مقدمه
بسیاری از نوازندگان بر این باورند که پیتزیکاتو صرفاً به معنای زخمه زدن به سیم است و تمرین و شیوه انجام آن برای آنها چندان اهمیتی ندارد. ما این توانایی را داریم که در پیتزیکاتو رنگهای گوناگونی از صدا تولید کنیم به شرط آنکه زمانی مناسب برای پرداختن به آنرا در تمرینات خود بگنجانی. (زهرا نصیری)
چرا نوازندگان سازهای زهی پیتزیکاتو تمرین نمیکنند؟
تکمیل مهارت آرشه کشی برای نوازندگان سازهای زهی تلاشیست مادام العمر. اما تکلیف پیتزیکاتو چه میشود؟
داوینا شوم (چلیست) پیشنهاد میکند زمانی از تمرین را به این تکنیک فراموش شده اختصاص دهید. نوازندگان سازهای زهی بیتردید با حجم عظیمی از کار مواجه هستند تا بتوانند بر انبوه تکنیکهای گوناگون آرشه کشی مسلط شوند. تسلط بر انعطاف پذیری و تنوع آرشه تلاشیست مادام العمر که پایانی ندارد. حتی یاد گرفتن آرشهگیری صحیح میتواند دردسرساز باشد، نکتهای که هر مدرسی که با هنرجویان مبتدی سر و کار دارد به خوبی آن را تایید میکند. اما چند نفر از نوازندگان سازهای زهی میتوانند ادعا کنند که به همان اندازه زمان صرف بهبود مهارتهای پیتزیکاتو کرده اند؟
وقتی تمرین را شروع میکنیم معمولا تاکید زیادی روی شروع با کارهای ساده وجود دارد مثل تمرینهایی روی سیمهای دست باز، گام ها که جای خود دارند، اما همه اینها با آرشه انجام میشود. تقریبا خندهدار به نظر میرسد اگر خلافش را در نظر بگیرید. راستش را بخواهید حتی صدای معلم درونم را میشنوم که با کلافگی میگوید: «خب معلومه که با آرشه است».
بیشتر رپرتوارهای ما به گونهای است که مجبوریم آرشه را روی سیم بگذاریم بنابراین قابل فهم است که باید در همه چیز مهارت داشته باشیم، لگاتوی بی عیب تا شوچیک را خوشحال کنیم، ترمولوی فوق العاده تا بتوانیم سمفونی بروکنر را اجرا کنیم و ریکوشهای که تداعی کننده تاخت اسبها در اورتور ویلیام تل باشد و… علاوه بر این باید زمانی را صرف کنیم تا مطمئن شویم همه این تکنیکها را به شکلی پایدار و بدون آسیب انجام میدهیم. پس طبیعی است که ما نوازندگان سازهای زهی معمولاً با آرشه در دست دیده میشویم.
با این حال نوازندگان سازهای زهی از تمرین کم پیتزیکاتو هم سود خواهند برد. درابتدای کار معمولاً با اولین نتها شروع میکنیم، بعد با ساختن شکل خرگوش به دست راست میرسیم؛ برای گرفتن آرشه دو انگشت میانی به حالت خمیده به شست میچسبند و دو انگشت دیگر به سمت بالا قرار میگیرند.
دست راست شبیه خرگوش میشود و بعد به کار با مدادها وچوبها میرسیم و در ادامه با آرشه کشیهای ساده تمرین میکنیم تا اینکه در نهایت آرشهکشیهای پیشرفته سراسر زندگی ما را در بر میگیرند. با ادامه آموزش یاد میگیریم که با آرشه در دست به صورت روان از آرکو به پیتزیکاتو و برعکس گذر کنیم. حتی ممکن است با قطعهای از رپرتوار روبرو شویم که به طور کامل پیتزیکاتوست مانند موومان پیتزیکاتوی بازیگوش از سمفونی ساده بنجامین بریتن یا موومان سوم از سمفونی شماره ۴ چایکوفسکی. با این وجود حتی چنین نمونههایی جدید و خاص به نظر میآیند.
نخستین تمرینم را با ارکستر سیمفونیا ساوث بنک (The Southbank Sinfonia) در سال ۲۰۱۳ که به تازگی به بریتانیا نقل مکان کرده بودم به یاد دارم. در حال تمرین موومان پایانی سمفونی اروئیکای بتهوون بودیم، جایی که گروه زهیها به صورت اونیسون تم پیتزیکاتو را معرفی میکنند. من چندان به اجرای نتها فکر نکرده بودم تا اینکه رهبر ارکستر تمرین را متوقف کرد و گفت: «بیایید دوباره امتحان کنیم و کمی به عقب برگردیم. به خاطر داشته باشید پیتزیکاتو همیشه تمایل به شتاب زدگی دارد». با وجود خستگی شدید ناشی از اختلاف ساعت آن جمله در ذهنم حک شد.
پس چرا حالا به عنوان یک نوازنده فارغ التحصیل این جمله را به یاد میآورم؟ هرچه بیشتر به آن فکر کردم بیشتر فهمیدم که چقدر درست است. وقتی آرشه در دست داریم تمرکزمان بر واکنش سیم و میزان شدت ضربهای است که لازم است تا سیم همانگونه که میخواهیم به صدا درآید.
اما در پیتزیکاتو صدا بیدرنگ پدیدار میشود، به سیم زخمه میزنیم و ادامه میدهیم، در حالی که مدت زمانی را که همواره با آرشه کشی همراه است فراموش میکنیم لحاظ کنیم. همین امر باعث میشود که تمپو به جلو بیفتد و بهمن سهمگینی از نتها پدید آید و دائم به خود بگوییم نه نمیتوانم اینقدر سریع پیتزیکاتو بزنم!
در طول دوران حرفهای خود بارها با شتاب زدگی در اجرای پیتزیکاتو روبرو شدهام و این امر در مواقعی احساسی آزاردهنده از کشمکش و ناهماهنگی میان اعضای گروه ایجاد میکند. برای حفظ تمپوی یکنواخت نوازنده باید کاملاً متمرکز باشد، ریتم را در ذهن به بخشهای کوچکتر تقسیم کند و مطمئن باشد که آنی بودن صدای پیتزیکاتو از کنترل خارج نشود.
من ناگزیر بودهام ظرافتهای پیتزیکاتو را در جریان کار بیاموزم. باخود میاندیشم آیا نوازندگان علاقمند خواهند بود پیتزیکاتو را هم در تمرینات روزانه و هم در جلسات آموزشی با هنرجویان بگنجانند تا همانند تمرینهای آرشه کشی و سایر تمرینهایی که آموختهایم به آن بها داده شود؟
داوینا شوم (Davina Shum) اهل اوکلند نیوزلند، چلیست و روزنامه نگار مقیم لندن است. کارشناسی خود را از دانشگاه اوکلند و کارشناسی ارشد را از کنسرواتوار موسیقی سیدنی دریافت کرده است.
در سال ۲۰۱۳ برای پیوستن به ارکستر ساوث بانک سیمفونیا (The Southbank Simfonia) به بریتانیا مهاجرت کرد. از آن زمان تاکنون مسیر حرفهای متنوعی را به عنوان نوازنده، مدرس و گوینده دنبال کرده است. در سالهای اخیر او عهدهدار پست ثابت در اجراهای وست اند (West End) و تولیدات تئاتر موزیکال بوده است. داوینا از سال ۲۰۲۱ سردبیر آنلاین مجله استراد (The Strad) است. او همچنین به عنوان نویسنده و راوی برای پادکست تایم تراولرز (Time Travellers) رادیو ۳ بی بی سی همکاری داشته است.
۱ نظر