گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

ساسان سپنتا

Posts by ساسان سپنتا

رساله ای از خواجه نصیر الدین طوسی در علم موسیقی (۲)

خواجه نصیرالدین طوسی در اکثر علوم متداول آن عصر از جمله فقه، حکمت، کلام، منطق، اخلاق، طب، نجوم، ریاضیات، ادبیات و فن شعر و موسیقی آثار و تالیفاتی دارد و تا کنون تحقیقات بسیار ارزنده‌ای در شناخت آثار و دانش این ابرمرد دنیای علم و تفکر و تعقل و تحقیق ایران به عمل آمده است، از آن جمله چند اثری که در این مقاله به عنوان ماخذ و پانویس از آنان استفاده گردیده است.

خیام و موسیقی نظری، بررسی مقایسه ای (۶)

خیام در شیوه ثبت ذو الاربع‏هاى عصر خود از روش حکیم سلف خود ابو نصر فارابى که در کتاب جامع موسیقى کبیر بیادگار مانده است، پیروى کرده است. در بعضى موارد مانند ذو الاربع‏هاى شماره ۳-۵-۱۳۸ خود خیام آنها را با انواعى که فارابى آورده است، مقایسه کرده است. نگارنده این مقاله با تعجب ملاحظه نمود که ترتیب توالى شماره ذو الاربع‏هاى ارجاعى به فارابى (توسط خیام) برحسب تصادف! با اعداد سرى فیبوناچى ریاضى دان مشهور ایتالیائى (درگذشت حدود ۱۲۵۰ میلادى) مطابقت دارد! در اعداد فیبوناچى هر عدد مساوى حاصل جمع دو عدد ماقبل خود است.

خیام و موسیقی نظری، بررسی مقایسه ای (۵)

بعد از آن خیام چند نوع ذو الاربع از ابن سینا نقل کرده است که آخرین آنها را خوش آهنگ نمى‏داند. واحد تبدیل شده آنها به سنت در جدول ذو الاربع‏هاى خیام در مقاله حاضر آمده است. نوع چهارم ملون که خیام آورده است، آن را خوش آهنگ خوانده است و آن عبارتست از:۱۱۱-۷۰۱-۳۱۵ این نوع تقریبا فضاى گوشه شوشترى را در دستگاه همایون موسیقى دستگاهى کنونى ایران تداعى مى‏کند.

خیام و موسیقی نظری، بررسی مقایسه ای (۴)

مقام راست که یکى از مقام‏هاى دوازده گانه قدیم بوده است و امروز در دستگاه راست و پنج گانه ملاحظه مى‏شود، براساس همان گام اجرا مى‏شود. کریستن سن شرق شناس مشهور دانمارکى گوید: مقام‏هاى دوره ساسانى قبل از «باربد» موجود بوده است و آن استاد (باربد) اصلاحاتى انجام داد که آنها را باید منبع عمده موسیقى ایران و عرب بعد از اسلام دانست. یکى از الحان باربد که در کشورهاى شرق هنوز باقى است «راست». (۵)

خیام و موسیقی نظری، بررسی مقایسه ای (۳)

خیام در رساله موسیقى خود ضمن ذکر انواع ذو الاربع‏ها یا دانگ‏هاى موسیقى زمان خود فواصل بین نت‏هاى آن را با اعداد دریافتى معرفى کرده است. او در رساله خود از سه نوع ذو الاربع با نام‏هاى: قوى ملون و رخو یاد کرده است. موسیقى‏دانان قدیم گاه دو یا چند ذو الاربع را بطور متصل یا منفصل بهم مربوط میساختند و به اصطلاح فارابى آنها را «جنس» مى‏نامیدند.

خیام و موسیقی نظری، بررسی مقایسه ای (۲)

در مقایسه با گفتار، لازم به یاد آورى است که به هنگام گفتار هر جمله یا هر واژه یا هر هجائى داراى حدودى از ارتفاع صورت (زیر یا بمى) است. در واقع هیچ یک از بخش‏هاى یک بافت گفتار طبیعى انسان، بدون استفاده از آهنگ کلام نمى‏تواند باشد.آهنگ گفتار شامل زیر و بمى صورت بنیادین است که از تارهاى صوتى حنجره (تار آواها) ایجاد مى‏شود و این خود نوعى موسیقى محسوب مى‏شود. (۴)

خیام و موسیقی نظری، بررسی مقایسه ای (۱)

خیام در رساله کوتاهى که در موسیقى نظرى نوشته بیست و یک ذو الاربع معمول در عصر خود را با نسبت‏هاى ریاضى معین کرده است. همانطوری که مى‏دانیم این رساله خیام فصلى از شرحى است که این دانشمند بر کتاب موسیقى اقلیدس نوشته است که متأسفانه از آن اثرى در دست نیست. از این رساله مختصر خیام تاکنون دو ترجمه فارسى صورت گرفته است.

تأملی در آرای موسیقی خیام (۴)

در بین سایر فواصل ذو الاربع‏های بیست و یک گانه‏ خیام، علاوه بر فاصله‏ دوم بزرگ که در قدیم آن را «طنینی» می‏نامیدند (۲۰۴ سنت) و فاصله نیم پرده (دوم کوچک) که در گذشته «بقیه» نامیده می‏شد (و حدود ۹۰ سنت بود) فواصل دیگری مانند یک پرده گام طبیعی (زارلن:۱۸۲ سنت) نیز در سومین، پنجمین، ششمین، هفتمین و گونه هفتم از سومین نوع ملون خیام آمده و فاصله‏ نت‏های کرن‏ (d-e) در سومین ذو الاربع وی به کار رفته است. با اینکه خیام می‏نویسد، فارابی کاربرد دو پرده از گام طبیعی و فاصله‏ اخیر را بیان داشته است، مع الوصف آن را مطبوع نمی‏شمارد و طبیعی است که امروز نیز این ذو الاربع به گوش خوش‏آهنگ نباشد.

تأملی در آرای موسیقی خیام (۳)

نگارنده، بر مبنای سنجش‏های آزمایشگاهی که روی قدیمی‏ترین آثار مضبوط استادان نوازنده چون: محمدصادق خان سرور الملک (رئیس گروه نوازندگان ناصر الدین شاه)، نایب اسد الله (استاد نی)، میرزا حبیب سماع حضور (استاد سنتور)، میرزا عبدالله و آقا حسینقلی (استادان تار) و دیگر نوازندگان دوره‏ی ناصری – که از استوانه‏های مومی حافظ الاصوات مورد بازیافت صوتی – انجام داده‏ام، ابعاد فواصل اجرایی آنها را نیز استخراج و با دستگاه‏های الکتروآکوستیک برآورد و بر مبنای واحد سنت، آن فواصل را تعیین و با گام‏های طبیعی (زارلن)، فیثاغورس و گام تعدیل شده‏ باخ مورد مقایسه قرار داده‏ام. (-:ساسان سپنتا ۱۳۷۷)

بیشتر بحث شده است