گروه کر فیلارمونیک ایران، در روزهای ۴، ۵ و ۶ شهریور ماه، “استابات ماتر” اثر آنتونین دورژاک را به رهبری علیرضا شفقی نژاد روی صحنه برد. اجرای این اثر فاخر، کاری بسیار سنگین و بزرگ است که گروههای معتبری در جهان اقدام به اجرای آن نموده اند؛ مطمئنا شنیدن اجراهایی نظیر “گروه کر و ارکستر فیلارمونیک لندن” و یا “ارکستر سمفونیک ژنو” از طرفی سطح توقع شنونده خاص را بالا می برد و از جهتی مخاطب را در مواجهه با ورژن وطنی دچار مشکل می نماید.
البته مقایسه اجراهای مختلف و توجه به نقاط قوت و ضعف آنها امری است که هر مخاطب حرفه ای و خاصی ناگزیر به انجام آن است.
این موضوع که جناب شفقی و اعضای گروه در طول یکسال و نیم، تمرین و ممارست نسبت به اجرای این اثر اقدام نموده و اصلا جسارت انجام چنین کاری را داشته اند، در جای خود بسیار قابل تقدیر است. احساسی که در بطن کار وجود داشت و پشتکار اعضاء در اجرای هر چه بهتر اثر نیز در خور توجه بود.
اما توجه به برخی مشکلات و کاستی ها می تواند در بهبود کیفیت اجراهای آتی این گروه جوان و مستعد راهگشا باشد.
۱- بر طبق تنظیم اصلی این اثر، باید ارکستری با این مشخصات گروه کر و سولیست ها را همراهی می کرد:
۲ فلوت – ۲ ابوا – ۱ کرآنگله (انگلیش هورن) – ۲ کلارینت – ۲ فاگوت – ۴ هورن – ۲ ترومپت – ۳ ترومبون – ۱ توبا – تیمپانی – ارگ کلیسا – ویولن ها – ویولاها – ویولن سل ها و کنترباس (که تعداد زهی ها میتواند نسبت به بزرگی ارکستر متفاوت باشد چنانکه در صفحه آخر بروشور کنسرت درباره اجرای شخص دورژاک در تور انگلستان در سال ۱۸۸۴ آمده است: “ارکستر از ۲۴ ویولن یک، ۲۰ ویولن دو، ۱۶ ویولا، ۱۶ ویولنسل و ۱۶ کنتر باس تشکیل می شود”).
در حالیکه ارکستر این اجرا شامل این موارد بود:
۲ فلوت – ۳ ابوا – ۲ کلارینت – ۱ فاگوت – تیمپانی و ارگ کلیسا
کوچک کردن ارکستر، کم کردن تعداد و حذف برخی از سازهای بادی و حذف کامل سازهای زهی یکی از بزرگترین کمبودهای این اجرا بود، بطوریکه کمرنگی ارکستر و خلا ناشی از فقدان برخی از سازها کاملا مشهود بود.
در اینجا لازم است به این نکته اشاره شود که اگر اجرای این اثر تنها با همراهی یک پیانو و یا ارگ کلیسا انجام می گرفت، شاید به این اندازه نقصان و بی رنگی در آن دیده نمی شد. توجه به برخی از اجراهای بزرگ جهانی نیز موید این موضوع است؛ به عنوان نمونه اجرای سال ۲۰۰۸ استابات ماتر دورژاک با همراهی پیانوی خانم “Brigitte Engerer” یکی از اجراهای موفق و بدون حضور ارکستر بزرگ می باشد.
۲- هر چند مقایسه سولیست های (تک خوان ها) این کار با سولیست های ارکسترهای بزرگ جهان کار به جا و صحیحی نیست ولی نمی توان از ضعف سولیست “تنور” به راحتی گذشت. با این حال سولیست های “آلتو” و سوپرانو” عملکرد قابل قبولی داشتند.
۳- متن این اثر از سروده های مذهبی کلیسای کاتولیک، مربوط به قرن ۱۳ میلادی، منسوب به “Franciscan Jacopone da Todi” و به زبان لاتین می باشد و ترجمه آن در بروشور کنسرت و همچنین پخش همزمان آن در هنگام اجرا بر روی پرده، اقدام مفیدی در قوی تر کردن ارتباط تماشاچیان با روح اثر بود. منتهای مراتب، مترجمین بیشتر از آنکه به بیان مفهوم اصلی شعر بپردازند، درگیر آهنگین و مسجع بودن آن شده بودند و به همین دلیل در اکثر موارد از بیان اصلی و روح واقعی آن دور می شدند. بطور مثال در پارت دهم و پایانی اثر با این ترجمه روبه رو هستیم:
در آن هنگام که جسم من فنا گردد
در آن هنگام که جسم من فنا گردد
تو یاری کن
که روحم نیک دریابد
شکوه آن بهشت جاودانی را.
در حالیکه ترجمه ی این قسمت به این شکل است:
در حالیکه بدن من اینجا می پوسد
روحم را یاری کن تا به خوبی بداند
و در بهشت با تو ایمن باشم – آمین –
امید است در آینده شاهد اجراهایی قوی تر و قابل توجه تر از این گروه باشیم.
از نقد دقیق و توام با تاریخچه موضوع (کنسرت) بسیار سپاسگذارم .
بااحترام
آذرمهر شفیعی