گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

به بهانه کنسرت مرداد ماه ۸۶ ارکستر هنگام درشیراز

ارکستر ملی هنگام، از جمله معدود ارکستر های غیردولتی ثابت کشور است که از پنج سال پیش تا کنون به طور پیوسته درشهر شیراز به فعالیت پرداخته است . این ارکستر در سال ۱۳۸۱ دردانشگاه علوم پزشکی شیراز تشکیل و پس از یک سال از دانشگاه جدا شد و به طور مستقل به فعالیت خود ادامه داد.

این ارکستر در طول چند سال گذشته با حمایت آموزشگاه موسیقی زند فعالیت کرده است. تمرین های ارکستر بطور منظم، هر هفته در محل آموزشگاه زند برگزار می شود.

ارکستر هنگام تا کنون کنسرت های اختصاصی و اجراهای جنبی زیادی را در کارنامه هنری خود دارد. در طول این سالها بیش از یکصد و ده نوازنده و خواننده با ارکستر همراه بوده اند که تعدادی از آنها به طور ثابت، عده ای به عنوان مهمان و برخی نیز بصورت موقت ارکستر را همراهی کرده اند.

رهبری ارکستر هنگام را دراین پنج سال، روزبه تابنده به عهده داشته است. وی در زمینه نوازندگی از محضر استادانی چون مسعود غریب زاده، ارسلان کامگار و شجاع الدین لشکرلو بهره برده است. در زمینه مبانی موسیقی، دروس تئوری و آهنگسازی از استادانی چون سعید و شریف لطفی، استاد حسین دهلوی و دکتر کامبیز روشن روان، هنر آموخته و در دوره های کامل مستر کلاسهای رهبری ارکستر پروفسور منوچهر صهبایی شرکت داشته است.

نوازندگان ارکستر هنگام را مربیان موسیقی و نوازندگان برگزیده شهر شیراز تشکیل داده اند. همچنین در کنسرت مرداد ماه امسال، گروه کر نیز در اجرای سه قطعه، ارکستر را همراهی خواهد کرد. کنسرت مایستر ارکستر هنگام، مسیح مصلایی است که سالها در زمینه تدریس ویلن در شیراز به فعالیت مشغول است. همچنین جمال بردبار، آزاد راستین، علیرضا قربانی نژاد، پوریا بازرگانی، مسعود تورع و امیر خلیفه نیز برخی از تکنوازان و سولیست های ارکستر در این چند سال بوده اند.




ارکستر هنگام در حال تمرین
سازبندی ارکستر هنگام را در طول این پنج سال می توان به منزله کارگاه تجربه ای عینی در جهت آزمودن گزینه هایی جدید برای ارکستر ملی معاصر محسوب کرد؛ چرا که در این مدت، چیدمان ارکستر، به منظور دستیابی به بهترین صدا دهی ممکن، دائم در حال تغییر و تحول بوده است.

در راه این آزمون عملی، هر گونه گزینه منطقی، بی هیچ محدودیتی در اجراهای مختلف این ارکستر تجربه شده است. بخصوص نحوه کنار هم قرار گرفتن سازهای زهی کلاسیک و سازهای مضرابی ایرانی از حساسیت ویژه ای برخوردار بوده است؛ چرا که نحوه ترکیب صدای این دو گروه در صدا دهی کلی ارکستر بسیار اثر گذار است. همچنین جایگاه سازهای بادی – چوبی و تداخل صوتی آن با دو گروه قبلی همواره در جانمایی کلی ارکستر مورد توجه بوده است؛ البته نتایج و گزارش این تجربه ها در مقاله ای جداگانه، در آینده بررسی خواهد شد.

در این چند سال، ارکستر هنگام تعدادی از آثار ملی آهنگسازان معاصر را اجرا کرده است. بخش کلاسیک این ارکستر نیز در هر کنسرت به اجرای برخی آثار کلاسیک پرداخته است؛ ازجمله قطعات ملی اجرا شده توسط این ارکستر می توان به “سبکبال” ، ” فانتزی برای تار و ارکستر” و “نخست گلبانگ مضرابی” از استاد حسین دهلوی و باز تنظیم و اجرای آثاری از فریدون شهبازیان ، ابو الحسن صبا ، درویش خان و … اشاره کرد. همچنین اتود پرواز از استاد فرامرز پایور که توسط روزبه تابنده برای سنتور و ارکستر تنظیم شده، در رپرتوار اجرایی این ارکستر بوده است.

در زمینه کلاسیک نیز آثاری چون رقص مجار شماره ۵ برامس، چارداش مونتی، روندو ( مارش ترکی ) موزارت، نوکتورن شماره ۲۰ و اتود شماره ۱۲ (اتود انقلاب) از فردریک شوپن، توسط بخش زهی، بادی – چوبی و یا پیانو سولو به اجرا درآمده است.




ارکستر هنگام در حال کنسرت

در کنسرت امسال، علاوه بر بعضی قطعات یاد شده، آثاری از روزبه تابنده نیز به اجرا در خواهد آمد، آثاری همچون “ستایش ” و” سراب ” برای کر و ارکستر و دو پارت از”سوئیت دشتی” که بر اساس تم هایی از زنده یاد ابوالحسن صبا نوشته شده است.

قطعه “سراب” بازتابی از تاریخ ایران است، این قطعه به شیوه ای روایتگر همگام با تاریخ به پیش می آید. “سراب” از گوشه ها و دستگاه های مختلفی همچون ماهور، چهارگاه، گوشه مخالف، همایون، گوشه بیداد و فرود می گذرد که همگی با بافتی ملی و بعضا حماسی، تاریخ ایران را در می نوردد. تاریخی که سراب وار، بارها در اوج اقتدار و امید، با حمله بیگانگان به حضیض در افتاده و باز مردم این سرزمین آن را به اوج رسانده اند.

کنسرت ارکستر هنگام، درتاریخ های ۱۱ ، ۱۲ و ۱۳ مرداد ماه ۸۶ در تالار حافظ شیراز برگزارخواهد شد. برای اطلاعات بیشتر در مورد فعالیت های این ارکستر می توانید به سایت این ارکستر در این آدرس
hengam-orchestra.com مراجعه کنید.

گفتگوی هارمونیک

گفتگوی هارمونیک

مجله آنلاین «گفتگوی هارمونیک» در سال ۱۳۸۲، به عنوان اولین وبلاگ تخصصی و مستقل موسیقی آغاز به کار کرد. وب سایت «گفتگوی هارمونیک»، امروز قدیمی ترین مجله آنلاین موسیقی فارسی محسوب می شود که به صورت روزانه به روزرسانی می شود.

دیدگاه ها ۸

  • من اجرای سالهای پیش ارکستر رو دیدم و ساز زدن در این ارکستر برای من مایه ی افتخاره. خوشحالم که چنین ارکستری در شیراز فعالیت میکنه.
    من هم برای ارکستر هنگام آرزوی موفقیت میکنیم. امیدوارم کسانی هم که مسئولیت موسیقی کشور رو به عهده دارن روزی متوجه اهمییت چنین ارکسترهایی بشن.

  • با سلام
    من دیشب به این کنسرت رفتم. به نظر بنده صرف تشکیل این چنین گروهی و ادامه فعالیت آن بسیار جای افتخار دارد. ضمن اینکه ساخته های روزبه عزیز مخصوصا قطعه “سراب” بسیار زیبا بودند. جای همگی خالی. به امید توفیق روزافزون برای این گروه

  • من امشب به این کنسزت رفتم. برنامه خیلی خوب و عالی بود. قطعه های سراب و پرواز و سوئیت دشتی خیلی عالی بودند. تکنوازی آقای تورع و خلیفه بسیار زیبا بود. منتظر برنامه های بعدی این گروه هستم.

  • حاشیه مهمتر از متن!؟

    شاید برگزاری برنامه های کنسرت با دعوت از دو گروه غوغا و جوان توسط کانون موسیقی دانشگاه شیرازاز داغترین اخبار موسیقی شیراز در یکی دو ماهه نخست سال باشد.اما درپشت پرده وقایعی به وقوع پیوست که اگر نگویم تکان دهنده،اما تامل برانگیز است.
    اول در مورد هویت من. نویسنده مطالب زیر به دلیل رابطه با اصحاب کانون موسیقی (میزبان اصلی برنامه ها) به این اطلاعات دست یافته است.(نفوذی!)
    دوم دلیل فاصله طولانی بین برنامه وبیان این مطالب.. این وقایع همچنان ادامه دارد و خواهد داشت.
    سوم فلسفه بازگویی این وقایع.حیرت انگیزبودن ،نه غم انگیزبودن،نه دردناک بودن،نه تاسف آوربودن،که صرفا حیرت انگیز بودن است.

    کانون آبستن برنامه ای ناخواسته بود،
    و این اما تمام ماجرا نبود و تنها به ظاهر چنین بود.پاسخ دادن به سوالاتی نظیرفلسفه برگزاری این دو برنامه وچگونگی بستر سازی مناسب برای حضور گروهها- آن هم در شرایطی که شعارهای “اصولگرایی” و “هدفمندبودن” اصحاب کانون گوش فلک را کر کرده بود- در حیطه اطلاعات من نیست.اما برگزاری یک میزگرد با حضور دبیر محترم کانون که شخصیتی برجسته می باشد،ثمر بخش خواهد بود و اوست که پس از پاسخگویی به مسائل بالا ،دلیل برگزاری کنسرت گروه غوغا را خواهد گفت، در شرایطی که پیش بینی مواجهه با عدم استقبال نیاز به سوزاندن فسفرزیادی هم ندارد.
    کانون آبستن برنامه ای ناخواسته بود،
    چون تالار حافظ مکان مورد نظر برای اجرای برنامه بود ولی به دلایلی کاملا نا معلوم و پس از انجام تمام هماهنگی ها!!با کمال احترام تالار به اجرای دیگری اختصاص یافت.حال باید یافت پرتقال فروش را.اما یک کودک مدرسه نرفته هم میدانست که این برنامه امکانی برای اجرا ندارد آن هم به یک دلیل کاملا ساده وپیش پا افتاده:تالارمناسب دیگری در شهر نیست.پیشنهاد اجرای برنامه در باغ عفیف آباد ابتده یک شوخی بی مزه بود که در نهایت به کابوسی وحشتناک و طولانی بدل شد و عمق فاجعه وقتی اینجاست که جناب دبیر کانون که تمام تصمیم گیریها و بار سنگین آن را خود به تنهایی بردوش داشت خود را دردریایی از هزینه ها غرق کرد.آن هم درشرایطی که اسپانسرهای محترم برنامه هیچ صحبت رسمی و قطعی در باب کمکهای مالی نکرده بودند. به زبان ساده اش می شود:برنامه با توکل کامل !!به درگاه ازلی برگزار شد.
    کانون آبستن برنامه ای ناخواسته بود،
    این موضوع را بعد از چاپ پوستر بهتر می توان درک کرد. مخصوصا در حالیکه تعداد آرمهای اسپانسرها به قدری بود که هدف اصلی پوستر(البته شاید هم هدف پوستر چیز دیگر بوده، اطلاعات من اندک است!!)،کمرنگ شد ونوشتن جمله”روز شیراز گرامی باد”در سرتاسر پوسترهم آن را کاملا بی رنگ کرد.(البته روز شیرازبا اجرای قطعات لری!! ).دلیل این امر اخذ نظر موافق مسئولین برای استفاده از باغ بود.و حالا شاید خیلی ها فراموش کرده اند که اختصاص همین باغ آنقدر مشکلات در پی داشت که دیگر نیازی به باج دادن های این چنینی نباشد.
    کانون آبستن برنامه ای ناخواسته بود،
    در شرایطی که به دلایل ذکر شده چاپ شده به تعویق افتاده بود و زمان اندک. فضای نامتناهی باغ نیازبه تبلیغات نامتناهی داشت با نیروهای اجرایی که تعدادشان از انگشتان دست تجاوز نمیکرد…بچه ها کار را شروع کردند با صداقت و دیگر فراموش کرده بودند که هم سطح خدماتی ها دانشگاه (به تعبیر کارشناس محترم کانون) خوانده می شوند وحتی شاید گمان نمیکردند در حین برگزاری برنامه همان خدماتی هم خطابشان نخواهند کرد.
    …واما تولد غم انگیز برنامه ای ناخواسته ،
    گفته بودم که برنامه اسپانسرهای زیادی داشت که به طور چشمگیر قابل تفکیک اند:
    گروه کثیری از آنان از همان ابتدا صرف نظر از زحمات بی شائبه شان از گردونه خارج شدند که دریغ از معمولی ترین تشکرها از آنان و اما بقیه.
    اسپانسر شماره یک .از این نظر شماره یک است که اصلا اسپانسر نیست و تا آنجا که من فهمیدم خود برگزار کننده برنامه است،صرف نظر از فکر و تلاش نیروهای اجرایی و کمکهای مالی قابل تامل دانشگاه شیراز.برای اثبات این موضوع کافیست سری به روزنامه های محلی و حتی غیر محلی آن تاریخ بزنید و مشاهده کنید که او راضی نبوده که حتی یک نفر هم باشد که نداند برنامه را او برگزار کرده و اگر بر فرض محال همکاری هم بوده به طور قطع از جانب دانشگاه شیراز نبوده!!
    اسپانسر شماره دو و سه در واقع یکی می باشند ولی طبق اطلاعاتی که من اخیرا کسب کردم گویا صحبتهایی بین اسپانر شماره یک و سه رد و بدل شده بود که باعث شد چهره هنری اسپانسر شماره دورا که در طی سالها تلاش زیادی برای زنده نگه داشتن موسیقی در شهر کشیده است، تا حد غیر قابل تصورنزول دهد و اعتبار و شخصیت و اشتیاقش را یکجا به باد دهد که درشرایطی که او خود حتی نمیدانست موضوع از چه قرار است اقدام به استعفا آن هم به دلیل عدم صلاحیت (به کفته خودش) کرد.
    این میدان باز است برای جواب های آماده در آستین،برای دفاع از خود ،برای ابراز خود،برای اثبات خود.مشکل این است که در این میان برای دفاع و مبارزه تو خودت یگانه هدفی ،خودت برای خودت ویا دیگران برای خودت حتی.
    چندان دور نیست زمانی که کانون تشکیل شد برای تعالی فکر افراد وشناساندن و شاید نجات موسیقی خوب.که کانون سنگری بود برای دفاع از این افکار بدیع و حالا اما دیگر صحبت در مورد استقلال و هویت کانون تنها ادعاییست مضحک و چه زود دور شد و خاموش شد آن همه انگیزه و تلاش برای رسیدن به این اهداف متعالی..

    و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل…

  • شاید ایجاد چنین گروهی یک اتفاق بوده
    اما مطمئنن تداوم و برنامه های پیگیر و رو به پیشرفت آن ،به یک برنامه ریزی و یک اعتقاد محکم به ارزش هایی که روز به روز پر رنگتر خواهند شد در گروه و مشهود میباشد از دید این بنده حقیر،یک اتفاق بدون پیش بینی نمی باشد،
    دست های هنر مندتان را ستایش می کنم، و پیشرفتهای آینده تان را از خدایم خواستارم.

  • گروه هنگام تنها گروهی است که با وجود مشکلات فراوان همچنان پا بر جاست و این به سبب تلاشهای بی دریغ استاد روزبه تابنده بود.
    اما بعد از روند رو به رشد گروه تا سال ۸۶ هنگام ۸۷ حرفی برای گفتن نداشت.

بیشتر بحث شده است