Posts by مهران نحوی
چالشهای یادگیری ساز در بزرگسالی (۳)
با توجه به آنچه گفته شد، شناخت دقیق و علمی تجربهی هنرجویان بزرگسال در یادگیری موسیقی، امری ضروری است. چنین شناختی نهتنها به بهبود روشهای تدریس و طراحی برنامههای آموزشی منطبق با نیازهای این گروه کمک میکند، بلکه میتواند به ارتقای نگرش اجتماعی نسبت به یادگیری در سنین بالا نیز بینجامد.
چالشهای یادگیری ساز در بزرگسالی (۲)
بزرگسالان بالای ۴۰ سال که در پی یادگیری موسیقی هستند، با موانعی فراتر از آنچه در آموزش کودکان یا نوجوانان تجربه میشود روبهرو هستند. بخشی از این موانع به شرایط ذهنی و روانی بازمیگردد؛ از جمله کاهش تمرکز، ضعف حافظه کوتاهمدت، اضطراب یادگیری، و نگرانی از مقایسه شدن با افراد جوانتر. چالشهایی چون ترس از قضاوت، عدم اعتماد به نفس، یا فشار ناشی از تجارب تحصیلی منفی در گذشته، ممکن است فرآیند یادگیری را برای این گروه دشوارتر سازد.
چالشهای یادگیری ساز در بزرگسالی (۱)
یادگیری موسیقی، در هر سن و موقعیتی، فرآیندی پیچیده، لذتبخش و چالشبرانگیز است. اما این تجربه در سنین بزرگسالی، بهویژه برای افرادی که پس از چهل سالگی وارد مسیر آموزش ساز میشوند، ابعاد خاص و چندلایهای پیدا میکند. در حالیکه اغلب افراد بر این باورند که یادگیری موسیقی باید در کودکی آغاز شود، تعداد فزایندهای از بزرگسالان به دلایل گوناگون، همچون تحقق آرزوی دیرینه، آرامش روانی، یا رشد فردی، به یادگیری ساز روی میآورند.
تأثیر کلاسهای همنوازی بر رشد مهارت نوازندگی هنرجویان تار و سهتار (۸)
استادان بهعنوان عنصر کلیدی در مسیر آموزش موسیقی، میتوانند نقش مهمی در احیای سنتهای مشارکتی و تلفیق آن با الگوهای آموزشی امروز ایفا کنند. بر اساس یافتههای این پژوهش، پیشنهادهای زیر برای استادان مطرح میشود:
تأثیر کلاسهای همنوازی بر رشد مهارت نوازندگی هنرجویان تار و سهتار (۷)
یافتههای پژوهش نشان میدهد که آموزش انفرادی و آموزش گروهی، دو مسیر مکمل و نه متضاد در رشد هنرجوی موسیقی هستند. آموزش انفرادی، با تمرکز بر مهارتهای تکنیکی، دقت در اجرا، و ارتباط عمیق استاد–شاگرد، بستر اولیه و ضروری آموزش موسیقی است. اما محدودیتهایی دارد: کمبود فرصت برای تجربه شنود فعال، تعامل زنده، همزمانی موسیقایی و درک نقش اجتماعی نوازندگی.
تأثیر کلاسهای همنوازی بر رشد مهارت نوازندگی هنرجویان تار و سهتار (۶)
نتایج پژوهش بهوضوح مؤید نظریههای کلاسیک یادگیری اجتماعی و مشارکتی است. مطابق نظریه آلبرت بندورا، یادگیری تنها از طریق تجربهی شخصی حاصل نمیشود، بلکه مشاهده رفتار دیگران، بازخورد اجتماعی و تعامل با گروه، نقش اساسی در شکلگیری مهارتهای جدید ایفا میکند. در فضای همنوازی، هنرجو بهطور مستقیم در معرض مشاهده، شنیدن، تطبیق رفتار خود با دیگران، و دریافت بازخورد فوری قرار میگیرد. این محیط، دقیقاً آنچه بندورا تحت عنوان «مدلسازی اجتماعی» مطرح میکند را فراهم میآورد.
تأثیر کلاسهای همنوازی بر رشد مهارت نوازندگی هنرجویان تار و سهتار (۵)
برخی هنرجویان با پذیرش نقشهای مختلف (مثلاً لیدر یا همراه) در اجرای گروهی، مهارتهای ارتباطی و موسیقایی خود را توسعه دادند. «وقتی توی گروه نوبتت میشه که ملودی اصلی رو بزنی، مسئولیتت خیلی بیشتر میشه. من یاد گرفتم صبر کنم، گوش بدم، بعد جواب بدم.»
تأثیر کلاسهای همنوازی بر رشد مهارت نوازندگی هنرجویان تار و سهتار (۴)
امتیازات نوازندگی پیش و پس از کلاسها با استفاده از روشهای آماری توصیفی و آزمون t زوجی (برای بررسی معناداری تغییرات) تحلیل شدند. این تحلیل به پژوهشگر اجازه داد تا اثر کلی کلاسهای همنوازی بر کیفیت اجرای هنرجویان را بهصورت عددی بررسی کند.
تأثیر کلاسهای همنوازی بر رشد مهارت نوازندگی هنرجویان تار و سهتار (۳)
Davidson و Good (2002) در پژوهشی با عنوان Effects of ensemble performance on musical development بهطور مشخص نشان دادند که شرکت در همنوازی موجب رشد مهارتهای شنیداری، کنترل ریتم، درک فرم موسیقایی و حتی انگیزش یادگیری میشود. آنها همچنین به این نتیجه رسیدند که هنرجویان در فضای گروهی، بازخورد مؤثرتر و سریعتری از اجرا دریافت […]
تأثیر کلاسهای همنوازی بر رشد مهارت نوازندگی هنرجویان تار و سهتار (۲)
پیشینه پژوهش . پیشینه نظری یادگیری موسیقی، بهویژه در بستر گروهی، به شدت با نظریههای اجتماعی در حوزه آموزش پیوند دارد. در این چارچوب، نظریههای یادگیری اجتماعی مانند دیدگاههای آلبرت بندورا (Bandura) و لِو ویگوتسکی (Vygotsky) زمینه نظری مهمی برای درک فرآیند یادگیری در همنوازی فراهم میآورند. بندورا در نظریه «یادگیری مشاهدهای» تأکید میکند که […]