آموزش انفرادی یا گروهی؟ نگاهی تطبیقی
یافتههای پژوهش نشان میدهد که آموزش انفرادی و آموزش گروهی، دو مسیر مکمل و نه متضاد در رشد هنرجوی موسیقی هستند. آموزش انفرادی، با تمرکز بر مهارتهای تکنیکی، دقت در اجرا، و ارتباط عمیق استاد–شاگرد، بستر اولیه و ضروری آموزش موسیقی است. اما محدودیتهایی دارد: کمبود فرصت برای تجربه شنود فعال، تعامل زنده، همزمانی موسیقایی و درک نقش اجتماعی نوازندگی.
در مقابل، آموزش گروهی یا همنوازی، گرچه ممکن است در سطوح ابتدایی با چالشهایی مانند ناهماهنگی یا اضطراب جمعی همراه باشد، اما از نظر پرورش تواناییهای عملکردی در بافت واقعی موسیقی، اثری بسیار تعیینکننده دارد. هنرجویانی که در هر دو بستر آموزش دیدهاند، معمولاً در اجراهای گروهی، هماهنگتر، شنواتر و از نظر بیانی پختهتر عمل میکنن.
این تفاوتها ضرورت بازاندیشی در مدلهای آموزشی موسیقی ایرانی را آشکار میسازد. برای رسیدن به مهارتیابی کامل، هنرجو باید فرصت تجربه هر دو شکل آموزش را داشته باشد و بتواند میان فردیت نوازندگی و کار جمعی تعادل برقرار کند.
تحلیل یافتههای این پژوهش در پرتو نظریهها و مطالعات پیشین، نشان میدهد که همنوازی نهتنها یک تکنیک آموزشی، بلکه یک شیوهی یادگیری عمیق و چندبعدی است. همنوازی موجب میشود یادگیری از سطح فنی به سطح تعاملی، از سطح فردی به سطح جمعی و از سطح مهارتی به سطح هنری ارتقاء یابد.
در فضای آموزش موسیقی ایرانی، جایی برای نهادینهسازی این تجربه وجود دارد، اما نیازمند اراده آموزشی، زیرساخت مناسب و تغییر نگرش نسبت به کار گروهی در موسیقی سنتی است. اگر این مسیر بهدرستی طراحی و هدایت شود، میتواند نقشی کلیدی در تربیت هنرمندانی خلاق، منعطف و آمادهی اجرای صحنه ایفا کند.
نتیجهگیری و پیشنهادات
یادگیری موسیقی دستگاهی ایرانی، هرچند همواره با شیوه استاد–شاگردی و تمرین انفرادی شناخته شده است، اما تجربه هنرجویان نشان میدهد که این مسیر بهتنهایی برای پرورش همهجانبهی مهارتهای نوازندگی کافی نیست. پژوهش حاضر نشان داد که کلاسهای همنوازی، بهعنوان یک ساختار آموزشی گروهی، نقشی مؤثر و مکمل در رشد هنرجویان تار و سهتار ایفا میکنند.
یافتهها حاکی از آن بود که شرکت در این کلاسها موجب افزایش دقت شنیداری، بهبود توانایی ریتمیک، تقویت هماهنگی گروهی، ارتقاء اعتمادبهنفس و شکلگیری انگیزش پایدار در هنرجویان میشود. همچنین، آموزش در بستر گروهی باعث شد هنرجویان خود را نهفقط بهعنوان نوازندهای منفرد، بلکه بهعنوان بخشی از یک کنش مشترک موسیقایی تجربه کنند؛ تجربهای که موجب عمقبخشی به درک آنان از موسیقی شد.
از منظر روانشناسی یادگیری، نتایج پژوهش نشان داد که همنوازی با فراهم ساختن فضای مشارکتی، امکان یادگیری مشاهدهای، تمرین در منطقه مجاور رشد، و دریافت بازخورد در لحظه را فراهم میسازد. از اینرو، همنوازی را باید نه یک فعالیت جانبی، بلکه بخشی ضروری از برنامهی آموزش موسیقی ایرانی تلقی کرد.
۱ نظر