چرا جریانات سیاسی دهه ۴۰ و ۵۰ به قدری پرقدرت بود که امکان همکاری هنرمندان موسیقی کلاسیک ایران را فراهم نکرد و این امکان فراهم نشد که از تجربه مشترک حسین تهرانی و حسین دهلوی باعث بوجود آمدن قطعاتی پختهتر و تکنیکیتر باشد (هنوز قطعه تنبک و ارکستر ساخته مشترک تهرانی و دهلوی، تنها اثر ارکسترال مهمی است که اساس آن بر مبنای اجرایی از یک نوازنده تنبک ساخته شده، یعنی اول تهرانی قطعاتی برای تنبک ساخته و دهلوی بر روی آن ملودی و چندصدایی نوشته است.)
شاید پاسخ به این سئوال چنین باشد که در آن زمان، هنرمند تنها در صورتی «هنرمند» نامیده میشد که در خدمت «آرمانهای عالی بشری» باشد و در این ارزشگذاری آرمانی، بیشتر از «هنرِ محض»، «هنر انقلابی» باارزش تلقی میشد و حتی گاه هنری که سمت و سوی سیاسی نداشت، هنر بی درد (و در نگاهی رادیکالتر هنری فریبنده در راستای اهداف قدرتمندان و ظالمان) تلقی میشد.
این نگرش در حالی بود که مخصوصاً هنرِ بدون کلام تا حد قابل توجهی، امکان مشخص کردن خطِ فکری خاصی نبود و در نتیجه تمام گروهبندیهای فکری و سیاسی وابسته به حضور یا عدم حضور هر فیزیکی موسیقیدان در طیف سیاسی مشخصی بود!
واقعیت این است که خوشبختانه یا متاسفانه تاریخ موسیقی تنها موسیقیهای خوب را به خاطر میسپارد و میبینیم با اینکه امروز بیش از نیم قرن از درگذشتِ بدنامترین موسیقیدان موسیقی دستگاهی یعنی رکنالدین مختاری گذشته است ولی آثار او را همچنان در کارگان موسیقی ایران بشنویم.
قطعاً هنرمندان زیادی به خاطر تعلق خاطر سیاسیشان از سمت جامعۀ هنری (اهالی هنر و مخاطبان هنر) منزوی و فراموش شدهاند ولی نباید از نظر دور داشت که در بسیاری از موارد خودِ هنرمندان بودند که به صورت خودخواسته، از همکاری با هنرمندانی که طیف فکری خاصی داشتند پرهیز کردهاند که به گمان نگارنده بهمن رجبی بیشتر جزو دسته دوم محسوب میشود.
جدا از اینکه همکاری یا عدم همکاری متقابل هنرمندان وزارت فرهنگ و هنر که عموماً گرایشات چپ نداشته و فعالیتهای جدی سیاسی نیز نداشتهاند، چقدر درست یا اشتباه بوده است، نمیتوان آثار سوء این عدم همکاری را فراموش کرد چون هم رجبی و هم عمومِ هنرمندانِ وزارت فرهنگ و هنر، فضای فکری مشابهی با رجبی داشتند چراکه همگی وفادار به مکتب کلنل وزیری بوده و اهل ارتقاء هنری و به زبانی دیگر «موسیقی کلاسیک» بودند.
به گمان نگارنده، اگر تند رویهای سیاسی در دهه ۵۰ گریبان جامعۀ هنری ایران را نمیگرفت، نه تنها در همکاری بهمن رجبی با هنرمندان وزارت فرهنگ و هنر بلکه در تعامل و همکاری بسیاری از هنرمندان سازمان حفظ و اشاعه موسیقی (که پس از انقلاب سکانداران عرصه موسیقی حتی در زمینه آکادمیک شدند) با هنرمندان رادیو و وزات فرهنگ و هنر، امروز موسیقی ایرانی در جایگاهِ والاتری قرار داشت.
۱ نظر