«به خاطر داشته باشیم که مشق موسیقی کاملاً بر مبنای تقلید بنا شده است و بر مبنای ادراکی تعقلی یا بر مبنای تجزیه و تحلیل نیست. یک نوازنده خوب لزوماً قادر نیست اولین ضرب یک ضربی یا نت اولِ گامِ یک دستگاه را تعیین کند. اما در عمل کاملاً از آنچه می کند، آگاه است» (دورینگ/۱۳۸۳، ۴۷). «در دوران قدیم شاگردان در درسهای موسیقیدانان معروف شرکت می کردند و با رفت و آمد متوالی نه تنها ردیف را می آموختند، بلکه از روحیه و سبک استادشان تأثیر می گرفتند» (دورینگ/۱۳۸۳، ۳۹). «نوازندگان دربار بدون شک حداقل چند ساعت در روز می نواختند زیرا که تنها مشغله آنان بود، اما استادن فعلی و اغلبِ شاگردان به سختی دو ساعت در روز کار می کنند و برخی خیلی کمتر. بعضی عقیده دارند که در فن اجرای موسیقی ایرانی احتیاجی به تمرین پیاپی نیست و وقتی نوازنده ای بر موسیقی ایرانی احاطه پیدا کرد، ماحصل آن ابدی خواهد ماند» (دورینگ/۱۳۸۳، ۴۷ و ۴۸).
کاربرد و کارکرد نگارش موسیقی کلاسیک ایرانی
در ابتدا لازم است اشاره شود، نت نویسی به دو شیوه انجام میشود و هدف هر کدام هم متفاوت است. یکی ترانسکرپسیون یا آوانگاری است که نگارش توصیفی هم نامیده میشود و در موسیقی شناسی قومی(اتنوموزیکولوژی)کاربرد دارد. دیگری نوتاسیون یا نت نگاری که نگارش تجویزی(یا قراردادی) هم نامیده میشود و هدف از این شیوه تستفاده مجریان موسیقی از آن برای اجرا قطعات است.
از آنجا که تنها روش آموزش سینه به سینه برای آموختن موسیقی دستگاهی جوابگو است، استفاده و بکارگیری هرگونه نگارش بی مورد به نظر می رسد. ولی به دلایل چندی که اشاره خواهد شد، استفاده از نگارش اصوات در موسیقی ایرانی لازم وضروری است.
اول آن که ایجاد یک آرشیو مکتوب از ردیف های مختلف و ساخته های اساتید و نوازندگان به منظور تجزیه و تحلیل (آنالیز) ساختار این آثار لازم است.
«برای تشریح موسیقی دو روش اصولی پیش رو داریم: ۱- می توانیم هرچه را که می شنویم تجزیه و تحلیل و تشریح کنیم، ۲- می توانیم شنیده ها را روی کاغذ آورده و هرچه را که می بینیم تشریح کنیم. اگر گوش های بشر قادر بود که تمام محتوای آکوستیکی موجود در صداهای متصاعد از موسیقی را جذب کند و اگر مغز قادر بود آنچه را که جذب می شود در خود نگه دارد، آنگاه تجزیه و تحلیل آنچه که می شنویم ارجح بود. تبدیل و تقلیل موسیقی به نتاسیون روی کاغذ، عمل کاملی نیست؛ چراکه نت نویس بایستی از میان تمام پدیده های آکوستیکی آن دسته ای را که به نظرش اساسی می رسد انتخاب کند و دیگر این که بر اثر پیچیدگی صداها، خود نت نویس هم جذب و درک آن را بسیار مشکل می یابد.
از آنجا که حافظه بشری به سختی قادر است آنچه را که در ده ثانیه قبل شنیده همراه با آنچه که دارد می شنود کاملاً و بدون هیچ گونه خطایی ضبط کند، لذا انتخاب شیوه ای مناسب از نت نویسی برای پژوهش در موسیقی امری اساسی است. البته این بدان معنی نیست که تجزیه و تحلیل و تشریح بر اساس آنچه که پژوهشگر می شنود امری اساسی نیست، بلکه کاملاً برعکس. چنین تجزیه و تحلیلی باید همیشه همراه تجزیه و تحلیل ماتریالی باشد که به صورت نت در آمده است» (نتل/۱۳۶۵ :۸۱).
۱ نظر