در فضای موسیقی حفظ کند ولی این سازمان درگیر دستورالعملهای دستوپاگیری در زمینه مجوز است و مخصوصاً بودجه کلان آن، این سازمان را مستعد سوءاستفاده افراد فرصتطلب برای کسب درآمد با تولید آثار بیمحتوا و ضعیف ولی مناسبتی میکند.
از طرفی تهیهکنندگان رادیو سعی میکنند با اعمال سلیقه، بخش کوچکی از آثار با کیفیتتر تولید شده سازمان را به پخش برسانند تا مخاطب به کلی این رسانه را ترک نکند ولی افزایش شبکهها و استفاده از تهیهکنندگان کمسلیقه و هنرناشناس، باعث افت روز افزون تاثیرگذاری این رسانه میشوند.
با گسترش دستگاههای کپی آسان موسیقی مانند فلش مموریها و بعد از آن امکانات موبایلهای هوشمند و افزایش سرعت اینترنت، آخرین میخها بر تابوت این رسانه که زمانی قدرتمندترین و تاثیرگذارترین پدیده قرن بود، کوبیده شده و رادیو به شکل غمانگیزی به سمت خاموشی و فراموشی رفت؛ تا جایی که امروزه آمارها وضعیت شنوندگان رادیو و بینندگان تلویزیون را نگرانکننده اعلام میکند.
هرچند ممکن است این اتفاق را عدهای مانند استفاده کمتر از تلفن ثابت یا نامهنگاری و مطابق فناوری روز، طبیعی بدانند ولی باید بدانیم که هرچند استفاده انتخابی از موسیقی امروزه بهراحتی از طریق رسانههای اینترنتی قابل دسترس است، ولی همیشه مردم علاقهمند به دست یافتن به آثار هنری جدید که از طریق کارشناسان هنری معرفی میشوند، هستند و بههمین دلیل است که کشوری مانند آمریکا که از نظر سرعت اینترنت و کیفیت قابل قیاس با ایرانی نیست امروز ۱۵۴۴۵ شبکه رادیویی فعال دارد که مخاطبان خود را دارند.
اینکه آیا رادیو و تلویزیون میتوانند باز در ایران نقشی در تغییر ذائقه موسیقی داشته باشند، به عقیده نگارنده با شرایط کنونی به خواب و خیالی بیشتر نمیماند.
سیاستهای غلط سالیان دراز، این رسانه را دچار وضعیتی کرده که به سادگی قابل جبران نیست. هرچند هنوز پرشنوندهترین برنامه رادیو مربوط به موسیقی است (طبق آمار رادیو، رادیو آوا و برنامه نیستان پرشنوندهترین برنامههای رادیوست) ولی هنوز درصد زیادی از مردم ترجیح میدهند، موسیقی را از رسانههای دیگری دنبال کنند. ظاهرا تا وقتی رادیو و تلویزیون در ایران لازم نیست پاسخگوی شنونده و بیننده کم خود باشند، در بر همین پاشنه خواهد چرخید.
روزنامه اعتماد (۱۴۰۴/۲/۷)
۱ نظر