Posts by محمدعلی پورخصالیان
پناهجویان به سرزمین رویاهای کم دوام (۵)
به این ترتیب نوازندگان گروههای مستقل، که در بین شان کم نیست کسانی که از بهترین نوازندههای ساز تخصصی خود در ژانر مورد فعالیت خود هستند، که برای امرار معاش یا تدریس میکنند یا در چندین گروه موسیقی کوچک ساز میزنند یا وارد بازی دیگری میشوند که به عنوان نوازنده در گروهی بزرگ ساز میزنند و حقوق میگیرند. آنان درواقع برای ادامه فعالیت خود و کسب درآمد به سرزمینی مهاجرت میکنند که زرق و برق فریبندهای دارد و پول آن هم به نظر خوب میرسد. نوازندگان پناهجو، در این راه نیمی از سال را در سفرند، دچار تغییرات شدیدی در سبک زندگی میشوند، وقتشان و عمرشان را برای رسیدن به درآمد در سخیفترین آثار موسیقی هزینه میکنند و درست در زمانی که ممکن است از طریق نوازندگی در کنار یک ستاره پاپ، آنها هم مشهور شوند، کنار گذاشته میشوند تا تمرکز اصلی که پول سازی از طریق یک ستاره پاپ است دچار اعوجاج نشود.
پناهجویان به سرزمین رویاهای کم دوام (۴)
استفاده از تکنیک “PlayBack” یا پخش موسیقی و نمایش پانتومیم نوازندگان و خوانندگان در موسیقی پاپ سابقه طولانی و رونقی بی نظیر دارد. در موراد دیگر بخشی از حجم صدای پخش شده در سالن از طریق “PlayBack” و بخشی دیگر اجرای زنده تعدادی از نوازندگان و خواننده است. گروههایی که صد در صد صدای شنیده شده در سالن از آنها حاصل اجرای واقعی باشد کم نیستند اما همین گروهها هم به اقتضای شرایط، اجراهای زیادی را با تکنیک مخلوطی از پخش صدای “PlayBack” و اجرای زنده روی صحنه میبرند.
پناهجویان به سرزمین رویاهای کم دوام (۳)
گروه رسانهای کادانس در ماه پایانی امسال قصد دارد تا یک ساله شدن خود را با برگزاری رویداد کوچکی جشن بگیرد. آنها برای این کار با یکی از سالنهای شناخته شده در میان اهالی موسیقی مستقل صحبت میکنند و پس از این مذاکره، با تعدادی از گروههای مستقل مورد نظر خود برای شرکت در این رویداد وارد گفتگو میشوند و پس از اطمینان خاطر از جوانب مختلف دیگر، در مورد این رویداد اطلاع رسانی میکنند. بازخورد این رویداد از همان لحظات نخست اطلاع رسانی خوب است و بلیطها به سرعت فروش میرود.
پناهجویان به سرزمین رویاهای کم دوام (۲)
مدیر برنامه با همان لحن توهین آمیز و آلوده به تحقیر میگوید: «کودن هستی یا این که زبانت را گربه خورده؟ بلدی روی صحنه ادا در بیاوری؟» او پس از چند ثانیه منظورش را شفاف تر به مرتضی بیان میکند: «ببین پسر جان، برای من مهم نیست تو چقدر خوب ساز میزنی، اصلا برای من مهم نیست بتوانی ساز بزنی! من همین الان میتوانم دست یک پسر خوش تیپ و خوش قیافه که بلد باشد چطور روی صحنه فیگور نوازندگی بگیرد و بلد باشد حرکات نمایشی ستارههای راک را تقلید کند، یک گیتار بدهم و با او قرارداد ببندم و بفرستمش روی صحنه. مردم هم هیچی متوجه نمیشوند. حالا دوباره بگو میتوانی این کار را بکنی یا بروم و یک آدم که سه ماه گیتار میزند را به جای تو پیدا کنم و با او قرارداد ببندم.»
پناهجویان به سرزمین رویاهای کم دوام (۱)
همه ما کم و بیش از عجایب آنچه به اصطلاح صنعت موسیقی و به طور مشخص ژانر موسیقی پاپ در کشورمان شنیده و خواندهایم. عجایبی که حجم زیادی از آن اصلا خوشایند نیست. از ستاره شدن یک شبه برخی از خوانندگان تا محو شدن یک شبه خوانندگانی که تمام سالهای گذشته شان کنسرت داشتند. فنون مختلف فروش بلیط کنسرت و اجراهایی که بخش زیادی از صدای کنسرت در آن، باز پخش قطعات از پیش ضبط شده است تا اظهارنظرهای عجیب و غریب اهالی این موسیقی در مورد برخورد با انسانها به عنوان کالا. از کنترل عجیب عاقدان قرارداد خوانندگان و نوازندگان بر همه چیز و حتی زندگی این خوانندگان تا فروپاشی زندگی زناشویی بسیاری از ستارههای پاپ درست یکی دو سال پس از مطرح شدن و بزرگ شدن در همین صنعت.
موسیقی مردمان خاک و آب و گیاه (۳)
می گوید: «زیر آسمان خیلی از شهرهای این مملکت دو تار زدم. راننده ماشین باری بودم و چون مردم شهرم وسیله ای برای حمل و نقل نداشتند مردم را هم سوار باری می کردم. هرشب هم که خسته میشدم کناری پارک میکردم و دو تار میزدم. بعد از مدتی به من گفتند که دیگر نمیشود مردم را در ماشین باری سوار کرد. من هم رفتم اتوبوسی قسطی خریدم.»
موسیقی مردمان خاک و آب و گیاه (۲)
آری برای برخی از ما شهریان، زمانی که در معرض موسیقی محلی قرار میگیریم، گویی به گنجینهای نهان از دید همگان دست یافتهایم. چرا که زندگی در این موسیقی چیز دیگری است. چرا که این موسیقی چیز دیگری است و خالقانش هم چنیناند.
موسیقی مردمان خاک و آب و گیاه (۱)
در این روزهای آلودگی هوا ارتباطمان با طبیعت و گذشتهای نه چندان دور، ارتباطی از نوع حسرت و اندوه است. این که چرا توهم پیشرفت و الگوبرداری کورکورانه از تمدنغربی تا به این حد اوضاع زندگی بشر و تمام مخلوقات دیگر را مختل کرده، امروز برای هر شهروند شهرهای بزرگ کشورمان ملموس شده. جالب است […]
ناقص گوش میدهیم، ناقص میگیریم (۵)
چرا وقتی مرسده سوسا (Mercedes Sosa) میخواند یک اسپانیایی زبان منقلب میشود؟ چرا گروه «بیتلز» اینهمه اهمیت دارد و چرا در دانشگاههای موسیقی، آثار آنها تحلیل و مورد بحث قرار میگیرد؟ چرا به باب دیلن برای صلح جایزۀ نوبل میدهند و چرا او آنچنان تمایل و عجلهای برای گرفتن جایزه ندارد؟ چرا پَتی اسمیت (Patti Smith)، وقتی در مراسم نوبل بهجای باب دیلن، یکی از ترانههای او را میخواند شعر را فراموش میکند؟ آیا به همین سادگی فقط شعر از یادش رفته است یا اینکه او منقلب شده و بغضش گرفته، ولی با بغضش میجنگد؟ آری او در عالم شعر پرواز کرده و روحش در مراسم نوبل نیست! به این ترتیب ما هزاران «لحظۀ ناب» در موسیقی باکلام غیرایرانی را از دست میدهیم.
ناقص گوش میدهیم، ناقص میگیریم (۴)
تفاوت بسیاری از ما بهعنوان مخاطب موسیقی باکلام به زبانهای غیرفارسی با مخاطبان کشورهای دیگر در این است که ما صرفاً به دلیل ندانستن یا دانش کم از زبان، «تلاشی» برای اینکه با معنی و مفهوم کلام آشنا شویم نمیکنیم. بهطورمثال در موسیقی کلاسیک و بهخصوص در اپرا، آثار زیادی به زبانهای ایتالیایی، آلمانی، انگلیسی […]