Posts by هادی سپهری
موسیقی مردمی، موسیقی هنری، موسیقی مردم پسند:
امروزه این دسته بندی ها چه معنایی دارند؟ (۲)
وی ادعا کرد که اتحاد اقوام ژرمن تنها می تواند از طریق فرم های بیانی ای، به خصوص فرم های شعری، احیا شود که هنوز هم نزد کسانی که “روح ملی” در آنها تجسم یافته، جان سالم به در برده است: این “مردمی” یا محلی است. او رعایا را در این نقش قرار داده است زیرا رفتار و فرم های بیانی آنها را برای نمایش یک بعد عاطفی (یا غیر عقلانی؟) در طبقه ای مخالف با طبقه ممتاز، اشرافی، درک کرده است؛ این به این دلیل رخ داده است که زندگی، آنگونه که آنها می کنند، به دور از توسعه “تمدن”، رعایا را بر خلاف نخبگان، متأثر از ارزش های “عقلانی” روشن فکران نکرده است. از این رو، نزد رعایا میراث منحصر به فرد تاریخی و زیست محیطی آلمان حفظ شده بود.
موسیقی مردمی، موسیقی هنری، موسیقی مردم پسند:
امروزه این دسته بندی ها چه معنایی دارند؟ (۱)
مقاله ای که پیش رو دارید نوشته سوزل آنا ریلی (Suzel Ana Reily) که هادی سپهری (نوازنده، خواننده و موسیقی شناس) و حامد قنواتی (نوازنده و موسیقی شناس) ترجمه آن را به زبان فارسی به عهده داشته اند.
درنگی در بحث نوآوری در موسیقی
بیش از صد سال است، در پیِ برخوردهای بیشتر با غرب و تحت تاثیر تحولات بسیار سریع فن آوری، اقتصادی، علمی، فلسفی، اجتماعی و هنری آنها، برخی از ایرانیان نیز به دنبال تجدد – اصلاحات و به تبعِ آن “نوآوری” و شکستن چارچوب های موجود و به میراث رسیده در تمام زمینه ها هستند. سوای نفس عمل اصلاحات، که می تواند پیامدهای مثبت یا منفی داشته باشد، نوآوری، نوآفرینی و نو آرایش دهی در تمامی عرصه ها از فن آوری گرفته تا هنرها توسط مخترعین و مبدعین جوامع در حال توسعه و توسعه یافته موضوعی است که دائماً دنبال می شود و شاید ناگزیر و نیکو هم باشد.
مرروی کوتاه بر تاریخ نگاری موسیقی ایرانی از ۱۳۰۰ تاکنون (۴)
این اثر که به نظر من، نظام مندترین پژوهش در تاریخ موسیقی ایران تاکنون است و البته نه پایان پژوهشها، با همکاری چندین پژوهشگر ایرانی و غیر ایرانی و با استفاده از منابع بسیار به نگارش در آمده است. جلد هجدهم که مطالب موسیقی را شامل می شود شامل بخشهای کلی زیر است: نگاه ی کلی به تاریخ موسیقی در ایران، در جستجوی موسیقی عصر سلجوقی، موسیقی دوران تیموریان، موسیقی دوره ی صفوی، موسیقی دوران زندیه، تاریخ موسیقی قاجار و نهایتاً با بحثی در نفوذ موسیقی غربی به پایان می رسد.
مرروی کوتاه بر تاریخ نگاری موسیقی ایرانی از ۱۳۰۰ تاکنون (۳)
از کتابهای خوب دیگر در زمینه ی تاریخ موسیقی ایران «چشم انداز موسیقی ایران» (۱۳۶۹) و «تاریخ تحول ضبط موسیقی در ایران» (۱۳۶۶) هر دو تألیف دکتر ساسان سپنتا است که هر دو اثر با ویرایش توسط خود نویسنده در ده ه ی هفتاد و هشتاد شمسی مجدداً چاپ شدند و کتاب «پژوهشی در موسیقی و سازهای موسیقی در تشکیلات نظامی دوره ی قاجاریه» (۱۳۸۱) نوشته ی علی بلوکباشی و یحیی شهیدی است.
مرروی کوتاه بر تاریخ نگاری موسیقی ایرانی از ۱۳۰۰ تاکنون (۲)
در سال ۱۳۳۵ جلد دوم و جلد سوم سالها پس از درگذشت مؤلف منتشر شد. این کتاب که به معرفی موسیقی، سازها و موسیقیدانان دوره های تاریخی پس از اسلام به صورت کوتاه می پردازد در جلد اول بیشتر به شرح وقایع موسیقی در دوران قاجار، خصوصاً اواخر قاجار، اختصاص دارد و در جلد دوم به شرح اقدامات استاد وزیری، از جمله ایجاد هنرستان و اصلاحات در مبانی نظری موسیقی، آموزش و اجرای کنسرتها توسط ایشان، محدود می شود و در جلد سوم شامل وقایع موسیقی در دروه ی پهلوی اول و دوم، مانند شرح آموزش موسیقی در مدارس، هنرستان های موسیقی، تأسیس رادیو، انتشارات حوزه ی موسیقی و معرفی موسیقیدانان شاخص است. (شایان ذکر است که جلد سوم با تصحیح و افزوده های دکتر ساسان سپنتا انتشار یافت.)
مرروی کوتاه بر تاریخ نگاری موسیقی ایرانی از ۱۳۰۰ تاکنون (۱)
اگر تاریخ نگاری را ثبت احوال جامعِ رویدادهای گذشته بدانیم و تاریخ نگاری موضوعی در حوزه ی موسیقی را بررسی و بیان مبدأ و ریشه های شکل گیریِ مکاتب و سبک ها همراه با بیان جزئیات فنی موسیقی و رخدادهای شکل دهنده به جریانها در کنار توجه به زندگی افراد تأثیرگذار بر رویدادهای ریز و درشت در این عرصه؛ در نتیجه می توان گفت در ایران تاکنون، جز یک اثر که تقریباً با این تعبیر همخوانی دارد، ما اثری مانند «تاریخ موسیقی آکسفورد» (چند جلدی) و یا چنان که در غرب وجود دارد به صورت موضوعات خُردتر «تاریخ موسیقی غرب»، «تاریخ موسیقی کلاسیک»، «تاریخ موسیقی راک» و امثالهم نداریم (به عنوان نمونه بنگرید به زیگلر ۱۳۹۴).
گزارشی از یک ضبط میدانی (۴)
دستگاه مورد استفاده ی من «زوم اچ یک» ورژن شماره ی دو است که در تصویر شماره ی دو دیده می شود. مشخصات دستگاه به شرح زیر است:
گزارشی از یک ضبط میدانی (۳)
به محض رسیدن به شهر کارص با رابطم، آقای سینان اُپاک، که قرار ملاقات با «عاشیق یِلدیز» را برای من هماهنگ کرده بود، تماس گرفته و به دیدارش رفتم. پس از تماس تلفنی قرار بر ملاقات در صبح روز بعد گذاشته شد. روز بعد پس از ملاقاتی یک ساعته با عاشیق یِلدیز قرار برای ظهر روز بعد جهت ضبط و مصاحبه گذاشتم. نکتهی جالب توجه اینکه عاشیق یِلدیز که بسیار با تجربه، حرفهای و در کار خود مسلط است تا زمانی که رابطم من را به عنوان یک نوازنده معرفی نکرده بود برخوردی جدی با من نداشت اما پس از آنکه او متوجه شد من شخصاً نوازنده هستم برخوردش تغییر کرد و بسیار جدیتر با من صحبت کرد. به طور مثال در ابتدا پاسخهایش کوتاه بود ولی پس از معرفی با تفصیل بیشتر سوالات را پاسخ میداد. باری ظهر روز بعد قبل از ساعت مقرر، جمعه دوازده ظهر، به محل قرار که «مرکز فرهنگی عاشیق شَنلیک» است رفتم و منتظر آمدنِ عاشیق یِلدیز شدم. «مرکز فرهنگی عاشیق شَنلیک» که به نوعی نیمه دولتی است بازماندهی «خانههای فرهنگِ مردمی» است که پس از تأسیس جمهوری در ترکیه ایجاد شدند (Atlı ۲۰۱۳).
گزارشی از یک ضبط میدانی (۲)
کارص و مناطق اطرافش که در قرن پنج و ششم هجری جزو گرجستان دانسته شده(زارع شاهرمسی۱۳۸۷: ۱۲۰) در سال ۱۰۶۴ میلادی توسط آلپ آرسلانِ سلجوقی فتح میشود(Belli2014: 43) و از آن پس ان منطقه بین حکومتهای ایران، سلجوقیان آناتولی و عثمانی دست به دست میشود تا در دورهی فطرت قدرت عثمانی چند دههای توسط روسیه اشغال شده (Erdener 1987:24 -29) و سپس در قبال بازگرداندن باتومی به روسیه این مناطق تحت قیومیت ترکیه قرار میگیرد(هاستلر۱۳۹۳: ۳۳۰ -۳۳۱)؛ از زمان فتح توسط سلجوقیان استقرار ترکهای مسلمان در آن منطقه آغاز و به مرور از همانجا به داخل آناتولی و سپس با سردمداری عثمانیان تا اروپا ادامه پیدا کرد. طبق ادعایی مشکوک مزار ابوالحسن خرقانی عارف نامی در این شهر قرار دارد (Uzgur 2015 :1 -20).