مقایسه یافتهها با پژوهشهای پیشین
یافتههای این پژوهش با نتایج پژوهشهای خارجی مانند Coffman (2002) و Creech & Hallam (2010) همراستاست. در این پژوهشها نیز نشان داده شده بود که بزرگسالان علیرغم محدودیتهایی مانند مشکلات فیزیکی، کندی یادگیری و فشارهای اجتماعی، میتوانند در صورت حمایت محیطی و انگیزه درونی، تجربهی موفقی از یادگیری موسیقی داشته باشند.
همچنین مشابه پژوهش حاضر، در مطالعات خارجی نیز نقش استاد موسیقی و شیوه برخورد او با هنرجوی بزرگسال، به عنوان عاملی کلیدی در ادامه یا ترک آموزش شناخته شده است.
اما در زمینه داخلی، پژوهشهایی که بهصورت خاص بر یادگیری موسیقی در بزرگسالی تمرکز داشته باشند، بسیار محدود است. همین مسئله، پژوهش حاضر را به یکی از اولین مطالعات کیفی در این حوزه در زمینه موسیقی ایرانی بدل میسازد.
تحلیل نقش آموزشگاهها، استادان و فضای اجتماعی
یافتههای بهدستآمده نشان میدهند که آموزشگاههای موسیقی، در عمل هنوز بیشتر بر اساس الگوهای آموزشی کودکان و نوجوانان طراحی شدهاند. برنامهریزی کلاسها، سبک تدریس، حتی فضای فیزیکی و نحوه تعامل استاد با هنرجو، اغلب متناسب با ویژگیهای سنی بزرگسالان نیست. برخی مشارکتکنندگان به صراحت بیان کردند که در کلاسهایی با هنرجویان بسیار جوان احساس بیجایی یا خجالت داشتهاند.
نقش استاد نیز دوگانه و بسیار مؤثر است؛ اگر استاد بتواند با درک تفاوتهای روانی، جسمی و شناختی هنرجوی بزرگسال، تعامل مؤثر برقرار کند، فرایند آموزش تسهیل میشود. در غیر این صورت، برخورد سرد، شتابزده یا مقایسهای ممکن است منجر به ترک آموزش شود.
از سوی دیگر، در جامعه ما همچنان نوعی نگاه «سنمحور» به یادگیری وجود دارد؛ بهویژه در حوزه هنر، که آن را بیشتر متعلق به جوانی یا دوران آموزشی ابتدایی میدانند. این نگرش فرهنگی، گاه بزرگسالانی را که تصمیم به یادگیری موسیقی میگیرند، دچار تردید، ترس از قضاوت و حتی احساس شرم میکند. در پژوهش حاضر، مشارکتکنندگان متعددی به تجربهی این فشار اشاره کرده بودند.
تفاوتهای فردی در سنین بالا و رویکرد آموزشی مناسب
یکی از نکات قابل تأمل در دادههای پژوهش، وجود تفاوتهای فردی قابل توجه در میان هنرجویان بزرگسال بود. برخی از آنها، علیرغم سن بالاتر، از تمرکز بالا، پیشینه تئوریک و قدرت شنیداری خوبی برخوردار بودند؛ در حالی که برخی دیگر با چالشهایی جدی در همین حوزهها مواجه بودند. این مسئله، ضرورت انعطافپذیری و فردمحوری در آموزش موسیقی بزرگسالان را تقویت میکند.
به نظر میرسد الگوی آموزش «یکسان برای همه»، بهویژه در سنین بالا، پاسخگو نیست. طراحی برنامههای آموزشی باید بهگونهای باشد که از ابتدا با هنرجو گفتوگویی درباره اهداف، سطح پیشزمینه، محدودیتها و علایق شخصی صورت گیرد. استفاده از روشهای ترکیبی (تکنیکی، شنیداری، تحلیلی) نیز میتواند برای پاسخ به این تفاوتها مؤثر باشد.
۱ نظر