فراموش نکنیم که زمان در موسیقی و بین موسیقی دانان متفاوت از زمانِ جهانی فرض می شود زیرا زمان جهانی براساس حرکت وضعی کره ی زمین، که عبارت است از ۸۶۴۰۰۰/۱ یک روز از سال شمسیِ میانگین֯ و با دقت بالاتر مدت زمان متناظر با تعداد مشخصی از دوره های تابش مربوط به گذاری خاص در اتم های سزیوم ١٣٣ (آلونسو و فین ۱۳۶۴: ۲۱) که با یکای ثانیه نشان داده می شود، در حالی که موسیقی دانان براساس تندی یا کندی اجرای قطعه ی موسیقی زمان آنرا تندتر یا کندتر از معیار ثابتِ زمان جهانی فرض می کنند. بنابراین زمان نزد موسیقی دانان به شکل مجازی متغیر انگاشته می شود و این موضوع نباید ما را دچار این اشتباه کند که واقعاً زمان متغیر است و سرعت کند یا تند می شود (استراوینسکی ۱۳۹۴: ۳۱).
زیرا در واقع سرعت در موسیقی عبارت است از تغییرات تعداد اصوات در واحد زمان؛ برخلاف سرعت متوسط در حرکت اجسام که مقدار جابجایی در واحد زمان֯ سرعت را معین می کند. همچنین در مورد سرعت باید گفت اگر صداهای پی درپی از مقداری مشخص در واحد زمان بیشتر و یا کمتر تولید شوند درنهایت به صورت صدایی کشیده ادراک می شوند، که به آن خطای پیوستگی شنیداری می گویند (کورِن و دیگران ۱۳۹۰: ۳۸۴)، و خاصیت صورت بندی ای که در ریتم مدنظر است از میان می رود.
یک نتیجه که از مباحث بالا گرفته می شود این است که کسانی که مترنُم را برای تنظیم تعداد ضرب در واحد زمان ساخته و تکمیل کردند با توجه و آگاهی از این موارد و محدودیت ها مقدار حداقل چهل و حداکثر ۲۰۸ ضربه در دقیقه را در نظر گرفتند و اگرچه می توان این اعداد را کمتر و بیشتر از این مقادیر رساند (۱۵ برای هر ضرب: ۴ثانیه و ۳۴۰ برای هر ضرب: ۱۲۵ هزارم ثانیه) لیکن مقادیر اخیر به مرزهای ادارک فشار آورده و درک ضرب ها در ذهن֯ به صورت دوبرابر و یا نصف کردن سرعت، توسط مغز درک خواهد شد.
طرح مسئله
با نگاهی به منابع می توان دسته بندی معمول از وزن ها را چنین خلاصه کرد: وزن های یک ضربی (فیلدها ل۱۳۸۸: ۲۱۱) دو ضربی، سه ضربی و چهار ضربی (پورتراب ۱۳۷۴: ۲۶- ۲۷ ؛ منصوری ۱۳۷۴: ۶۲؛ فارسانی ۱۳۹۰: ۲۹۶؛ کِیمی یِن ۱۳۸۴: ۹۴؛Turek 2007: 762). میزان هایِ ساده (Simple Times) که هر ضربِ (واحد وزنی، پولساسیُن) آنها دارای تقسیمات دوتایی است؛ میزان های ترکیبی (Compound Times) که هر ضرب (۶) آنها دارای تقسیمات سه تایی است؛ میزان های لنگ (Irregular Times) که باز به دو نوع ساده و ترکیبی مانند قبل تقسیم شده اند (تیورِک ۱۳۹۰: ۲۴-۲۹؛ پورتراب ۱۳۷۴: ۲۸- ۳۷ ، پورتراب ۱۳۸۷: ۱۷۲و ۲۵۳، پورتراب ۱۳۹۱: ۱۷۹- ۱۹۵، پورتراب۱۳۹۴: ۸ ؛ مهرانی ۱۳۸۳: ۴۲- ۵۱ و ۱۵۱-۱۵۴؛ منصوری ۱۳۷۴: ۶۳- ۶۶ و ۲۰۸- ۲۰۱؛ شریفیان ۱۳۸۴: ۵۹- ۶۶؛ هولست ۱۳۸۸: ۱۹- ۴۴ Kennedy 2004: 155,475,679,738,؛ Damschroder 2006: 11-12,34-35,131-132؛ Sağer 2013:309-313 ؛ Sadie 1980:Vol.18: 824 & Vol.17: 328 & Vol.12: 222 & Vol.4: 603؛ Kuhn 1999: 1103 & 1854-1855؛ Stone 1980: 110- 115)؛ در یک مورد از وزن های لنگ تعریفی دیگر آمده است به این صورت که وزن لنگ را نوعی وزن« X ضربی به علاوه ی نیم ضرب» دانسته است و از این نوع وزن با عنوان غیر کامل نام برده شده است (پورتراب ۱۳۸۷: ۲۵۴و۲۶۴) در همان منبع اشاره ای به وزن های بیش از چهارضربی آمده است (پورتراب ۱۳۸۷: ۲۶۳-۲۶۴). در برخی منابع از نوع دیگری نام برده شده است به نام وزن های متقارن (Symmetric) و نامتقارن (Asymmetric) (پورتراب ۱۳۸۷: ۱۷۳ ؛ Toussaint 2013 237-243؛ Pearsall 2012:168 ) و درنهایت نوعی از وزن که متبادل (Alternating) نامیده شده است که به دلیل برابری مجموع امتدادهای زمانی می توانند جایگزین یکدیگر شوند (Pearsall 2012:168).
پی نوشت
۶- ضرب (پولساسیُن) یا همان مجموعِ امتداد بسته های وزنی عبارت است از مقدار ارزش زمانیِ ادراکی- ایجابی֯ که سایر کشش های قطعه موسیقی براساس و نسبت به آن سنجیده و محاسبه می شود، و در پیوند با سرعت موسیقی ممکن است متفاوت درک شود. اما در حین موسیقی ای با سرعت معین، یا حداقل در لحظات ثبات سرعت، ضرب(ها)، اجزا و اضعاف آنها کاملاً معین و قابل تشخیص هستند.
۱ نظر