Posts by محمدعلی پورخصالیان
مرزهای نهان و آشکار سفید و سیاه (۲)
صنعت موسیقی در آن زمان مدل تجاری عجیبی داشت. استعدادیابها خوانندهها و نوازندههایی را شناسایی میکردند که بتوانند ارزان تر، آثار خوانندگان و نوازندگان دیگر را باز آفرینی کنند. پس از شناسایی و اطمینان از کارایی این خوانندگان بازآفرین، آنها به استخدام شرکتهای موسیقی در استودیوها و دفاتر شرکتها مستقر میشدند. خوانندگان مستقر در شرکتهای موسیقی به دلیل داشتن تواناییهای حاصل از آزمون و خطای مکرر، میتوانستند با تنظیم فاصله از دهانه شیپور، ضبط تمیزتری نسبت به بهترین و معروفترین خوانندگان آن زمان داشتهباشند.
مرزهای نهان و آشکار سفید و سیاه (۱)
در مراسم موسیقی آمریکا مثل گرمی و جوایز امتیوی که سبکهای مخلف موسیقی را پوشش میدهد، برگزارکنندگان مراسم معمولا سعی میکنند بخشی از برنامه به همکاری دو یا چند آرتیست از سبکهای مختلف موسیقی اختصاصیابد تا این همکاری نمادی باشد از اتحاد و برابری و دوستی اهالی موسیقی. اما در واقعیت، صنعت موسیقی در کشور آمریکا، صنعتی است که مرزبندیهای متعدد و گاه زنندهای در آن حکمفرما است.
زیرزمین و روی زمین (۴)
همزمان با این رویداد گروه بیتلز که بزرگ ترین گروه موسیقی جریان اصلی بود، رویه ساخت آهنگ های خود را تغییر داد و در اواسط دهه ۶۰ نوآوری های بی شمار این گروه و چند گروه دیگر بریتانیی در اواخر دهه ۶۰ چون «مودی بلوز» (Moody Blues)، «پروکول هاروم» (Procol Harum) و «پینک فلوید»، که همگی تحت تاثیر وِلوِت آندرگراند بودند سبک جدید «پراگرسیو راک» (Progressive Rock) یا راک پیشرو را خلق کرد. پراگرسیو راک به سرعت توسط جریان اصلی شناسایی شد. این اولین ورود یک سبک که از موسیقی زیرزمینی زاده شده به قلمرو جریان اصلی صنعت موسیقی بود. ورود پراگرسیو راک به کشور آلمان اما نتیجه جالب دیگری داشت.
زیرزمین و روی زمین (۳)
هرچند در هیچ متنی به طور قطع تاریخ معینی برای موسیقی زیرزمینی مشخص نشده، اما ظهور سبک «سایکه دلیک» (Psychedelic Rock) یا راکِ روان گردان در اواسط دهه ۱۹۶۰ در بیشتر متون، به عنوان اولین سبک مهم مستقل از جریان اصلی عنوان شده است. جریان اصلی موسیقی، تمایل به ستاره و قهرمان دارد. چهره های مورد نظر خود را تا مرز قهرمان بالا آورده و به مردم معرفی می کند و در کنار این قهرمانان گاهی ضدقهرمان هایی هم دارد. دهه ۵۰ این قهرمان الویس پریسلی بود. گروه بیتلز قهرمان دهه ۶۰ و گروه رولینگ استونز ضدقهرمان این دهه بود.
زیرزمین و روی زمین (۲)
تحلیل های زیادی در باره موسیقی زیرزمینی نوشته شده و آن را با خرده فرهنگ های مختلف در دهه های مختلف مرتبط کرده و در برخی موارد متنی که به تعریف و تفسیر و تحلیل موسیقی زیرزمینی پرداخته آنقدر ثقیل است که برای کسی که آشنایی با جهان موسیقی معاصر نداشته باشد، درک آن چه گفته شده سخت به نظر می رسد.
زیرزمین و روی زمین (۱)
در نوشته قبلی به یکی از داغ ترین مباحث میان اهالی موسیقی اشاره کردیم. ارتباط میان هنر و فناوری، و این که این ارتباط، ارتباطی دوگانه و از نوع عشق و تنفر است. آیا فناوری و خصوصا در دوران کنونی ما، فناوری دیجیتال به موسیقی خدمت می کند یا منجر به نارسایی هایی در موسیقی می شود؟ هرچند واقعا نمی شود به طور قطع پاسخ روشن و صفر و یکی به این پرسش داد رابطه عشق و تنفر موسیقی و فناوری، بحثی است که شاید با اشکال مختلف اما با مضمون مشابه کم و بیش همه ما یا وارد آن شده ایم یا حداقلا شاهد درگرفتن این بحث بوده ایم.
رابطه عشق و تنفر موسیقی و فناوری (۴)
این اثر در تابستان سه سال پیش ظرف مدت کوتاهی همچون انفجاری بزرگ و با شکوه، جهان فناوری محور موسیقی را تکان داد و به سمبلی از پیوند هنر در کنار قدرت فناوری و یادآوری حقیقت عریان عشق بدل شده است. داستان از این قرار است که یک استودیو در ایالت ایلینوی آمریکا، چندی پیش خبری را در وب سایت خود و در نشریات مکتوب محلی مبنی بر برگزاری رقابت «آنلاین» خوانندگی و آهنگ سازی منتشر می کند.
رابطه عشق و تنفر موسیقی و فناوری (۳)
دنیایی که در آن یک نفر با انواع و اقسام وسائل و میوه ها، همزمان با موضوع هر نمایش رادیویی، با کوبیدن بر ظروف مسی صدای آشپرخانه، با فوت کردن در یک نی که در لیوانی آب فرو رفته صدای جوشیدن قهوه و با کوبیدن به کلم و هندوانه و گوجه فرنگی انواع و اقسام صدای ضربه و کتک کاری و جلوه های صوتی مرتبط با نمایش را تولید می کند. پدیده ای که با فناوری نمونه برداری دیجیتالی صوتی، در پخش زنده رادیویی به تاریخ پیوست اما همچنان در موراد خاصی برای تولید صرو صدای فیلم و بازی های رایانه ای استفاده می شود.
رابطه عشق و تنفر موسیقی و فناوری (۲)
بورخس (۳) نیز در مورد هنر می گوید که وظیفه هنر انتقال آن چیزهایی است که به طور پیوسته برای ما اتفاق می افتند، انتقال آن ها به صورت سمبل، موسیقی و چیزی که در خاطره انسان بماند.
رابطه عشق و تنفر موسیقی و فناوری (۱)
هنر هر دورهای ویژگیهای خاص آن دوره را دارد. در تاریخ هنر، عواملی چون مذهب، سیاست، پدیده های اجتماعی، افراد خاص، علم و پیشرفت فناوری از تأثیرگذارترین عواملی بودهاند که هنر هر دورهای را شکل دادهاند. در سلسله مطالبی که در این شماره و شماره های آتی تحت این عنوان منتشر خواهد شد، سعی می شود تا به همین پیده های تاثیر گذار در موسیقی پرداخته شود. از آن جا که بسیاری بر این نظر توافق دارند که نقطه آغاز شکل گیری صنعت موسیقی، اختراع روش های ضبط صدا است و با آمدن فناوری ضبط صدا و فناوری تکثیر صدای ضبط شده و بعده ها، پخش رادیویی، جهان موسیقی نیز متحول شده، به عنوان اولین بحث، به بحث قدیمی و همیشه داغ رابطه عشق و تنفر موسیقی و فناوری می پردازیم.