شاید مهمترین اتفاقی که زندگی صبا را به سمت و سوئی تازه برد و سبب خلق چند اثر ماندگار در موسیقی ایرانی شد، صدور حکمی از سوی استاد وزیری و انتصاب ابوالحسن صبا به سمت ریاست مدرسه ی موسیقی رشت در سال ۱۳۰۶ بود. صبای بیست و پنج ساله با کوله باری غنی از آموزه های موسیقی کلاسیک ایرانی و غربی طی دو سال سکونت در رشت پژوهشی جامع را در خصوص موسیقی محلی این خطه از کشور دستور کار خود قرار داد و نتیجه ی این تلاشها ثبت و باز آفرینی چند قطعه موسیقی بود که «زرد ملیجه» یکی از آن قطعات است. آب و هوای نمناک رشت صبا را به شدت بیمار کرد و همین امر سبب شد که به زادگاهش تهران باز گردد و مهمترین کار زندگی اش را که تدریس موسیقی بود به طور جدی آغاز کند.
آثار صبا در حوزه ی موسیقی نظری آثاری قابل استناد و آکادمیک تلقی می شوند که تا امروز به عنوان مرجع آموزش مورد استفاده ی معلمان موسیقی قرار گرفته اند. کتاب آموزش ویولن در سه جلد که هر جلد ویژه ی دوره ی خاصی از هنرآموزان است و طی آن به تدریج بر مهارتهای هنرجو می افزاید. کتاب های دوره ی اول و دوم، سوم و چهارم سنتور، کتاب آموزش سه تار، دستور ضرب وردیف کامل آوازهای ایرانی از جمله آثار صبا در این حوزه ی موسیقی هستند.
از صبا آثار موسیقی زیادی به جای مانده که از آن جمله می توان به سلوی قطعه ی «ای وطن» کتاب دستور ویولون استاد وزیری، چهار مضراب سه گاه کتاب دستور ویولون استاد وزیری رنگ بیات ترک، پیش درآمد ترک، پیش درآمد نوید بهار، چهار مضراب نوا اشاره کرد. در میان آثار او، قطعاتی که در پی پژوهش هایش در حوزه ی موسیقی محلی خلق شده اند از اعتبار و شهرت بیشتری برخوردارند این قطعات هفتگانه عبارتند از: دیلمان، امیری یا مازندرانی، زرد ملیجه، به زندان، در قفس، رقص چوبی و کوهستانی.
ابوالحسن صبا را بیشتر و پیشتر از آنکه آهنگسازی صاحب سبک چون روح اله خالقی یا نوازنده ی چیره دستی چون فرامرز پایور بدانیم، می بایست نام او را در صدر فهرست معلمان تاریخ موسیقی یادداشت کنیم. اکثر شاگردان صبا در رشته ی خود به اساتید بی بدیلی بدل شدند که در مقام نوازندگی گوی سبقت را از استاد خود ربودند و همین ویژگیست که صبا را به معلمی بزرگ بدل کرده است و سبب گردیده که شاگردانش همواره خود را مدیون تعالیم صبا بدانند و هر وقت که در باره ی صبا حرفی زدند یا چیزی نوشتند اول از اخلاق عاشقانه و دوست داشتنی اش گفتند و بعد از موسیقی اش.
در میان نام شاگردان فراوان او به نام هائی بر می خوریم که هر یک به تنهائی یکی از قلل رفیع موسیقی ایرانند. نام هائی چون: فرامرز پایور، اسدالله ملک، همایون خرم، حسین تهرانی، لطفالله مفخم پایان، محمد حسین بهجت تبریزی (شهریار) مهدی خالدی، فرهاد فخرالدینی، عباس شاهپوری، حبیبالله بدیعی، علی تجویدی، حسین خواجه امیری، داریوش صفوت، مهدی مفتاح، ساسان سپنتا، محمدعلی بهارلو، جهانگیر کامیان، حسـن کسایی، داریوش صفوت، غلامحسین بنان، ابراهیم قنبری مهر، رحمتالله بدیعی و…
هرچند در ساعت پنج صبح یکی از آخرین روزهای پاییز سال ۱۳۳۶ خبر سکته ی قلبی و در پی آن مرگ استاد صبا مردم ایران را در غمی بزرگ فرو برد، اما تنها چیزی که از پی این خبر بر دوش مردم به گورستان ظهیرالدوله برده شد و در زیر خروارها خاک مدفون شد، جسم بی جان صبا بود، یاد صبا، آثارش و تاثیرات عمیقش بر موسیقی ایرانیان همواره زنده اند.
مجله هنر موسیقی
استاد صبا بی نظیر است.هنوز بعد از ۸۰ سال کسی مانند صبا نیامده.البته اگر نویسنده کنی دقت داشت استاد را فقط معلم بزرگی نمی نامید.از اندک اثاری که از صبا داقی مانده مهارت وی را در نواختن ویولن به راحتی می توان درک کرد.فراموش نکنید این نواخته ها بیش از ۷۰ سال پیش بوده .بی شک صبا نظیر پیدا نکرده تا اکنون.