Posts by علیرضا میرعلی نقی
درباره سازِ چنگ (۳)
مراغی سازی بهنام اکری را نیز همان چنگ دانسته، با این تفاوت که گوشیهای این ساز از چوب بوده است. بعد از قرن نهم، بهتدریج اطلاعات درباره ساختار چنگ و حضور آن در موسیقی ایران رو به کاهش گذارد. گرچه قراینی نشان میدهد که این ساز در دوره صفوی نیز در ایران نواخته میشده است […]
درباره سازِ چنگ (۲)
بعد از اسلام، چنگ در میان اعراب مورد توجه بوده است. به نوشته فارمر (۲۰۰۱، ص ۴۷)، در دوره خلفا، چنگ در عراق محبوبیت فراوان داشته است. این اقبال بعدها نیز دوام یافت، چنانکه در عصر اموی یکی از مشهورترین موسیقیدانان عرب، ابنمُحرِز (متوفی ح ۱۴۰)، که چنگ را بسیار خوش مینواخت، «صنّاجالعرب» (چنگیِ اعراب) لقب گرفت (رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانی، ج ۱، ص ۳۷۸).
درباره سازِ چنگ (۱)
چنگ، نام دستهای از قدیمترین سازهای زهی. لوحهها و مُهرهای بهدست آمده از حدود پنجهزار سال پیش در بینالنهرین، وجود این ساز را در تمدنهای سومر، بابل، آشور و همسایگان آنها تأیید میکند (کیلمر، ص ۱۳۱). این ساز در این لوحهها، با نام عمومیِ “Giszag-sal” آمده که به معنای «ساز چوبی با زههای کشیده» است (گالپین، ص ۵۸). احتمالا نام این ساز در زبان آشوری زاکال یا چاگال بوده که در این صورت ممکن است با واژه «چنگال» یا کوتاه شده آن، چنگ، پیوند داشته باشد (همان، ص ۶۴ـ۶۵). از ناحیه اور در بینالنهرین، دو چنگ بزرگ و نُه چنگ کوچک بهدست آمده است. این سازها از چوب کاج ساخته شدهاند و بهجز یکی، که سیزده سیمه است، بقیه دوازده سیم (زه) دارند (کیلمر، همانجا).
غروب «مهر» در مرداد
آخرین یادگار زنده و موجود از عصر صبا را از دست دادیم و بیتردید دنیایی خالیتر و تیرهتر را پیشرو داریم. بیتردید در ظلمتی آخرالزمانی به سر میبریم که خوبانمان این چنین سریع از پی هم میروند. هرکس بالاخره در ایستگاهی خواهناخواه از قطار زندگی بیرون خواهد آمد و غرض نقشی است کز ما باز مانَد. دریغ اینجاست که بزرگان تأثیرگذارمان نسل به نسل کمتر میشوند و از لحاظ هنری و منش انسانی، جایگزین شایستهای ندارند و اگر دارند در سطحی فراتر از استادانشان نیستند. در مورد ابراهیم قنبری مهر بزرگ، باز هم به نسبت، ادامهدهندگانی بهتر از همتایانشان در رشتههای دیگر، دیده میشوند و این هم از کرامت نفس پاک و گوهر تابناک وجود استاد است. مردی بزرگ که تاریخ سازسازی جدید ایران با نام او آغاز میشود.
درباره جناب دماوندی
جناب دماوندی، خواننده ردیف مجلسی و از منبریخوانان عصر ناصری مظفری تا اوایل دوره پهلوی دوم. نامش محمد فلاحی بود و در ۱۲۸۵ (۱۲۴۶ ش) در روستای احمدآبادِ دماوند به دنیا آمد. پدرش، ملاعلی معروف به میرزای معلم، آموزگار خصوصی سلطان مراد میرزا حسامالسلطنه، فرزند عباس میرزای ولیعهد، بود. ملاعلی فرزندش را برای تحصیل به مدرسه صدرِ تهران برد. محمد همزمان با تحصیل، ردیف آوازی و فن خوانندگی را نزد آقا جعفر لاهیجی آموخت.
موسیقی بدون مخاطب معنی ندارد!
نوشتهای که پیش رو دارید مصاحبه میرعلیرضا میرعلینقی تاریخدان و منتقد موسیقی با دکتر محمد سریر آهنگساز است که شانزده سال پیش در مجله دانستیها منتشر شده است.
نگاهی به تاریخ نویسی موسیقی ایران
تاریخ ما از زمان بیهقی نوشته شده است و امری متأخر است. دو قالب روایت داریم: قصه و روایت اسطورهای دوم تاریخ درباری و شرح فتوحات و مناسبات درباری، هیچ کدام روایت اجتماعی نیست. اولی اصلا تاریخ نیست، دومی هم برش محدودی است، مردم به حساب نمیآمدند و عین رابطۀ چوپان و رمهاش تلقی میشدند. عامه رعیت بودند و طبقه دیگر اشراف بودند. اجتماع ایران از زمان ساسانیان تا زمان مشروطیت به صورت یکنواخت تداوم پیدا کرد. تا اواخر دهه ۱۳۲۰ روایتی وجود نداشت و در واقع چیزی جز خرده روایت وجود نداشت و آنچه بود تاریخ درباری بود.
درباره شب همایون خرم با اجرای ارکستر ملی
آثار برجای مانده از ویولننواز و نغمهپرداز نامی عصر ما استاد همایون خرم با برخورداری از استقبالی ورای حد تصور (در قیاس با سرنوشت آثار ماندگار دیگر هنرمندان هم نسلش) در اجراهایی متنوع چه از لحاظ تنظیم ارکسترال با محوریت هارمونی و سازبندی و جه جایگزینی کلامی تازه و نیز خوانندگانی متفاوت صدرنشین مجموعه عظیم موسیقیهای با کدام در هفتاد سال اخیر شناخته میشود
سیمین آقارضی، بانویی که صدای زیبای قانون در ایران بود (۲)
ساز اصلی سیمین هم مثل استاد مهدی مفتاح، ویولن بود که نزد استاد ابوالحسن صبا آموخته بود. ولی هیچگاه ویولُن را تکنوازی نکرد. او از نوازندگان وزارت فرهنگ و هنر بود و در دو دهه ۴۰ و ۵۰ خورشیدی، یگانه کسی بود که قانون میزد.
سیمین آقارضی، بانویی که صدای زیبای قانون در ایران بود (۱)
سیمین آقارضی درمنی، آذر ۱۳۱۷ در تهران دیده به جهان گشود و با ورود به هنرستان موسیقی، نخستین گامهای آموختن را برداشت. او در ادامه، شاگردی استادان بزرگ موسیقی ایران را کرد و نواختن ویولُن را نزد ابوالحسن صبا، پیانو را در محضر جواد معروفی، تمبک را نزد حسین تهرانی و قانون را در محضر مهدی مفتاح آموخت.