تحلیل و بررسی
۱. کارکرد توصیفی و واقعی اصطلاحات موسیقایی در شعر کلاسیک فارسی
بخشی از اصطلاحات موسیقایی در شعر کلاسیک فارسی، بهصورت مستقیم و توصیفی به سازها، نغمهها و فضاهای موسیقایی اشاره دارد. این کاربردها اغلب در وصف مجالس طرب، بزمهای شاهانه، یا توصیف لحظههای شور و نشاط یا حتی آمادهسازی برای نبرد دیده میشود.
در شاهنامه فردوسی، توصیف سازهایی همچون چنگ، رباب، نی، سنج، طبل، تبیره و کاربردشان در صحنههای رزم و بزم، بسیار فراوان است. برای مثال، در این بیت:
همی ره ز آوای چنگ و رباب / همی خفته را سر برآمد ز خواب «فردوسی، شاهنامه، جلد دوم، ص. ۴۵۶»
چنگ و رباب نه تنها بهعنوان دو ساز موسیقایی معرفی میشوند، بلکه نقششان در برانگیختن شور و بیداری در فضای رزمی نیز برجسته شده است.
در اشعار سعدی نیز اشاره به سازهایی چون دف، چنگ، رباب، مزامیر غالباً در بستر توصیف مجلس، یا حس طرب و عاشقانه آمده است:
«مده به دست فراقم پس از وصال چو چنگ / که مطربش بزند بعد از آن که بنوازد (سعدی، کلیات، غزلیات، ص. ۲۱۲)
که در اینجا، چنگ هم ساز است و هم حامل وضعیتی عاطفی و زخمخورده.
در غزلیات حافظ، استفاده از چنگ، رباب، نی و نای، بسیار متداول است. برای نمونه:
در کُنج دماغم مطلب جای نصیحت / که این گوشه پر از زمزمه چنگ و رباب است (حافظ، غزلیات، ص. ۱۰۸)
در اینجا، چنگ و رباب نه فقط ساز که نشانگر فضای ذهنی و روانی شاعرند؛ فضایی آکنده از طرب و شور که جایی برای پند و اندرز باقی نمیگذارد.
اینگونه نمونهها نشان میدهند که اصطلاحات موسیقایی در سطح اول معنا، کارکرد توصیفی و واقعی دارند و به صحنهآرایی، روایتگری و تصویرسازیهای عینی کمک میکنند؛ اما این تنها لایه معنایی آنها نیست.
۲. کارکرد نمادین و استعاری اصطلاحات موسیقایی
اصطلاحات موسیقایی در شعر کلاسیک فارسی تنها در سطح توصیفی باقی نمیمانند، بلکه در بسیاری از موارد به نمادهایی پیچیده و چندلایه تبدیل میشوند. این واژگان، حامل بارهای معنایی استعاری و عرفانی هستند و اغلب در ساختار نمادین شعر فارسی نقش کلیدی ایفا میکنند.
در مثنوی مولوی، نی و چنگ نه فقط ابزار موسیقی، بلکه نماد فراق، رهایی، تجربه عرفانی و اتحاد با معشوق ازلی هستند. معروفترین نمونه آن، بیت آغازین مثنوی است:
بشنو از نی چون حکایت میکند / از جداییها شکایت میکند (مولوی، مثنوی معنوی، دفتر اول، بیت ۱)
در اینجا «نی» نماد انسان جداافتاده از اصل الهی است؛ نایی که با فریاد درونیاش، رنج فراق را بازمینمایاند (شفیعی کدکنی، ۱۳۸۷، ص. ۱۴۴).
همچنین در غزلیات مولوی:
ما چو ناییم و نوا در ما ز توست / ما چو کوهیم و صدا در ما ز توست (مولوی، کلیات شمس، غزل ۱۲۸۰)
نی و نوا استعارهای از روح انسان در اتصال با نیروی مطلق (خداوند) هستند. این نوع نگاه عرفانی به سازها، مختص مولوی نیست و در شعر حافظ نیز دیده میشود:
رباب و چنگ به بانگ بلند میگویند / که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید (حافظ، غزلیات، ص. ۲۵۲)
در این بیت، چنگ و رباب نهتنها حامل موسیقی، بلکه پیامآور حکمت و رازهای معنویاند.
۱ نظر