Posts by آروین صداقت کیش
بازگشت ایرانی (۱)
هدف از این توضیح در مقدمه ای شاید پیچیده این نبود که مفهوم ساده بیان و شنود را گنگ و ناهموار سازیم بلکه معرفی معنای حقیقی آنرا به سبب فضا، زمان و مکانی که در آن محصوریم خالی از آگاهی و عمل ندیدیم. چنین شد که ضرورت شکافتن و نظاره آن موجب طرح نادیده ها شد.
بچهها بیایید به موسیقی فکر کنیم… (۳)
آموختن دستگاهها از شناسایی نامها آغاز میشود. گوینده نامها را یک به یک میگوید و سپس مانند قبل، با پرسشهایی به بچهها کمک میکند یادگیری خود را بیازمایند. جالب این است که نامهای نادرست دستگاهها همگی نامهایی است که در کاربردهای دیگر درست است؛ مانند: ابوموسی، هما و …
در شیار ۸ اشارات کوتاهی به فرم در موسیقی دیده میشود.
بچهها بیایید به موسیقی فکر کنیم… (۲)
عمو جان به دنبال عنصری میگردد که ثابت کند «هنر نزد ایرانیان است و بس» و به بیان خودش موسیقی ما از همه «سَرتر و روکم کُنیتر» است. اما گویا این برادرزادهی عمو جان خیال باج دادن ندارد، میگوید: «اصلا موسیقی خوبیش اینه که توش روکم کنی و اینجور چیزا نداره». برخی ویژگیهای موسیقی هم که دستآویز این نوع برتریجوییها قرار میگیرد معرفی شده مانند: «پیچیده/ساده، قدیمی/جدیدتر» و تکلیف آنها با این جمله که «موسیقی هیچ جا از جای دیگه بهتر نیست» روشن شده است(۲). خلاصه در همین شیار اول لوح فشرده، تصویری انسانی، انسانمدار و فرهنگی و تا حدودی هم آرمانگرایانه از هنر و موسیقی به شنونده ارائه میشود. باید امیدوار بود بچههایی که این لوح را برای شنیدن انتخاب میکنند (یا برایشان انتخاب میشود) بتوانند با این مفاهیم ارتباط برقرار و آنها را درونی کنند.
بچهها بیایید به موسیقی فکر کنیم… (۱)
«موسیقی ما؛ موسیقی دستگاهی ایران برای کودکان» نام یکی از سیدیهای جدیدی است که حوزهی هنری در این دورهی فعالیت اخیر منتشر کرده است. گردآوری این محصول را «ایمان وزیری» انجام داده. موسیقیدانی که با این اثر نشان داده گویا میخواهد در دیگر گونههای موسیقی و رشتههای هنری هم دستی داشته باشد.
فرجامی ققنوسوار؟ (۳)
قسمت دوم برنامه بدون زمان تنفس اعلام شده (۶) در بروشور، با تکنوازی نسبتا طولانی «نوید افقه»، نوازندهی تمبک آغاز شد. او که یکی از نوازندگان فنی ساز تمبک است، مانند دو تکنواز قبلی، قطعهای مملو از فنون اجرایی پیچیده و نوی ساز خود را اجرا کرد. تمبکنوازی او بیانی بسیار شخصی دارد، چرا که برخی از عناصر فنی مورد استفادهاش را هم خود آفریده است.
فرجامی ققنوسوار؟ (۲)
تکنوازی سنتور مشکاتیان؛ چیزی که خیلیها منتظرش بودند، با حال و هوایی شبیه آنچه در نوار «مژدهی بهار» شنیده بودیم آغاز شد. این شیوهی سنتورنوازی را (از دیدگاه صدادهی، ملودی و همراهیها) آغازگر جریانی میدانند که بعدها به سنتورنوازی معاصر شهرت یافت. گونهای از نوازندگی این ساز خوش صدا که در آن سالها سخت تازه بود، اما امروز دیگر این طور نیست. ساز مشکاتیان با آواز «نوربخش» همراهی میشد.
فرجامی ققنوسوار؟ (۱)
کنسرت گروه «عارف»، واقعهای است که در فضای موسیقی ایرانی به سختی میتوان از آن گذشت. بازگشت «مشکاتیان» بزرگ آنهم پس از این همه مدت توجه شنوندگان موسیقی را به خود جلب کرد. امسال را باید سال کنسرتهای بزرگ نام گذاشت؛ سالی که بسی از موسیقیدانان مشهور سالهای انقلاب و استادان امروز را نه کنار هم اما دستکم در یک سال جمع کرد.
گفتوگو با مهران روحانی، آهنگساز: گوشها را باید شست!
برای یک حرکت موسیقایی، به خصوص آهنگسازی، کاری که من انجام میدهم، عوامل زیادی باید وجود داشته باشد. یادم میآید که در انگلستان معلمی داشتم به عنوان آنتونی ویلدر، به من میگفت: فکر نکنید وقتی شروع به آهنگسازی میکنید میتوانید مانند موتزارت قلم روی کاغذ بگذارید و یکسره تا پایان قطعه را بنویسید. در مدت نوشتن لحظهای وجود دارد که حس میکنید نیرویتان به پایان رسیده است. در این مواقع کار را رها کنید و محیط را عوض کنید (چیزی بخورید، کمی قدم بزنید سپس به خانه برگردید و کار را ادامه بدهید) این درست مانند پر کردن باک و سرویس کردن یک ماشین است.
نگاهی به اندیشههای محمدرضا لطفی، از خلال نوشتههایش (۳)
تغییر از درون و دریافت درون متنی موسیقی ایرانی دیگر نکتهی کلیدی اندیشهی لطفی را تشکیل میدهد. این موضوع در دو جنبه بیشتر نمود دارد؛ نخست زمانی که وی به زیباشناسی موسیقی ایرانی میاندیشد -بویژه در برابر اندیشهی وزیری- معتقد است که قواعد زیباشناسانهی موسیقی ایرانی باید از دل خود این موسیقی استخراج شود به گونهای با هنجارهای زیباشناختی دیگر هنرهای ایرانی تطبیق داشته باشد هر چند در این گروه نوشتهها از وی کمتر کاری در این زمینه به چشم میخورد، اما در بحثهای مرتبط با شیوهی وزیری آنجا که وزیری به انتقاد از موسیقی ایرانی میپردازد، در جواب، این مسئله طرح میشود که قواعد زیباشناخت یک موسیقی را باید از خودش گرفت نه از جای دیگری.
نگاهی به اندیشههای محمدرضا لطفی، از خلال نوشتههایش (۲)
اشاره به «موسیقی رسمی» و سعی در تبیین آن از ویژگیهای اندیشهی لطفی در بارهی موسیقی ایران به حساب میآید. این بخشی از معادلهایی است که او به جای واژههای مرسوم که آنها را نادرست میداند، مینشاند. او صفت «سنتی» را برای توصیف موسیقی دستگاهی ایران درست نمیداند و معتقد است، “آنچه در شدن مدام است” نمیتواند سنت باشد.

