Posts by محمدرضا ممتازواحد
تأملی بر مفهومِ «معنا» در موسیقی دستگاهی ایران (۴)
این جُستار نوشتاری در صدد یافتنِ پاسخی بهاین پرسشها است: آیا، موسیقی – و در این رویکردِ نوشتاری، موسیقی دستگاهی ایران – حایزِ معنا است؟ آیا، قطعاتی که در هر کدام از فُرم- قالبهای موسیقی دستگاهی ساخته و پرداخته میشود دارای معنی است؟ و اگر جواب مثبت است: آیا، درک و دریافتِ این معنا برای همگان یکسان است؟
تأملی بر مفهومِ «معنا» در موسیقی دستگاهی ایران (۳)
اجازه دهید که سرتان در تمامی جهات حرکت کند. آن را بهصورت ارادی حرکت ندهید بلکه اجازه دهید جاذبه آن را تا حدی هدایت کند. معلم هم می تواند به هدایت سر هنرجو کمک کند و او را از سفتی حرکتش آگاه سازد.
تأملی بر مفهومِ «معنا» در موسیقی دستگاهی ایران (۲)
باید پذیرفت، نه این گوشهی آوازی که سایر گوشههای زنجیرهی ردیف موسیقی ملی، بیش از آنکه معنیافزا و معنیآفرین باشند، در پی تجلیِ عواطف و احساساتند. یعنی اینکه، انتقالِ معانی و مفاهیم، از طریقِ احساسات و عواطف صورت میپذیرد. جالب اینجاست، که درآمد خارایی که با هم شنیدیم، برانگیزانندهی هیچ احساسی در شنونده اعم از غم، شادی، خشم، مهر، بیم و امید نبوده بلکه – بهزعم راقم این سطور – فقط و فقط، تأمل و سیرِ بهخویشتنِ خویش را در مخاطب منجر میسازد.
تأملی بر مفهومِ «معنا» در موسیقی دستگاهی ایران (۱)
این جُستار نوشتاری در صدد یافتنِ پاسخی بهاین پرسشها است: آیا، موسیقی – و در این رویکردِ نوشتاری، موسیقی دستگاهی ایران – حایزِ معنا است؟ آیا، قطعاتی که در هر کدام از فُرم- قالبهای موسیقی دستگاهی ساخته و پرداخته میشود دارای معنی است؟ و اگر جواب مثبت است: آیا، درک و دریافتِ این معنا برای همگان یکسان است؟
نظام «نشانه – معناها» در موسیقی دستگاهی ایران (۹)
توجه داشته باشیم که پیامها، حاملهای معناییاند و نشانهشناسی، علمی است که این دو را در راستای هم قرار میدهد: «نشانهشناسی علمی است که به بررسی انواع نشانهها، عوامل حاضر در فرایند تولید و مبادله و تعبیر آنها و نیز قواعد حاکم بر نشانهها میپردازد. نشانه چیزی است که به غیر از خود دلالت دارد. دانش نشانهشناسی بررسی معناسازی، فرایند شکلگیری نشانهها و فهم ارتباطات معنادار است.
نظام «نشانه – معناها» در موسیقی دستگاهی ایران (۸)
زیرا اشعار و کلام، هنگامیکه حالتی آواز بهخود میگیرند از قالب واژه، تغییر شکل میدهند و درحقیقت واژگان آواهایی هستند که میشود آنها را احساس کرد. بهعبارتی، اشعار و واژگانِ آنها، وسیلهای هستند برای بیان آوازها … اگرچه اغلب در موسیقی ایرانی، تأکید برای القای معنای کلام است و بهعبارتی، خوانندگان و موسیقیدانان ایرانی بعضاً موسیقی را وسیلهای برای ارائهی معنای کلام درنظر میگیرند، این در حالی است که آواها و نغمات همواره وجه غالب موسیقی محسوب میشوند.
نظام «نشانه – معناها» در موسیقی دستگاهی ایران (۷)
در حقیقت، علائم موجود بهمثابهی نشانههای قرارداری این اعتبار و هویت شنیداری هر ملودی را روشن میسازند. در اینجا نیز، ساختار سلسلهمراتبی همچنان حضور دارد. زیرا نوازنده یا خواننده ممکن است بعد از نواختن یا خواندن یک گوشه از یک مجرای دیگر، تغییر مُد داده و وارد دستگاه دیگری شود. این اتفاق در مرکبخوانی بیشتر اتفاق میافتد.
نظام «نشانه – معناها» در موسیقی دستگاهی ایران (۶)
در نشانهشناسی موسیقی، نشانداری سلسله مراتبی درونمتنی و بینامتنی در متن موسیقی دستگاهی مورد بررسی است که در این میان، روابط همنشینی (درونمتنی مرتبط با دالهای حاضر در آن متن) و جانشینی (برونمتنی مرتبط با دالهای غایب در همان متن) نیز مطرحند که از عناصر حیاتی زبان موسیقی میباشند.
نظام «نشانه – معناها» در موسیقی دستگاهی ایران (۵)
موسیقی را مُبیّنِ واقعیات فرهنگی، ذهنیات فرهنگی و نمادهای فرهنگی برشمردهاند. این واقعیات، ذهنیات و نمادها در سبک زندگی یک فرهنگ (و بومیانِ یک فرهنگ) ریشه دوانیده و علمِ بسیطِ انسانشناسی فرهنگی در مطالعاتِ موسیقایی، دربرگیرندهی کلیاتی افزون بر این موارد است. فراموش نکنیم، «اهمیتِ موسیقی بهعنوان یک هنرِ شکلی (Art- Form) در این نکته نهفته است که اغلب بیانگر واقعیت، ذهنیت و نمادهای فرهنگی است که موسیقی در آن شکل گرفته و لذا نگرش بهنحوهی زندگی را بهوجود میآورد. بههمین دلیل است که بسیاری از قطعات موسیقی بهواسطهی نمادهای زندگی و عاطفی، اعتباری را که از این نمادها بهدست آوردهاند، مورد مطالعه قرار میگیرند. یک تصویر، نقشه، گزاره و پارتیتور موسیقی بهمثابه نماد است و نه فقط بازنمایانندهی امور واقع یا پدیدهها.
نظام «نشانه – معناها» در موسیقی دستگاهی ایران (۴)
در اینجا، این سئوال مطرح است که فرهنگ، تا چه زمان یک نظام مستقل تلقی میشود؟ و بهعبارت واضحتر، آیا فرهنگ یک نظام مستقل است؟ «متون فرهنگی در قالب آثار ادبی و هنری قابل تحلیل هستند. از اینرو ما نیز معتقدیم که هر اثری که در بستر یک فرهنگ ساخته شده است، گاهی حاوی نشانههای فرهنگهای دیگر نیز هست و کانون آمیختگی فرهنگها تلقی میشود و زیباییشناسی آن مدیون همین تلاقی و اختلاط فرهنگی است. زیرا حتی در یک سطح دیگر ممکن است باعث جذب مخاطبانی از فرهنگهای گوناگون شود، بنابراین فرهنگ تمامی بشریت در حقیقت نظام بسته و مستقل و قائم بهذاتی را تشکیل میدهد ، اما فرهنگهای قبایل یا مناطق بههیچ روی دستگاههای مستقل و وابسته نیستند، بلکه همواره در معرض تأثیرات فرهنگی قرار دارند (وایت، ۱۳۷۹: ۳۹).